به گزارش جامنیوز، اندیشکده گلوبالچنج (موسسه تونی بلر) در مقالهای در تحلیل دکترین نظامی ایران نوشت:
اهداف ایدئولوؤیک و استراتژیک جمهوری اسلامی بر سه پایه استوار است:
1_ صدور انقلاب اسلامی
2_ حمایت از مسلمانان و جریانهای ضد آمریکایی
3_ ریشهکن کردن اسرائیل
نقش سپاه در پیشبرد این اهداف پرورش نیروهای نظامی مردمی سازگار با ایدئولوژی او برای حمایت از منافع مشترک است.
با وجود افزایش تهدید از جانب گروههای نظامی مورد حمایت ایران، دولتها و سیاستپردازان توانایی تضعیف همراستایی این گروهها با تهران و تضعیف کنترل سپاه بر آنها را نداشتهاند.
این خلا شناختی موجب ایجاد پیامدهای سیاسی قابل توجهی شده است، که رهبران ایران را قادر ساخته دولتهای منطقه را توسط این گروههای نظامی هدف قرار دهد.
همچنین با استفاده از این گروههای نظامی مواضع غربیها را به شکلی قابل انکار هدف قرار میدهد تا مسئولیت بین المللی در پی نداشته باشد.
متحدان منطقهای وقتی به فکر مهار گروههای نظامی مورد حمایت ایران افتادند تصمیم گرفتند با وضع تحریمهای اقتصادی بر تهران با ایجاد فشار اقتصادی از حمایت ایران از این گروهها ممانعت به عمل آورند، با وجود اینکه تحریمهای اقتصادی ایران را به شدت تضعیف کرد اما آنها اولویتهای خود را تغییر ندادند و شمار گروههای نظامی مورد حمایت ایران افزایش یافت و حملات آنها به پایگاههای نظامی آمریکایی ادامه پیدا کرد.
رویکرد تحریم غافل از آن بود که اگرچه ارتباط برخی از این گروه ها با ایران بر اساس منافع است اما بسیاری دیگر با جمهوری اسلامی ارتباطی عمیق تر دارند ارتباطی که ریشه در اعتقادات مشترک، فرهنگ و جهانبینی مشترک دارد.
این گروه ها مجهز به تلقی ولایت فقیه اسلامگرایان شیعه تهران بود که به رهبر عالی ایران اختیار بر تمام مسلمانان شیعه را می دهد.
غرب و شرکای منطقهای آن نیاز به تلاشهای بیشتر و منسجمتر برای از بین بردن یا برهم زدن پیوندهای ایران و شبه نظامیان محلی مورد حمایت او دارند، پیوندهایی که فراتر از منافع شخصی مادی است.
بسیاری از تحلیلگران بر این باور بودند که با [شهادت] ژنرال سلیمانی که فرمانده عملیاتهای بین المللی سپاه بود، ایران در موضع عقبنشینی قرار خواهد گرفت؛ اما از آنجا که دکترین نظامی ایران از افغانستان تا عراق و سوریه و یمن نهادینه شده است، هیچگونه تغییری در سیاست ایران دیده نشده بلکه نفوذ او درمنطقه در حال افزایش است.