به گزارش «پارسینه»، هر سال تب کنکور و حواشی آن، هفتههای نخست تابستان را بیش از هر زمان دیگری داغ میکند. این غول ترسناک که برای رسیدن به باغ سبز دانشگاه و ساختن آیندهای بهتر سر راه دانش آموزان قرار دارد، روز به روز هولناکتر میشود و غلبه بر آن هم نیازمند امکاناتی است که به طور مستمر از دست اقشار کم درآمد خارج میشود.
آن طور که منصور کبگانیان، استاد دانشگاه و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی میگوید، عمق فاجعه بیشتر از آن است که تا پیش از این تصور میشد. به گفته کبگانیان، فرزندان سه دهک کم برخوردار جامعه تنها ۲ درصد رتبههای زیر ۳۰۰۰ کنکور در سالهای اخیر را به خود اختصاص داده اند، در حالی که ۸۰ درصد از رتبههای بخیر متعلق به سه دهک ثروتمند جامعه بوده است.
وقتی ذره بین را پایینتر میبریم، این شکاف طبقاتی هم بهتر دیده میشود. ضعیفترین دهک اقتصادی تنها ۲ دهم درصد از ۳۰۰۰ رتبه برتر را در اختیار دارد که به عبارتی میشود ۶ نفر در ۳۰۰۰ هزار نفر، و در سوی دیگر طیف، ۴۸ درصد پذیرفته شدگان برتر را تنها در دهک دهم که ثروتمندترین اقشار کشور هستند میتوان پیدا کرد.
این اختلاف شدید درباره مدارس دولتی و غیردولتی و همین طور در مورد رشتهها و دانشگاههای برتر هم ادامه پیدا میکند. برای نمونه، تنها ۲.۳ درصد از رتبههای برتر کنکور دانش آموزان مدارس دولتی هستند و زمانی که کلاسها و کتابهای پرهزینه آمادگی کنکور را هم اضافه می کنید نتیجه این می شود که در رشته برق دانشگاه صنعتی شریف، هیچ کسی را از سه دهک محروم جامعه پیدا نمی کنید!
چنین روندی بدون شک به افزایش شکافهای اقتصادی و اجتماعی منجر خواهد شد، چرا که تحصیلات دانشگاهی، به ویژه در دانشگاههای معتبر کشور، یکی از مطمئنترین و سادهترین راههای تحرک اجتماعی و خروج از فقر بوده و هست. اینکه فردی از یک خانواده ثروتمند وارد دانشکده پزشکی شود یا نه، احتمالا تاثیر چندانی بر اوضاع اقتصادی او و خانواده اش نخواهد داشت، چرا که راههای متعددی برای کسب درآمدهای نجومی دارد، اما بدون شک پوشیدن روپوش سفید برای فرزندی از اقشار فرودست نه تنها او، بلکه احتمالا خانواده درجه یک و چه بسا دیگر نزدیکانش را هم از گرداب فقر نجات دهد.
از سطح خرد ماجرا که بگذریم، اساسا تحصیل رایگان و فراهم کردن فرصتهای برابر برای همگان، از آرمانهای انقلاب اسلامی بوده است. انقلابی که به اذعان رهبران آن به محرومان و مستضعفان بیش از هر قشر دیگری وامدار است و قرار بود بنیانهای تبعیض را برچیند، اکنون با یک تبعیض سیستماتیک مواجه است که دیگر نه تنها در رابطه با محل زندگی و خودرو و امکانات رفاهی، بلکه حتی در علم آموزی و تعالی هم همچون الک، ثروتمندان و فقرا را از یکدیگر جدا میکند.
البته ماجرای پول و دانشگاه به همین جا ختم نمیشود و علاوه بر این موانع ساختاری، موضوع تقلب نیز کار را برای داوطلبان شایسته و درستکار سخت میکند. بر اساس گزارشی که اخیرا خبرگزاری فارس منتشر کرد، در کنکور سال گذشته تقلب حدود ۱۰۰۰ نفر محرز شد، اما به دلیل نقص قانون که پیگیری تقلب را تنها درباره داوطلبان، و نه دانشجویان، وارد میداند، این افراد که بیشترشان هم در رشتههای پزشکی و مهندسی تحصیل میکنند، عملا از چنگ قانون گریخته اند.
در این وضعیت بهتر است که دوباره به موضوع انشای همیشگی «علم بهتر است یا ثروت؟» فکر کنیم، چرا که دیگر ساده دلیهای کودکانه درباره برتری علم صادق نیست و حتی اگر باز هم علم برتر باشد، بدون ثروت دست یافتنی نیست.