به گزارش سرویس فرهنگی تابناک، در زمانهای که کودکی دیگر همزمان با موشک، آژیر و ابهام قد میکشد، آموزش تنها در کلاس درس پایان نمیپذیرد. در روزهایی که ایران عزیزتر از جانمان در برابر تجاوز آشکار رژیمی اشغالگر، در دفاعی مشروع و غرورآفرین ایستادگی کرد، کودکان ایرانی نیز در خط مقدم یک جنگ روانی، اطلاعاتی و هویتی قرار گرفتند. جنگ دوازده روزه جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی تنها یک نبرد نظامی نبود؛ بخشی از این کارزار در خانهها، گوشیها، شبکههای اجتماعی، کانالهای خبری و در ذهن و روان فرزندان ما رقم خورد.
جنگ دیگر فقط میدان نبرد نظامیان نیست. در دنیای امروز، با گسترش رسانهها، شبکههای اجتماعی، و بمباران اطلاعاتی، حتی کودکانِ خردسال در اتاقهای امن خانههایشان با صدای آژیر، تصاویر موشک و اخبار بمبگذاری مواجهاند. در ۱۲ روزی که آسمان ایران عزیزمان از دود، انفجار و التهاب پر بود، کودک ایرانی تنها نظارهگر یک نزاع نظامی نبود؛ او به شکلی ناخواسته، بازیگر فضای روانی و اجتماعی جنگی شد که میتوانست معنای امنیت، وطن، دشمن، حقیقت و حتی انسانیت را برای او بازتعریف کند. در چنین شرایطی، آموزش “سواد امنیتی” و “هوش سیاسی” به کودکان، نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی حیاتی است. این آموزش، تلاشی برای مسلح کردن کودک با آگاهی، تحلیل، آرامش و توان تصمیمگیری است؛ تا از او انسانی مقاوم، آگاه و مصمم و وطن پرست در برابر جنگ، خشونت و تهدید بسازد.
چرا سواد امنیتی برای کودکان مهم است؟
سواد امنیتی، به زبان ساده، مجموعهای از دانستهها و مهارتهاست که کودک را قادر میسازد تهدیدات را بشناسد، نسبت به مخاطرات واکنش مؤثر نشان دهد، خودمراقبتی کند و درک درستی از مفهوم امنیت پیدا کند. این سواد، تنها به مهارتهای فیزیکی مانند شناختن مکان امن در خانه یا نحوه مواجهه با حمله سایبری محدود نمیشود، بلکه شامل سواد خبری، سواد رسانهای، سواد روانی و تابآوری در بحرانها نیز هست. بهویژه در جنگ تحمیلی اخیر، که بخشی از آن در فضای دیجیتال و رسانهای رخ داد، کودکان ما بیش از پیش در معرض اطلاعات کذب، شایعات، اخبار تکاندهنده و موجهای احساسی قرار گرفتند. ناتوانی در تحلیل این دادهها، آنها را به قربانیانی بیدفاع تبدیل میکند که نه میتوانند بپرسند، نه میفهمند، و نه آرام میگیرند.
هوش سیاسی در دوران کودکی یعنی چه؟
هوش سیاسی برای کودک، به معنای درک اولیه از مفاهیمی چون عدالت، صلح، خشونت، حق، وطن و مسئولیت است. کودکی که میفهمد چرا در کشورش جنگ شده، چرا برخی اخبار دروغاند، چرا مقاومت حق است و چرا برخی کشورها سکوت میکنند، کودکی است که دیگر صرفاً متأثر نیست، بلکه آگاه، تحلیلگر و کنشگر است. مطالعات یونسکو و نظریه «تابآوری کودکان در بحرانهای بشری» نشان میدهد کودکانی که در خانه یا مدرسه مفاهیم ابتدایی هوش سیاسی و امنیتی را یاد میگیرند، در بحرانها از اضطراب کمتری رنج میبرند و در آینده، شهروندانی آگاهتر و مسئولتر خواهند بود.
پیشنهادهای عملی برای والدین و مربیان
۱. با زبان کودکانه درباره جنگ حرف بزنید، نه اینکه آن را پنهان کنید؛کودکان حس میکنند، حتی اگر حرفی نزنید. حقیقت را بهزبان ساده بگویید.
۲. سواد رسانهای را تمرین کنید؛ تفاوت خبر درست و غلط را بیاموزید. با کودک بررسی کنید که چرا یک شایعه خطرناک است.
۳. آموزش اضطراری و پناهگیری را در قالب بازی انجام دهید؛ تمرینهایی مانند پیدا کردن مکان امن یا بستن پنجرهها در زمان آژیر را بهصورت بازی طراحی کنید.
۴. روایتهای مقاومتی و غرور ملی را به کودک منتقل کنید؛ برایش از فداکاریها، اتحاد مردم، قدرت دفاعی کشور و معنای مقاومت بگویید.
۵. فرصت گفتوگو و بیان احساسات را فراهم کنید؛ بگذارید کودک از ترسها، سردرگمیها و سوالاتش حرف بزند؛ این آغاز آگاهی است.
۶. تربیت شهروندی را از خانه آغاز کنید؛ او باید بداند که هم حق دارد و هم مسئولیت. وطندوستی، از سواد سیاسی میگذرد.
کودکان ایرانی امروز در دل واقعیتهای بزرگتری قد میکشند. آنها دیگر تنها مخاطب انیمیشنها و بازیهای آنلاین نیستند؛ در میان تصاویر انفجار و تحلیلهای سیاسی، بخشی از حافظه تاریخی ملت میشوند. اگر ما ندانیم چگونه این کودکان را برای مواجههای انسانی، شجاعانه و تحلیلگر با جنگ آماده کنیم، آنها را تنها با ترس و اضطراب ویران خواهیم کرد. آموزش سواد امنیتی و هوش سیاسی، پاسخی مدرن، علمی و ضروری به شرایطی است که در آن، کودکان ما ناخواسته در معرض خشونت، بیثباتی و بحرانهای چندوجهی قرار میگیرند. این آموزش نه برای جنگطلب کردن کودکان، بلکه برای آمادهسازیشان برای صلحی آگاهانه و مقاومتی خردمندانه است.فراموش نکنیم: کودکی که آگاه است، در آینده شهروندی میشود که وطنش را میسازد، نه آنکه در هراس و تردید آن را ترک کند.
محمدمهدی سیدناصری مدرس و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان