شمال نیوز: هادی ابراهیمی "عضو هیئت علمی دانشگاه " / بلاتردید، نبرد رسانه ای با بیگانگان و ضدانقلاب بیگانه پسند، پیچیده ترین و مدرن ترین جنگی است که اهمیت آن نه تنها کمتر از سایر جنگ ها اعم از جنگ ترکیبی، جنگ شناختی، جنگ اقتصادی، جنگ فرهنگی و … نیست، بلکه از این جهت که ستاد جنگ همه اینها و نیز بستر اصلی گرم کردن تنور ذهن ها در همین رسانه ها واقع شده اند، بسیار با اهمیت تر می باشد . جنگی به واقع مظلومانه، نابرابر، با شاخص های درشت شبهه افکنانه، فتنه انگیزانه، روحیه شکنانه، انگیزه زدایانه، سیاه بینانه، نفرت افشانه، مقابله گرانه، اهانت ورزانه، اندیشه ستیزانه و در یک کلام تزویرگرانه در این جبهه جریان یافت و رسانه ملی با این باور و درک درست که جنگ نظامی با پیشتازی نهادهای نظامی و بسیج به سرانجام رسیده و جنگ نرم با میدان داری دانشگاهها پیش رفته و قطعا” عَلَم جهاد تبیین را رسانه ملی باید به دوش بکشد، وارد گود شد و با فراخوان همه توانایی ها و پتانسیل ها، اعم از درون سازمانی و برون سازمانی، الحمدالله با نقش آفرینی های همه واحدهای عملیاتی اعم از معاونت های صدا، سیما، خبر، مجازی استان ها و برون مرزی و …، نقش بارزی در عدم همراهی مردم با اغتشاشگران و ناکامی آنها در فراخوانی های سریالی اخیر داشته است.
جالب اینجاست که همه این پرتوافکنی ها در شرایطی انجام شده که تخریب صدا و سیما جزء پنج اولویت اصلی تمامی جریانات بیگانه و معاند مخصوصا” رسانه های پرهزینه ای بوده و هست که در برآوردهای میدانی و نظرسنجی های رسانه ای بر این باورند که تنها مانع رسانه ای تأثیرگذاری آنها بر افکار عمومی، همین رسانه ملی است.
مستندا” تحریم دکتر پیمان جبلی ریاست رسانه ملی از سوی غرب، در اوج ادعاهای پوشالی آنها مبنی بر حمایت از آزادی بیان و جریان آزاد انتشار اخبار، دقیقا” تائید و اعتراف تلخ به همین حقیقت بارز اثرگذاری رسانهملی در جریان سازی اجتماعی است، اگر چه بظاهر از سوی آنها انکار می شود.
صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در حالی فرماندهی قرارگاه و خطوط مقدم جهاد تبیین را در این نبرد ۷۵ روزه عهده دار شد که قطعا ” پرفشارترین و هماهنگ ترین تقابل ادغامی از سوی دهها کشور متحد امریکاست که بی شباهت با جنگ احزاب نبوده است.
رسانه های غول پیکر بیگانه به همراه رسانه های معاندین و شبکه های اجتماعی و فضای مجازی اعم از ضدانقلاب تابلودار و نیز خودی نماهای بیگانه مدار، به انگیزه شکار و بکارگیری افکار عمومی بخصوص بخشی از نسل سنین پائین، که آنچنان تجهیز و تحریک شده بودند که با تطهیر نظم نوین استکباری و صهیونیستی غرب، جمهوری اسلامی ایران را مظهر همه بدیها، ظلمها، دخالتها، و وصله ناجور به جهان امروز و عامل بدبختی ها و عقب افتادگی های ملت ایران دانستند.
فاصله تحریک و تشویش افکار عمومی با زورآزمایی های خشن و آشوب محور خیابانی به اندازه ای کم بود که نظام جمهوری اسلامی، مجال واکنش مناسب نمی یافت و مرگ مهسا امینی نیز این جریان را در تندترین سراشیبی ممکن قرار داده و اغتشاشات خیابانی با همین اسم رمز، هم توسعه یافت و هم بزرگ نمایی شد و در بازه زمانی غیرمتعارفی، سوژه های مکرر دیگری نیز به دروغ تولید شد و خودکشی ها و سکته ها و مرگ های نامرتبط و حتی قربانیان آشوبگری که از پشت تیر می خوردند نیز به حساب کشته سازی ها واریز شد و از مردمی ترین نظام سیاسی دنیا، تصور کاریکاتوری وحشتناکی ساختند که برای افکار عمومی و حداقل برای نسل های پایین غیرقابل تحمل و محکوم به براندازی و فروپاشی باشد.
در چنین شرایط شعارزدگی که اتاق فرمان این فتنه در رسانه های غربی، بر طبل جنگ و اغتشاش می کوبیدند و مانع از آزاداندیشی جامعه می شدند، رسانه ملی طبق روال همیشگی وارد کارزار رسانه ای شد و با استفاده از تجارب گذشته و تدابیر تخصصی و نیز بکارگیری اهالی اندیشه به سیاستگذاری پرداخت تا بتواند با ساز و کار مشابه خود فتنه گران، به مصاف تعیین کننده با آنها بپردازد.
رسانه ملی در اولین گام اقدام به راه اندازی قرارگاه رسانه ای و استفاده همزمان از رسانه های مکتوب و مجازی به اندازه حوزه نفوذ هر یک از آنها پرداخت.در این مبارزه نفس گیر که چیزی شبیه عبور از تونل وحشت بود، رسانه ملی عملکردهای ذیل را از خود بجا گذاشت:
۱- نمایش عظمت وشکوه انقلاب اسلامی و زنده بودن انقلاب و آرمانهایش در متن حاکمیت و عموم اقشار مردم
۲- تجلی بخشیدن پیشرفتهای کشور در ابعاد متنوع صنعتی، کشاورزی، اجتماعی، فرهنگی، علم و فنآوری، دفاعی، پزشکی و … طی سالهای بعد از انقلاب اسلامی
۳- ترویج و تبلیغ عنصر عقاید اسلامی، حضور مردمی و تخصیصا” نقطه قوت نظام یعنی حضور و نقش آفرینی بی بدیل ولایت فقیه و رهبری
۴- مبارزه با مایوس سازی و تضعیف روحیه مردم بالاخص جوانان که دشمنان ما با انتشار خبرهای دروغ، تحلیل های مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیت ها، پنهان کردن جلوه های امیدبخش به آن مبادرت می ورزیدند.
۵- نقش آفرینی درشناخت آرایش جدید دشمن و عدم انفعال دراین جنگ ترکیبی
۶- تشکیل جبهه های قوی و دانایی محور درهمه حوزه های برنامه سازی
۷-افشای حقایق مکتوم از طریق جهاد تبیین و افشای اسناد و دستهای پشت پرده
۸- توجه به کارهای عمیق، محتوایی، اصیل و بنیادین در برنامه سازی، مستندسازی و تهیه گزارشات تحلیلی و میدانی
۹- پاسخگویی مستند و مستدل به شبهات رسانه های فارسی زبان
۱۰- ارائه تحلیلهای واقع بینانه از تحرکات نظام رسانه ای دشمن
۱۱- پرهیز از پخش برنامه های کم عمق
۱۲- زنده نگه داشتن ارزشها
۱۳- حس مسولیت شناسی
۱۴- پرداختن به بحث های منطقی وکرسی های نوآوری
۱۵- طرح لزوم الگوسازی صحیح برای جوانان
۱۶- تمرکز بر شیوایی و رسایی خبر
۱۷- تقویت قدرت تحلیل مردم
۱۸- مواجهه درست باگروهها و جریانات داخلی وخارجی
۱۹- تزریق امید به اذهان بمباران شده مردم در خبرها و تحلیل های رسانه های بیگانه و معاند
۲۰- ترمیم باورهای تخریب شده و رویکردهای متوقف شده و نیز تعمیر ساختارهای فکری از طریق بکارگیری اساتید بزرگ دانشگاهی در مباحث کارشناسی و مناظره های آزاد
۲۱- هدایت فرهنگی وتقویت هویت ملی وانقلابی
۲۲- کمک به ایجاد همگرایی عمومی درکشوررسانه ملی با استعانت الهی و رهنمودهای داهیانه مقام معظم رهبری در بزرگترین مأموریت ذاتی اش، یک تنه از پس رسانه های غول پیکری برآمد که در اوج ظرفیت و تقویت، شمشیرها را از رو بسته و با به دست گرفتن ابتکار عمل ها، بیرحمانه ترکتازی می کردند.
رئوس دستاوردها و تجربیات رسانه ملی در این مصاف ۷۵ روزه عبارتند از:
۱-اولین قانون دشمن، تئوری ماکیاولیستی است یعنی هدف وسیله را توجیه می کند و در این راه از تهمت و دروغ و … به راحتی استفاده می کند.۲-از سالها قبل دشمن از میان احزاب سیاسی، دانشگاهها و مراکز فرهیختگی و نیز سلبریتی های هنری و ورزشی، سربازگیری کرده و در بحرانهای فتنه انگیزانه این سربازها را به خط مقدم تقابل فرهنگی و اجتماعی اعزام و درزمینه جو دادن به افکار عمومی فعال می کند.۳-لیدرهای آموزش دیده و امکانها وظیفه میدانی کردن اعتراضات، تبدیل اعتراضات به اغتشاشات، تغذیه تجهیزاتی آشوبها و …را عهده دارند.۴-کشته سازی، مصادره مرده های غیرعادی مثل خودکشی، دادن فراخوانهای سریالی، اعتصابات اجباری، فحاشی ناموسی به اقشار و افراد آبرومند و نیز شعارزدگی از شگردها و تاکتیک های جریان اخیر است.۵-اتحاد جهانی اخیر بی نظیر بوده و طرح موضوع ناآرامی های ایران در محافل رسمی بین المللی جهان امری کاملا” بدیع و غیرمتداول بوده است.۶-معیارهای دوگانه غرب و تبعیت بزدلانه اروپا از امریکا خیلی به ذوق می زند اما اروپا شرمساری نمی فهمد.7 - عقب نشینی های غیرمتعارف و مماشات بدون توجیه حاکمیتی موجب تجری دشمن شده و انعطاف پذیری های معدود هم باید رسمی و متمرکز و بر اساس مصالح عالی ترباشد.8-فاصله میان جامعه واقعی با جامعه مجازی مطروحه در رسانه های غربی بحدی فاحش و دروغ است که اگر تمام فعایتهای رسانه ملی مصروف تبیین همین امر شود، قطعا” به بیراهه نرفته است.
به هر حال در پایان باید تأکید کرد که تدوین آنچه که بر انقلاب ما، مردم ما، جامعه ما و رسانه ملی گذشته، از لازمه های جهاد تبیین است که هرگز نباید مغفول بمانند.