خبرگزاری فارس لرستان- نسرین صفربیرانوند، معصومه آهنگران معلم خرمآبادی که به قول خودش دهه شصتی است و یازده سال سابقه کار دارد، از همان ابتدای شروع فعالیتش نیت میکند در حد توانش به دانش آموزان نیازمند کمک کند.
او که به سختی و با اصرار حاضر به مصاحبه شد، میگوید: من با خدای خودم عهد کردم تا زمانی که میتوانم مادی و معنوی کمک دیگران به ویژه دانش آموزان کم بضاعت باشم، هیچگاه نخواستهام کسی از این ماجرا با خبر شود.
بانو آهنگران که اکنون مدیر یکی از مدارس ابتدایی ماسورخرمآباد است، میگوید: من در مقابل کارهایی که انجام میدهم از خدا چیزی نمیخواهم همه هدفم این بوده که در راه رضای خدا گره از مشکلی باز کنم و این حس و حال را با هیچ چیزی عوض نمیکنم.
با این معلم جوان که در حین صحبت هر از گاهی بغض میکند، گفت وگویی انجام دادهایم که خواندن آن خالی از لطف نیست.
به معلمی علاقه داشتید؟
بله، من از کودکی به معلمی علاقه داشتم، نیروی ترییت معلم بروجرد بودم و یازده سال سابقه کار دارم، حدود ۵ سال در ازنا و الیگودرز خدمت کردم اکنون هم مدیر مدرسه ابتدایی در منطقه ماسور هستم.
چطور شد به فکر کارهای خیر و خداپسندانه افتادید؟
من از همان سال اولی که وارد عرصه معلمی شدم نیت کردم که به دانش آموزان کم بضاعت، بدون سرپرست و بدسرپرست کمک کنم و به تعبیری کنارشان باشم.
شرایط مالیتان خوب بود؟
خدا را شکر به لحاظ مالی خوب هستیم، اما من همان سال اولی که به عنوان معلم مشغول شدم، نیت کردم که بخشی از حقوقم را صرف دانشآموزان نیازمند کنم، من اگر هم کاری انجام میدهم دلی است.
شروع و جرقه کار شما از کجا زده شد؟
سال اولی بود که در یکی از روستاهای ازنا فعالیتم را شروع کردم، یکی از دانش آموزان مقطع ابتدایی به نام علی که از هوش زیادی برخوردار بود، به دلیل مشکلات مالی نمیتوانست به مدرسه تیزهوشان برود، زیرا نیازمند حضور در کلاسهای تقویتی بود.
علی دانش آموز من نبود، اما در مدرسهی که من تدریس میکردم مشغول تحصیل بود، مادرش به من مراجعه کرد و ماجرا را برایم تعریف کرد، گفت که علی پدر ندارد و من هم درآمدی ندارم که او را در کلاسهای تقویتی ثبت نام کنم.
من هم با همکارانم صحبت کردم و کارهایی برای علی انجام دادیم، اما خودم حدود دوماه قبل از آزمون تیزهوشان هر روز عصر برای تقویت درسی به علی ریاضی و چند درس دیگر را آموزش میدادم.
اما به مادرش گفتم این موضوع را با کسی مطرح نکند و علی نه تنها در آزمون پذیرفته شد بلکه به عنوان نفر برتر شهرستان هم قبول شد.
هیچگاه شاخه گلی که علی همراه مادرش به من هدیه داد را فراموش نمیکنم، یکی از بهترین خاطرات من است.
آموزش رایگان به دانش آموزان را ادامه دادید؟
بله، از زمان آموزش به علی تاکنون یکی از کارهایم آموزش رایگان به دانش آموزان کم بضاعت است.
در مدرسه که خودم فعالیت دارم پیدا کردن دانش آموزان کم بضاعت سخت نیست، در مدارس دیگر هم از طریق همکارانم.
یادتان است به چند نفر آموزش رایگان دادهاید؟
دقیق نه، اما به دهها دانش آموز ظرف مدتی که به معلمی مشغول بودم آموزش دادهام، حتی اکنون هم که مدیر مدرسه هستم باز هم آموزش را انجام میدهم زیرا من همواره خودمرا یک معلم و فرهنگی میدانم و این موضوع همواره برایم اهمیت دارد که به دانش آموز نیازمند هم مادی هم معنوی کمک کنم.
شما علاوه بر آموزش رایگان کمکهای مادی هم به دانش آموزان دارید، درست است ؟
باور کنید سخت است گفتن این حرفها، چون من صرفا برای رضای خدا و دل خودم انجام میدهم، یعنی اجباری در کار نبوده است، اما در تمام طول تدریس این موضوع که به دانش آموزان کم بضاعت کنم کنم برایم مهم بوده به همین دلیل تا حد توانم کارهایی مانند خرید لباس، لوازم التحریر و حتی بیماری دانش آموزان مد نظرم بوده است.
یعنی از حقوقتان هزینه میکنید؟
بله همانطور که گفتم من حقوقم را برای رفع مشکلات دانش آموزان هزینه میکنم، علاوه بر این حامی چند نفر هم در کمیته امداد هستم، زمان کرونا مطلع شدم که دانش آموزی در یکی از روستاهای دور خرمآباد به گوشی نیاز دارد، با پول خودم گوشی را تهیه و به مادربزرگ دانش آموز تقدیم کردم چون پدر و مادر نداشت.
یعنی به طور خود جوش کار میکنید ، با نهاد حمایتی و یا مراکز خیریه در ارتباط نیستید؟
تا چند سال پیش خودم به تنهایی دانش آموزان را پیدا و کمک میکردم، اما چند سالی است با چند مرکز خیریه در کوهدشت، تهران و خرمآباد هم همکاری دارم.
خاطره یا دغدغه خاصی در این مدت فعالیت خود دارید؟
یکی از دانش آموزانم به نام عاطفه سالها است با بیماری سرطان دست و پنجه نرم میکند، برای درمان دفترچه تکمیلی خود را در اختیار او گذاشتم.
متاسفانه عاطفه و چند خواهر و برادر دیگر او هر کدام به نحوی با بیماری دست و پنجه نرم میکنند، همه فکرم این است که روزی این خانواده روی آرامش ببینند متاسفانه پدر خانواده هم مریض است،این خانواده هر لحظه جلوی چشمم است.
زمانی که کار خیر انجام میدهید چه حسی به شما دست میدهد؟
احساس و حال مرا فقط خدا میداند، آرامشی که نمیتوانم وصف کنم، من با خدای خودم برای کار خیر معامله نکردم و در ازای آن هیچ درخواستی ندارم جز اینکه او از من راضی باشد.
وقتی کاری را تمام میکنم منتظرم فرصت دیگری فراهم شود که گره از کار نیازمندی باز کنم ،به قول خانوادهام سرم درد میکند برای کارهای خیر.
خانواده با فعالیت شما مشکلی ندارند؟
نه ، الگوی من در کارهای خیر پدرم بود زیرا همیشه در کارهای خداپسندانه پیشگام بود.
جامعه هدف شما تنها دانش آموزان است؟
نه من سعی میکنم هر جا که نیاز باشد و کاری از دستم ساخته باشد ورود کنم، به عنوان نمونه جهیزنه چند زوج که به خاطر نداشتن جهیزیه حتی تا پای طلاق رفته بودند را تهیه کردم، اما اولویت من دانش آموزان کم بضاعت هستند.
خسته که نمیشوید؟
خیر، چون اجباری ندارم، خودم تمایل دارم که سراغ دانش آموزان کم بضاعت میروم، حتی از دیگران هم برای شناسایی افراد نیازمند کمک میگیرم.
در پایان اگر صحبتی دارید، اشاره کنید.
شاید اگر هر کس به اندازه توانش به افراد نیازمند به ویژه دانش آموزان که این روزها هم آماده رفتن به مدرسه هستند کمک کند ، دانش آموزان ما به راحتی و بدون دغدغه مشغول تحصیل میشوند.
نکته دیگر اینکه نهادهای حمایتی از خیران با روی گشاده استقبال کنند، نه اینکه باعث سرخوردگی آنها شوند.
انتهای پیام/