محمد مهدی اسکندری|
نام علامه «سید محمد حسین طباطبائی» برای بیشتر ما ایرانیان نامی آشنا است، کمتر کسی را می توان یافت که آوازه تفسیر گرانقدر «المیزان» و سایر آثار گرانسنگ علامه را نشنیده باشد. از سویی دیگر با نگاهی گذرا به داده های اینترنتی خواهیم دید که تاکنون بسیاری از نویسندگان و پژوهشگران موضوع تحقیق خویش را ابعاد شخصیتی یا پرتوهای مختلف اندیشه او قرار داده اند و نتیجتاً تاکنون صدها کتابها و رسائل مختلف در این باب به رشته تحریر درآمده است.
با این همه، پس از چهل و اندی سال از عروج ملکوتی این مفسر بزرگ قرآن و اهتمام دغدغه مندان به اثار وی، هنوز پرتو های قابل توجهی از علم و رفتار و منهج عملی و نظری علامه طباطبایی برای خیل کثیری از عامه مردم و حتی دانش پژوهان مغفول و مستور باقی مانده است.
از جمله یکی از این ابعاد مهم و کم پرداخته شده اندیشه و شخصیت صاحب المیزان، مسئله نظام سیر و سلوکی و دستگاه تربیتی ایشان است. خوشبختانه اخیراً چاپ کتاب «درآمدی بر مکتب تربیتی علامه طباطبائی» توسط انتشارات «فیض فرزان» در عین ایجاز ، به رفع و کاهش این نقیصه نسبت به آثار عملی شخصیت علامه طباطبایی کمک شایانی کرده است. در این کتاب که سعی شده تا افراد و علاقه مندان به وادی سیر و سلوک اخلاقی و معرفتی، به طور اختصار با روش و آموزه های تربیتی علامه آشنایی پیدا کنند.
کتاب درآمدی بر مکتب تربیتی علامه طباطبائی حاصل تقریرات دو سخنرانی در سال 1399 از استاد« محمد تقی فیاض بخش» است. که سخنرانی اول برای جمعی از علاقه مندان به آشنایی با مبانی نظری و عملی حضرت علامه و سخنرانی دوم در آبان ماه به مناسبت بزرگداشت ایشان ارائه شد.
این کتاب موجز اما ارزشمند در چهاربخشِ «ضرورت سیر و سلوک»،«مختصات سلوک در مکتب تربیتی علامه طباطبائی»،«جایگاه تعلیم و تربیت در مکتب علامه» و« نسبت انقلاب اسلامی ایران با سلوک»، سعی کرده است تا سرفصل های مهم و بنیادین مبانی سیر و سلوکی حضرت علامه را طرح و مختصراً توضیحی از آنان بدست دهد.
گفتنی است که یکی از نقاط قوت کتاب حاضر این است که از یک مقاله پیشگفتارِ دقیق و خواندنی به خامه «سید حمید رضا میر رکنی بنادکی» برخوردار است که در آن اول از جایگاه تعالیم توحیدی و معرفتی نزد علمای اعلام شیعه ( از اولین علمای محدث چون صدوق و کلینی تا علمای دوره قاجار و عصر مشروطیت) سخن رفته و در وهله دوم مروری برمکتب عرفانی مرحوم «ملا حسین قلی همدانی» شده است (مکتبی که از دل آن بزرگانی چون آقا سید علی قاضی طباطبائی و مرحوم محمد تقی بهجت و خود حضرت علامه ظهور یافتند). بدین طریق خواننده محترم پیش از ورود به مباحث اصلی کتاب با شناخت و ذهنیتی اجمالی و مناسب وارد مباحث خواهد شد.
سیر و سلوک علامه، نظامی ثقلینی است
زبان طعن طعنهزنان و اتهام منکران با بدبینی همیشگی نسبت به عرفان همیشه بلند است. قصه پُر غصه دعوا با عرفان تاریخی به درازای خودِ تاریخ عرفان در جهان اسلام دارد. منتقدان ضد عرفانی این تعالیم را التقاطی دانسته و معتقدند جایگاهی در قاموس فکری و عملی اسلام ندارند. از سویی دیگر حضرت علامه طباطبائی به عنوان یکی از پرچمداران این حیطه نیز همواره مورد نامهری این طیف عرفانستیز قرار گرفته و همچنان قرار میگیرد. در بخش دوم از این کتاب با عنوان «تبیین نظام علمی و عملی در مکتب تربیتی علامه طباطبائی»، یکی از مهمترین ابحاث کتاب در این خصوص مطرح شده است. نوشته این پاره از کتاب با تطبیق تعالیم معرفتی و سلوکی علامه با آیات و روایات که ثقلین دین مبین اسلام هستند، سعی شده ولو مختصر نشان دهد که نظام تربیتی این عارف الهی نه از عرفان هندی و هرمسی بلکه از متن و بطن اسلام سر برآورده و تناور شده است. این بخش از پژوهش حاضر به این علت که توضیح و تبیین آموزه های معرفتی حضرت علامه با معارف و متون اصیل اسلامی کمتر مورد توجه بوده، از نقاط برجسته و درخور توجه کتاب برای خوانندگان است .
انقلاب اسلامی و نقش آن در سلوک افراد
سیر و سلوک انفرادی تنها نیمی از این نظام تربیتی ژرف و عمیق حضرت علامه را تشکیل میدهد. در این ساحت تربیتی سالک پس از آن که در مراتب سلوکی قدم برداشت، (به تعبیر کتاب آنگاه که صاحب نَفَس شد) باید اقدام به تشکیل حلقه تعلیم و تربیت کند تا امر تهذیب نفس و پالایش درونی را به عرصه اجتماع بکشاند.
کتاب در بخش چهارم و پایانی خود به خوبی از این زاویه دید به مسئله انقلاب اسلامی پرداخته و نقش مهم و وظیفه اساسی آن را در قبال تربیت سلوکی افراد جامعه تبیین و تشریح کرده است. سیر و سلوک همانطور که از مفاهیم قرآنی و روایی برمی آید، و انقلاب اسلامی بنا به افاضات رهبر کبیر و فرزانه اش هر دو از یک غایت واحد برخوردارند که آن «کلمه تعالی توحید» است.
البته این بدان معنا نیست که این دو فقط در هدف دارای اشتراک اند و در طریق دو راه جداگانه رو پیگیری میکنند؛ بلکه با تبیین آنچه درین بخش از کتاب آمده، اساساً انقلاب اسلامی و سبک انقلابیگری مندرج در آن، خود نوعی سلوکی عارفانه در صحنه اجتماع و پیمودن راه خدا آنچنان که اقتضاء حیات اجتماعی است.
همانطور که شخص با عبادت های شبانه و صیام های روزانه اش در مملکت وجودی خود قیام لله میکند تا به ماء طهور توحید برسد، جوهره انقلاب اسلامی هم از آنجا که قدم در وادی ایجاد نظام توحیدی دارد قیامی برای پروردگار است.
شاید به توان گفت این نظریه، مبتنی بر کلام نورانی حضرت سید الشهدا در پاسخ به نامه کوفیان هنگام دعوتشان برای تشکیل حکومت است. آنجا که حضرت ویژگی های امام و رهبر جامعه برمیشمارد میفرماید:«... والحابس نفسه علی ذات الله....» اینکه ولی اللهی چون ابا عبدالله از ویژگی های حاکم، ثبوت مستقیم بر طریق خدا و تسلط بر نَفْس و صاحب نَفَسی میداند علتش آن است که «الناس علی دینِ ملوکهم». حاکم در مقام رهبری جامعه نوعی معلم برای سیر تربیتی مردم است، و در مقابل نیز سالک الی الله هم در مسیر این حلقه عظیم تربیتی(یعنی انقلاب اسلامی) قدم برداشته و طیّ طریقش بنا به حفظ این حرکت توحیدی است.
انتشار این قسم از کتابهای موجز، روان، مفهومی و بخصوص با موضوعی درخور توجه برای نسل جدید کشورمان که در تماس کمتری با شخصیت های اصیل تفکر انقلاب اسلامی بوده اند از اهمیت بسزایی برخوردار است. امید که حظ جملگی ما از اینگونه نوشتجات افزون گردد.