به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، از مهمترین ارکان حفظ هر نظام و کشوری امنیت آن سرزمین است؛ پر واضح است هر عاملی که سبب تقویت این عنصر حیاتی شود، باید به کار گرفته شود و در مقابل، هر عاملی که سبب تضعیف آن شود، باید از میان برداشته شود. از این روست که در ادبیات سیاسی، هر فرد و گروهی که سبب تضعیف امنیت در جامعه شوند، خائن تلقی میشوند و خیانت دلالت بر جرمهایی دارد که علیه حاکمیت یا ملتی رخ میدهد. به صورت تاریخی خیانت علیه حاکم یا پادشاه خیانت ملی نامیده شده است و به کسی که عمل خیانت از وی سرزده، خائن اطلاق میشود. خیانت به کشور عبارت است از سوء قصد بر ضد امنیت کشور به وسیلهٔ ایجاد ارتباط با کشور دیگری که دارای سلطه و استقلال است.
با این مقدمه، طی یک سال اخیر خبر دستگیری عنصری معلومالحال مشهور به «نیما زم» در سر تیتر رسانههای داخلی و خارجی قرار گرفت. فردی که به اذعان خود شبکهای از مخالفان نظام را گرد هم آورده بود تا علیه امنیت کشور اقداماتی صورت دهند. او که با زبان خود به مدیریت برخی اغتشاشات داخلی اعتراف کرده بود، به همکاری با سرویسهای امنیتی فرانسه علیه این نظام نیز معترف بود. به این ترتیب بر اساس قوانین کشور به اعدام محکوم و حکم آن اجرا شد.
در این بین شاهد بودیم که برخی عالمنماها همچون آقای امجد که طی این سالیان اخیر با لباس دین و با افکار منحرف و غیر منطقی خود علیه نظام اقدام کرده، حکم شهید را به این عنصر ضدنظام نسبت میدهد و معتقد است «زم شهید است ــ نه به معنای اصطلاحی ــ بلکه به معنای «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً» کسی مظلومانه در راه ناموس و هدفش کشته شود، شهید است؛ پس تمام کشتههایی که چهل سال انجام شد، شهیدند!» سوای از اینکه این منطق را که هرکه به حکم خیانت اعدام شود شهید محسوب میشود، از کدام منبع دینی و مرجع حقوقی برداشت کرده، پر واضح است که کینهها و حقد جاهلانۀ ایشان است که قلب و زبانشان را در تمام طول مدت سخنانشان مدیریت میکند.
ایشان که ضمن مقدمهای سرآمد تمام بدیها و بدبختیها را عُجب و خودبینی میداند، به این نکته اشاره ندارند که تمام بدبختیهای اسلام و مسلمانان به واسطۀ انحراف عالمانی بود که با تفسیر غلط از دین، از مسیر حق جدا شدند و عدهای سادهلوح را با خود همراه کردند و خود مصداق این حدیث نبوی شدند که فرمود «من قال فى القرآن بغیر علم فلیتبوّأ مقعده من النّار؛ هرکه درباره قرآن بدون علم سخن بگوید، جایگاهش در آتش است». یا همچون تعبیر امام محمد باقر (ع) خطاب به یک عالمنما که فرمود» واى بر تو؛ اگر قرآن را از پیش خود تفسیر کردهاى که خود و دیگران را هلاک کردهای و اگر آن را از حرف مردم گرفتهاى، باز هم خود و دیگران را هلاک کردهای؛ إنّما فسّرت القرآن من تلقاء نفسک فقد هلکت و أهلکت و إن کنت قد فسّرته من الرجال فقد هلکت و أهلکت».
بنابر منطق آقای امجد، تمام منافقان و کوردلانی که مردم و عالمان این سرزمین را از دم تیغ جهالت و بربریت خود گذراندند و تمام کسانی که نسبت به این کشور خیانت کردند و به دار مجازات آویخته شدند، شهید محسوب میشوند! این منطق دلیلی بر حاکمیت حقد و کینه بر منطق و استدلال است.
محمدمهدی جعفری، مترجم و شارح کتاب شریف نهجالبلاغه و از شاگردان مبرز و سالهای دور آیت الله طالقانی در گفت و گو با تسنیم ضمن مخالفت با منطق محمود امجد، این سخنان را غیر منطقی دانست و گفت: با اظهار نظر ایشان سخت مخالفم و وی را در صراط مستقیمی نمیبینم. صحبتهای او در مسیر صحیح نیست. شاید تحت تأثیر شرایط روز قرار گرفته که از آرمانهای گذشته بازگشته است.
در پایان ما نیز به آقای امجد که ظاهراً کینههای گذشتۀ ایشان سایه بر استدلالات غیر منطقی او انداخته است، توصیه میکنیم این آیه را یک بار با تأمل بخوانند که فرمود «... وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ؛ ... نباید دشمنىِ گروهى شما را بر آن دارد که از مسیر عدالت خارج شوید؛ عدالت پیشه کنید که آن به تقوا نزدیکتر است و از خدا پروا دارید که خدا به آنچه انجام مىدهید آگاه است.» (8 مائده)
انتهایپیام/