
پیامبر مهربان
توخانه ی تمیزش
نشسته بود حرف می زد
با دوستان عزیزش
دخترک قشنگی
نشسته بود همان جا
بازی می کرد، می خندید
نگاه می کرد به آنها
پیامبر از جیب خود
گردن بندی در آورد
با مهربانی، آن وقت
دخترک را صدا کرد
با شادمانی آن را
گردن دختر انداخت
صورت ناز دختر
شکفته شد، گل انداخت
منبع:سایت آل بیت
منبع خبر "
بیتوته" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.
(ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.