حدود 60 سال از فعالیت بانک مرکزی در اقتصاد ایران میگذرد و عملیات بازار باز، سیاست جدیدی است که از اوایل سال 99 اجرایی شده؛ بنابراین یک دوره گذار از رویکرد قدیم که شامل عملیات مستقیم بوده به سمت رویکرد جدید که شامل ابزارهای غیر مستقیم است، داشتیم. عملیات باز بانکها را به سمت روش های غیر مستقیم هدایت میکند و قرار است از حالت دستوری خارج شویم. سوالی که پیش می آید این است که تعیین نرخ سود که دستوری هست خودش می تواند یک مانع بر سر راه باشد. اینطور پاسخ می دهیم که بانک مرکزی در حال آماده کردن بستر و ریل گذاری در این زمینه است و پس از طی شدن مراحل اولیه عملیات، در مرحله بعدی به سمت ایجاد نرخ های سود سپرده و نرخ تسهیلات منعطف قدم بر می داریم.
هم اکنون یک بازار بین بانکی وجود دارد که همه بانک های کشور در آن فعال هستند. بانک ها در این بازار نیازهای نقدینگی روزمره شان را باهم مرتفع می کنند. به این شکل که بانک هایی که مازاد دارند، منابع خود را در اختیار بانک هایی که کمبود دارند می گذارند و این نقل و انتقال با نرخ سود بین بانکی انجام می شوند. بانک مرکزی از طریق منابع این بازار، کمبودها و مازادها را پیش بینی می کند و مدیریت این نرخ را در دست خود می گیرد و از طریق این نرخ بر سایر نرخ های اقتصاد اثر می گذارد. از جمله شروط موفقیت این عملیات این است که در مرحله بعدی به سمت آزادسازی یا انعطاف بیشتر در نرخ سود سپرده ها حرکت کنیم.
یک نکته مهم این است که در طرح بانکداری مرکزی تغییر ساختار در بانک مرکزی دیده شده که به سیاست گذاری های جدید پولی کمک می کند.
عملیات بازار باز همانطور که پیش تر گفتیم در بازار بین بانکی اجرا می شود. بانکها و موسسات غیر بانکی و بانک مرکزی در این بازار حضور دارند. بانک مرکزی کمبود و مازاد در این بازار را پیش بینی کرده، زیرا اگر در این بازار منابع کم باشد باعث افزایش نرخ در بازار می شود و اگر منابع در این بازار زیاد باشد، منابع مازاد باعث کاهش نرخ سود بازار بین بانکی می شود.
در این زمینه بانک مرکزی با دو ابزار که در اختیار دارد نرخ سود را کنترل می کند: اول خرید و فروش اوراق دولت به صورت قطعی و دوم خرید و فروش این اوراق به صورت بازخرید.
در روش نخست اگر بازار با کمبود منابع مواجه باشد بانک مرکزی اوراق بهادار دولتی یا اوراق بدهی بانکها را از بانکها می خرد و پول در اختیار آنها قرار می دهد و به این شکل با تزریق منابع نرخ را از حالت افزایش مدیریت کرده کاهش می دهد یا تثبیت می کند و برعکس.
در روش دوم بانک مرکزی در صورتی که بازار بین بانکی با مازاد منابع رو به رو باشد، اوراق را به بانک ها فروخته و در سررسید برعکس اوراق را از آنها خریداری می کند. معمولا در روزهای چهارشنبه عملیات بازار باز در بازار بین بانکی انجام می شود.
ابزار بعدی بانک مرکزی تسهیلات قاعدهمند است. بانک مرکزی به منظور کنترل دامنه نرخ سود، اجازه نمی دهد نرخ از حدی بالاتر یا پایین تر رود و کف و سقفی وضع میکند. وضع نرخ کف به این معناست که اگر بانکی منابعی پایین تر از نرخ سود بازار خواست نزد بانک مرکزی سپرده گذاری کرده و بانک مرکزی با نرخ سود کف به آن منابع را می دهد. نرخ سقف نیز به این معناست که اگر بانک ها نتوانستند از یکدیگر قرض بگیرند، با گذاشتن وثیقه نزد بانک مرکزی، می توانند با نرخ سقف تسهیلات بگیرند. این نرخ سود در واقع در یک دالان حرکت می کند که نرخ کف از 10 به 14 درصد رسیده و سقف آن 22 درصد است.
نکته ایی که وجود دارد این است که در نرخ 22 درصد یک حالت وثیقه گیری وجود دارد. وثیقه به نام بانک مرکزی بلوکه شده و منابع با نرخ 22 درصد به بانکها اعطا می شود و باید توجه شود که این بازار کوتاه مدت است. اما اگر بانک طی روز به مشکلی بر بخورد یا به عبارتی به منابع اضطراری نیاز داشته باشد می تواند اقدام به توافق بازخرید کند. همچنین در بازار بین بانکی که معمولا یک شبه و نهایتا دو هفته استف بانکها می توانند مدت قرض گیری را تمدید کنند. توافق باز خرید از رسوب اوراق در ترازنامه بانک مرکزی نیز جلوگیری می کند چرا که عملا دو اختیار وجود دارد، یک اختیار خرید از سمت خریدار و یک اختیار فروش از سمت فروشنده که در سر رسید این اختیارها معکوس می شود. فراموش نکنیم که هدف کنترل نرخ سود است و مقدار و حجم پول متغیری است که در دست بانک مرکزی است تا به وسیله آن نرخ سود را کنترل کند.
در ابتدای این کار خود بانک ها با خرید و فروش اوراق آشنا نبودند و شرایط به گونه ایی بود که در بازار بین بانکی با مازاد منابع رو به رو بودیم و نرخ سود در این بازار به شدت کاهش یافته بود و حتی به 8 درصد رسیده بود و همچنین اقتصاد با مشکلات ناشی از کرونا دست و پنجه نرم می کرد. ابزار موثر در آن مقطع این بود که نرخ سود کف را ایجاد کنیم که با افزایش نرخ سود به نوعی کف نرخ سود در دالان شکل گرفت. بعد از اینکه نرخ سود بازار بین بانکی در داخل دالان قرار گرفت هنوز بانک مرکزی هم هیچ اوراقی نداشت. در آن زمان دولت به واسظه کسری بودجه شدیدی که داشت به استفاده از ابزار بدهی به عنوان یکی از شیوه های تامین مالی روی آورد و از 13 خرداد شاهد حراج در اوراق بدهی دولت بودیم. به این مفهوم که بانک ها بتوانند اوراق دولت را بخرند و در پرتفوی خود اوراق داشته باشند. از آن زمان وقتی بازار به جایی رسید که نرخ خیلی بالا رفت بانک مرکزی شروع به خرید اوراق کرد و هم اکنون نیز با خرید و فروش به روش باز خرید، خرید و فروش وثیقه محور شکل گرفت. تمامی مراودات بانک ها با بانک مرکزی وثیقه محور است اما خود بانک ها بدون وثیقه با یکدیگر ارتباط دارند.
خیر. زیر ساخت ها توسط بانک مرکزی و با همکاری سازمان بورس و اوراق بهادار فراهم شده و سیستم های برخط نیز تهیه شده تا بانک مرکزی با سیستم برخط، وثیقه را در اختیار بگیرد و همچنین خرید و فروش اوراق با همکاری شرکت سپرده گذاری مرکزی و تسویه وجوه انجام می شود. شاید خود بانکها در داخل سازمان احتیاج به ایجاد بخش جدید داشته باشند اما زیر ساخت ها فراهم است.
وقتی در بازار بین بانکی تامین مالی بدون وثیقه انجام شود احتمال ایجاد ریسک وجود دارد این بازار کوتاه مدت است و اگر ریسکی ایجاد شود کل سیستم را متاثر می کند. دو روش برای مدیریت این ریسک وجود دارد اول توافق بازخرید که وثیقه محور است و بانک مرکزی هم به دنبال وثیقه محور کردن بانک هاست که وثیقه ها نیز همان اوراق هستند و روش دوم این است که بانک ها به امید بانک مرکزی در این بازار ریسک را محتمل می دانند بر بانک مرکزی. البته بانک مرکزی نیز به دقت در حال پالایش و رصد بانکها ست. بانک ها نیز اگر دچار چالش شوند به بانک مرکزی مراجعه می کنند و وثیقه می گذارند و اگر وثیقه نداشتند اضافه برداشت رخ می دهد.
بانک مرکزی به دنبال ایجاد ادبیات این موضوع و آگاه سازی منافع حاصل از این بازار برای کل اقتصاد است. در زمینه ابزارها نیز به عنوان مثال ایجاد توافق بازخرید بین بانک هاست. همچنین یک موضوع دیگر ایجاد بانک اطلاعاتی دولت در بانک مرکزی است و اینکه بانک ها دو حساب نزد بانک مرکزی داشته باشند یک حساب اوراق و یک حسابی که اکنون دارند. همچنین بانک مرکزی در نظر دارد سیاست های اعتباری را با فعالیت بازار بین بانکی همسو کند و دولت را تشویق کنیم تا سیاست های تکلیفی بر بانک مرکزی نداشته باشد و این رابطه از طریق اوراق باشد.
قطعا این عملیات موثر بوده. در 33 هفته ایی که حراج اوراق دولت برگزار شد وکسری بودجه دولت از این طریق جبران شده، پشتوانه آن عملیات بزار باز بوده است. همچنین برخی اقدامات بانک مرکزی هم قابل توجه است به طور مثال الزام بانک ها به اینکه 3 درصد از سپرده هایشان را به صورت اوراق دولت نگهداری کنند. از این طریق بانک مرکزی توانست برای اوراق دولتی تقاضا ایجاد کند و پذیرش اوراق دولت به عنوان وثیقه و اعطای تسهیلات با نرخ 22 درصد از دیگر اقدامات بانک مرکزی است. بانک مرکزی از تامین کسری بودجه دولت از طریق پولی سازی جلوگیری کرده و رجوع به بانک مرکزی و پایه پولی اش کمتر شده است. نرخ در بازار بین بانکی کنترل شده و نوسانات کاهش یافته و همچنین بخشی از دارایی های بانک ها، با دارایی با بازده بهتر شکل گرفته و ترازنامه بانکها از این طریق تا حدودی سالم سازی شده است.