به گزارش بهداشت نیوز، کودکان ما آنگونه میشوند که ما هستیم، نه آنگونه که دلمان میخواهد» این جمله نشان میدهد که کودکان به ویژه در سنین کودکی که ذهنی تحلیلگر ندارند چه میزان بر دیدنیهای خویش استوارند و به چه مقدار آنچه را که میبینند ثبت و ضبط میکنند. این روزها در جامعهی کنونی و با بالارفتن سطح آگاهی و روانشناختی جامعه، اغلب پدر و مادرها میدانند که امنیت روحی و عاطفی کودک نقشی تعیین کننده در شخصیت و رشد او دارد. ارتباط والدین با هم، گرمی و احترام و عشقی که به این روابط حکمفرماست، اصلیترین محور تأمینکننده سلامت روانی کودک است. میدانیم که عدم تفاهم و دعواهای شبانهروزی به چه میزان کودکان را گوشهگیر، افسرده، پرخاشگر میکند و اعتماد به نفس را از آنها میگیرد و تأثیر این روابط تشنجآمیز گاه از طلاق بیشتر است و در عوض، روابط عاشقانه و احترام بین والدین چقدر میتواند کودک را مهربان و قدرشناس بار آورد.
از مهمترین دورانهای رشد پس از تولد، کودکی، نوجوانی و جوانی معرفی شده اما کودکی بهترین و مناسبترین زمان برای پایهگذاری تربیت و پرورش صحیح شخصیت فرزندان میباشد. ناسازگاری بین زن و شوهر دلایل بیشماری میتواند داشته باشد که از مهمترین آن عمل نکردن به وظایف و مسئولیتهای شرعی هر یک از زوجین میباشد. از جمله آثار و پیامدهای اختلافات والدین بر روی فرزندان، آثار جسمی، روانی و عاطفی، به خطر افتادن زندگی آینده کودک و اختلالات شخصیتی میباشد که میزان تأثیرات منفی ناسازگاری والدین در کودکان و فرزندان دختر خانواده بسیار بیشتر است. چنانچه این اختلافات در خانواده تداوم داشته باشد، میتوان سرانجام شوم طلاق و جدایی را انتظار داشت که آثار سنگینتری بر سایر اعضای خانواده به ویژه فرزندان به دنبال خواهد داشت. زمانی که زن و شوهر در طول زندگی از راهکارهای پیشگیری از اختلافات از جمله سازگاری، مدارا ، گفتگوی سالم و متقابل ... استفاده کنند هیچگاه زمانی نخواهد رسید که شاهد فرزندانی بیمار، مبتلا به اختلالات شخصیتی و نا موفق در زندگی آینده باشیم.
ناسازگاری، اختلافات و عدم تفاهم بین زن و شوهر که منجر به کمرنگ شدن محبت، آرامش و صمیمیت و ایجاد خشونت، درگیری و عدم توجه به فرزندان خواهد شد، میتواند تأثیرات زیادی بر رشد شخصیتی آنان داشته باشد. از آن جا که خانواده اولین جایی است که نوزاد آدمی پا به عرصهی وجود میگذارد و نخستین آموزشگاه و پرورشگاه او محسوب شده و سعادت او وابسته به خانواده است، نقش پدر و مادر در پرورش و تربیت فرزندان نقش ویژه و پراهمیت میباشد که شاهکلید اجرای این نقش مهم وجود تفاهم و اتفاق نظر والدین است.
میتوان چنین گفت که یکی از عوامل تهدید کنندهی سلامت خانوادهها و ایجاد روابط سالم و سازنده و مفید برای اعضای خانواده که در نهایت سلامت جامعه را به خطر میاندازد، عدم تفاهم و اختلافات همیشگی و مشاجرات دائمی زن و شوهر است. افرادی که در اجتماع از نظر شخصیتی دچار مشکل هستند و مدام دچار تشویش، نگرانی و اضطراب میباشند بهطوری که این اختلال بر زندگی آینده آنان تأثیر گذاشته و در حیات زناشویی خود موفق نیستند، ریشه این عوامل را باید در خانوادهی آنان جستجو کرد. خانواده به دلیل نقش وراثتی و محیطی میتواند تأثیرات سالم یا مخرّب بر رشد و تکامل فرزندان از جمله رشد و تکامل شخصیت آنان داشته باشد.