نوربالا| کولی دادن یک شهید به مادرش

خبرگزاری فارس دوشنبه 09 بهمن 1402 - 07:04

به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، خواهر شهید حسین منتظری از شهدای دوران دفاع مقدس، تعریف می‌کند: «یک شب حسین همراه پدر و مادرم آمدند خانه ما شب نشینی. زمانی که می‌خواستند بروند، به مادرم گفت: «خواهشی دارم و اصلاً دوست ندارم نه بشنوم!»

مادرم با خوشرویی گفت: «بگو پسرم!»

حسین گفت: «۹ ماه من رو حمل کردی تا به دنیا اومدم؛ حالا من می‌خوام شما رو دوش بگیرم و تا خونه ببرم.»

همه از این حرفش خندیدند. اما او مصّرانه گفت: «من چیزی خواستم که تا قبول نکنی از اینجا تکون نمی‌خورم.»

مادرم گفت: «مردم من رو روی دوش تو ببینن چی می‌گن؟ خداروشکر من که سر پام.»

حسین با سماجت گفت: «همین که گفتم! تا قبول نکنی از اینجا تکون نمی‌خورم.»

همه اخلاقش را می‌دانستند، مادرم بیشتر از ما. آن شب بالاخره حسین مادر را به دوش گرفت و تا خانه برد. هنوز هم هر وقت از آن مسیر عبور

می‌کنم، یاد حسین و پافشاری آن شبش می‌افتم.»

منبع: کتاب «از انتظار بسوخت» به قلم زهرا شاهینی

پایان پیام/ 

 

منبع خبر "خبرگزاری فارس" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.