به گزارش مشرق، مهر ۱۴۰۳ گزارش یک درگیری خونین به پلیس اعلام شد. پس از آن مأموران به محل درگیری رفتند. بررسیهای اولیه حاکی از آن بود که درگیری بین پدری ۴۸ ساله و پسر ۲۰ سالهاش رخ داده و در جریان آن پدر با ضربه چاقو پسرش را مجروح کرده است.
وقتی پسر به بیمارستان منتقل شد ساعتی بعد به علت شدت جراحت وارده و خونریزی شدید جان باخت.
با مرگ پسر جوان پدرش بازداشت شد و اعتراف کرد.
مادر مقتول در تشریح ماجرا گفت: «چند ماه پیش خانهمان را عوض کرده بودیم اما پسرم از این موضوع ناراحت بود و مدام به پدرش میگفت که خانه را بفروشیم و به محله دیگری برویم. او این خانه و محله را دوست نداشت. روز حادثه به خانه برادرم رفته بودم تا برای مراسم عروسی فرزندش به او کمک کنم. وقتی به خانه برگشتم دیدم پسر و همسرم دوباره باهم دعوا کردهاند. دختر و دامادم هم در خانه بودند.
وی افزود: «دقایقی بعد دخترم حالش بد شد و دامادم او را به درمانگاه برد. در این میان دوباره پسر و همسرم باهم بحثشان شد. هرچه سعی کردم آنها را آرام کنم، فایده نداشت. یکباره پسرم بلند شد و ابتدا با مشت ضربهای به دیوار کوبید و بعد چاقویی را که داخل یک دستمال روی بوفه گذاشته بود، برداشت و گفت اگر خانه را عوض نکنی برای همیشه از این خانه میروم. شوهرم هم بلند شد و جلوی در ایستاد و گفت حق نداری پایت را بیرون بگذاری. پسرم با لگد به در میکوبید و میگفت از جلوی راهم برو کنار وگرنه در را میشکنم که ناگهان همسرم در یک لحظه عصبانی شد و چاقو را از او گرفت و ضربهای به پسرم زد.
با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۵ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
اما پیش از برگزاری جلسه دادگاه، مادر مقتول به عنوان تنها ولیدم، رضایت بیقید و شرط خود را نسبت به همسرش اعلام کرد. سپس متهم از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستاد.
در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای جلسه متهم به جایگاه رفت و گفت: «مدتی بود که پسرم اصرار داشت خانهمان را عوض کنیم اما من شرایطش را نداشتم. پسرم هر روز سر این موضوع با من بحث و جدل میکرد. شبی که حادثه رخ داد، پسرم میخواست از خانه برود اما من میترسیدم که او شب بیرون بماند. جلوی در رفتم تا مانعاش شوم ولی فریاد میزد و با لگد به در میکوبید. خیلی عصبانی شدم و کنترلم را از دست دادم و با چاقویی که دست خودش بود ضربهای به او زدم تا مانع رفتنش شوم اما او روی زمین افتاد. متهم در حالی که سرش را پایین انداخته بود، گفت: «من نمیخواستم پسرم را بکشم. باور کنید وقتی روی زمین افتاد تازه به خودم آمدم و پشیمان شدم اما دیگر نمیتوانستم کاری کنم.»
در پایان جلسه قضات بر اساس مدارک و اسناد موجود در پرونده و همینطور اظهارات متهم و رضایت ولی دم متهم را به یک سال و نیم حبس با احتساب ایام بازداشتی محکوم کردند.