واکنش علی اکبر ولایتی به ادعای های اخیر درمورد تغییر نام خلیج فارس/ اسناد تاریخی، در اصالت نام خلیج فارس بسیار و پرشمار است

خبرآنلاین چهارشنبه 17 اردیبهشت 1404 - 17:05
علی اکبر ولایتی درمورد خلیج فارس نوشت: دهم اردیبهشت‌ماه در تقویم رسمی کشور ما روز مهمی است. این روز یادآور دلاوری‌های غیور فرزندان ملت ایران در سراسر تاریخ ایران بزرگ و پرافتخارمان در دفاع از خلیجِ تاابد فارس به عنوان سومین خلیج بزرگ جهان است و «روز ملی خلیج فارس» نام دارد.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، علی اکبر ولایتی در یادداشتی در روزنامه اطلاعات درمورد خلیج فارس نوشت: از متون تاریخی و جغرافیایی عهد باستان تا دوران اسلامی و بلکه قرن معاصر گرفته تا متون تفسیری متعدد، همه و همه از دریای جنوبی ایران به نام «خلیج فارس» یا «دریای فارس» یا «بحر عجم» و نامهایی از این قبیل یاد کرده اند. متاسفانه در سالهای اخیر جریان پان عربیسم که نتوانست خفت شکست در برابر اسرائیل را جبران کند، بر آن شد که دشمنی با ایران را محور کار خود قرار داد و یکی از جلوه هایش برگرداندن نام اصیل و باستانی آن بود که البته با مقاومت تاریخ دوستان جهان و غیرتمندان ایرانی مواجه شد. نوشتار زیر درباره همین موضوع است.

در ادامه صحبت های علی اکبر ولایتی درمورد خلیج فارس را می‌خوانید:

دهم اردیبهشت‌ماه در تقویم رسمی کشور ما روز مهمی است. این روز یادآور دلاوری‌های غیور فرزندان ملت ایران در سراسر تاریخ ایران بزرگ و پرافتخارمان در دفاع از خلیجِ تاابد فارس به عنوان سومین خلیج بزرگ جهان است و «روز ملی خلیج فارس» نام دارد. در این روز بود که ایرانیان تحت قیادت و رهبری نظامی امیرالامرای فارس، امام‌قلی خان، و به فرمان شاه عباس صفوی، اشغالگران متجاوز پرتغالی را پس از ۱۱۷سال تسلط جابرانه بر سواحل جنوبی کشور، از مرزهای خاکی و آبی ایران بیرون راندند. شاید امروز، در شرایط و تحولات سیاسی و نظامی منطقه، یادکردِ این تاریخ پرافتخار ما ایرانیان، که خاطرةمشترک همگی ما است، بیش از هر زمان دیگری مناسب و به‌جا باشد. در این مقاله، نخست نگاهی گذرا دارد به وجوه اصالت نام «خلیج فارس» و سپس یادی از رشادت ایرانیان در پاسداشت پهنةنیلگون خلیج فارس در برابر بداندیشی و تعدیات نابکاران خواهد داشت.

نام خلیج فارس

اسناد تاریخی، در اصالت نام خلیج فارس بسیار و پرشمار است. داریوش بزرگ هخامنشی در کتیبةمشهور خود که به کتیبةآبراه سوئز مشهور است می‌نویسد: «من پارسی هستم. از پارس، مصر را گرفتم. من فرمان کندن این آبراه را دادم، از رودخانه‌ای به نام نیل که در مصر جاری است تا دریایی که از پارس می‌آید». تاریخ‌نگاران هم‌عصر هخامنشیان و اشکانیان، در یونان باستان، نظیر هرودوت (۴۸۴ـ۴۲۵ پیش از میلاد)، کِتِسیاس (۴۴۵ـ۳۸۰ پ.م)، گِزِنفون (۴۳۰ـ۳۵۲ پ.م) و استرابون (۶۳پ.م ـ ۲۴ م) نیز مکرراً در آثارشان به نام «خلیج فارس» به‌صورت یونانیِ «سینوس پرسیکوس» اشاره کرده‌اند. در نوشته‌های دانشمندان مسلمان نیز از قدیم‌ترین اعصار این نام آمده است.

یکی از نخستین گیتی‌نگاران و جغرافی‌دانان مسلمان، دانشمندی بزرگ به نام ابن رُسته ابوعلی احمد (وفات: ۲۹۳ق) بود که از سرزمین اصفهان و از خاندان عالِم‌پرور رُسته برخاسته بود و در کارنامه‌اش کشف قطب شمال را دارد. وی که عمر پربارش را در اصفهان گذرانده بود، در سال ۲۹۰ق، رهسپار ادای فریضةحج و سفر مکةمکرّمه و مدینةمنوّره شد و در موسم حج آن سال، تصمیم گرفت کتابی به نام «الاعلاق النفیسه» دربارةکتیبه‌های مسجدالنبی(ص) و درهای آن مسجد شریف بنگارد.

چون آغاز به این کار کرد، رفته‌رفته بر آن افزود و تصمیم گرفت شهرها و آبادی‌ها، دریاها و رودخانه‌ها و ... را که در مسیر سفر حج به چشمِ تیزبین و موشکاف خویش دیده بود، برای معاصران و آیندگان خویش توصیف کند. ابن رسته که شیعه بود در خلال اثر خود، با جزئیات، به هجرت حضرت امام رضا(ع) به ایران که در سال ۲۰۰ق، روی داده، اشاره کرده و از ذکر جزئیات در این خصوص فروگذار نکرده است و این نشان از ارادت وی به حضرت ایشان دارد؛ مثلاً از نوشته‌های او، می‌دانیم که حضرت امام رضا(ع) زمانی که از شاهراه نیشابور به سوی مرو ره می‌پیمودند، هنگامی که به دِه‌سرخ قدم نهادند، ظهر بود و در آنجا وضو گرفتند و اقامةنماز ظهر کردند.

ذکر این نکته از این نظر در جُستار پیش‌روی مهم است که میزان دقت ابن رسته را یادآور شویم؛ چراکه همو یکی از کهن‌ترین منابعِ یادکردِ نام خلیج‌فارس در منابع اسلامی را نگاشته است. ابن رسته در این اثر (ج۷، ص۸۴)، خلیج‌فارس را «شعبه‌ای از دریای هند که به‌سوی فارس باشد و خلیج‌فارس خوانده می‌شود» معرفی کرده است.

در قرن چهارم هجری قمری، ابن سرابیون سهراب، از پزشکان و جغرافی‌دانان این دوره که دربارةاو آگاهی چندانی دانسته نیست، در کتاب مهم و ماندگار «عجائب‌الاقالیم السبعه الی نهایه العماره» (ص۵۹)، آبهای جنوب سرزمین‌های خلافت شرقی عباسیان را «دریای فارس» می‌خواند. او این کتاب را در موضوع جغرافیای تاریخی شهرها و در دورانی نگاشته است که بغداد یا در آستانةتسخیر دولت بزرگ و قدرتمند آل‌بویه  قرار گرفته بود (حدود ۳۳۴ و ۳۳۵ق) و یا در دست امرای آل بویه بود. وی آگاهانه کوشید دانش منابع عربی را کمال بخشد و از این نظر، مطالب اثر خود را برای معاصرانش به‌صورتی جالب‌تر عرضه کند.

وی با دقت فراوان، رودخانه‌های میان‌رودان (بین‌النهرین) و سرچشمةآنها را با چنان دقتی تصویر کرده که هنوز مورد تحسین گیتی‌نگاران و جغرافی‌دانان است. ابن سرابیون در این اثر، در توصیف خلیج‌فارس می‌نویسد: «بحر فارس و هو البحر الجنوبی الکبیر» یعنی دریای فارس همان دریای بزرگ جنوبی است.

اما شاید هیچ اثری در جغرافیای جهان اثرگذارتر و معروف‌تر از کتاب نامیِ«المسالک و الممالک» نباشد، به معنای «راهها و سرزمین‌ها» و نویسنده اش ابراهیم بن محمد اصطخری (وفات: ۳۴۶ق) آن را دربارةکشورهای عالَم و گذرگاه‌هایی که این کشورها را به هم می‌پیوسته در قرن چهارم هجری قمری نوشته بود.

وی در اصطخر فارس زاده شد و تحصیلات ابتدایی را در همین شهر گذراند. پس از فراگیری فنون مختلف، در سال ۳۰۳ق، برای دانش‌افزایی در حوزةگیتی‌شناسی، به سیر و سفر پرداخت. نخست سراسر سرزمین‌های اسلامی آن روز را پیمود و آنگاه رهسپار هند و اقیانوس اطلس شد و با گروهی از دانشمندان هندی دیدار کرد. سطح دانشی که او در این سفرها فراگرفت، چنان فراز رفته بود که در سال ۳۴۰ق، او را به عنوان گیتی‌شناس در سراسر عالَم اسلام می‌شناختند (دهخدا، ج۲، ص۲۳۳۴) و نامش زبانزد محافل علمی بود و به وی ارجاع می‌دادند و او را «پیشوای جغرافی‌دانان مسلمان» می‌خواندند. این بود که آثارش سرمشق تقریباً همةجغرافی‌دانان بعدی شد. اصطخری در این کتاب (ص۲۸) نوشته است: «بزرگ‌ترینِ دریاها [در سرزمین‌های اسلامی] دریای پارس است و دریای روم (مدیترانه) ... . هر دو از دریای محیط [= آبهای آزاد پیرامون قاره‌ها] برخیزند و درازا و پهنای دریای پارس بیشتر از دریای روم و در آخرِ دریای پارس، سرزمین چین باشد».

ابن حوقل (وفات: ۳۶۷ق) بازرگان و جهانگرد هم‌عصر اصطخری بود که ثلث قرن را در سفرهای بازرگانی خویش گذراند و از سرزمین‌های اسلامی تا هند در شرق، و اسپانیا و بلغار و رود ولگا در غرب، درنوردید.  او تجربه‌ها، دیده‌ها و شنیده‌های خود در سفرهای بازرگانی‌اش را به روش علمی گیتی‌شناسان آن عصر، در دو کتاب نگاشت؛ یکی کتابی دربارةسیسیل ایتالیا و دیگر کتابی به نام «المسالک و الممالک» (همنام کتاب اصطخری) که «صوره‌الارض» هم خوانده می‌شود. کتاب او در بر دارندةتوصیف‌های او از سرزمین‌ها، شهرها و راههای افریقای شمالی، اسپانیا و مرزهای جنوبی صحرا، مصر و نواحی شمالی قلمرو اسلام یعنی ارمنستان و آذربایجان، جزیره (میان‌رودان / بین‌النهرین)، خراسان، جبال، عراق عرب و عجم، کرمان، خوزستان و فارس است.

ابن حوقل بنابر اینکه کتابش را بیشتر برای بازرگانان نوشته، توصیفی طولانی‌تر از پیشینیان دربارةخلیج فارس به دست داده است که در خلال آن، نخستین‌بار و به‌تصریح، به دلیل نامیدن خلیج فارس به این نام اشاره کرده است: «دریای فارس خلیجی از بحر محیط در حد چین و شهر واق است و این دریا از حدود بلاد سند و کرمان تا فارس امتداد دارد و از میان سایر ممالک، به نام فارس نامیده شده است؛ زیرا فارس از همةاین کشورها آبادتر است و پادشاهان آنجا در روزگاران قدیم، سلطةبیشتر داشتند و هم‌اکنون به همةکرانه‌های دور و نزدیک این دریا مسلط‌اند و در همةبلاد دیگر کشتی‌هایی که در دریای فارس حرکت می‌کنند و از حدود مملکت خود خارج می‌شوند و با جلال و مصونیت برمی‌گردند، همه متعلق به فارس هستند» (ابن حوقل، ص۴۸).

نکتةمهم در گفتةابن حوقل آن است که وی، افزون بر اینکه به اصالت نام خلیج فارس اشاره می‌کند، حاکمیت ایرانیان بر این دریا در عصر خود را دلیل زنده و مضاعفی بر نام جاودان خلیج فارس برمی‌شمرد. در این دوران بود که ابوالحسین احمد معزالدوله از آل‌بویه، فاتح بغداد (۳۳۴ق)، تثبیت حاکمیت ایران بر بین‌النهرین و جنوب خلیج فارس را آغاز کرد و دستور داد برگزاری مراسم بزرگداشت ایام عاشورا و عید سعید غدیرخم در این مناطق از سر گرفته شود. این اقدام پس از سالها بود که این مناطق، تحت سایةسنگین خلافت جبّار و غاصب بنی‌عباس بودند. گویند احمد معزالدوله در عین حال که مردی جنگاور و دلیر بود، در رثای سرور و سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع) و یاران وفادارش، بسیار می‌گریست (حسینی، ۱۳۸۰ق، ص۸۵). او را شاید بتوان بازگردانندةحاکمیت ایرانیان بر کرانه‌های خلیج فارس و نیز رواج دهندةتفکر شیعی و ارادت به حضرات ائمةمعصوم(ع) در این حدود دانست.

برادرزادةدلاور او که در زمانه‌اش در شجاعت و درایت، بی‌مانند بود، یعنی ابوشجاع عضدالدوله دیلمی (۳۲۴ـ۳۷۲ق) فرزند حسن رکن‌الدوله در سال ۳۶۷ و ۳۶۸ق، حاکمیت ایران بر سراسر کرانه‌های شمالی و جنوبی خلیج فارس را تثبیت و قطعی کرد. پس از برافتادن ساسانیان، حرکت و تجارت ایرانیان با کرانه‌های جنوبی خلیج فارس متوقف شده بود؛ اما از این دوران به بعد، این روند تجارت از سر گرفته شد. وی با دستگیری اشرار و راهزنان بَرّی و بحری، امنیت راههای خشکی و دریا را برقرار کرد، پاسگاه‌های ساحلی ساخت و به‌منظور آسایشِ مسافرانی که از دریا، پا به سواحل خلیج فارس می‌نهادند، استراحت‌گاه‌هایی در سواحل شمال و جنوب خلیج فارس برپا کرد (متز، ج۲، ص۵۳۴).

کمتر از یک قرن پس از اصطخری و ابن حوقل و فتوحات عضدالدوله در کرانه‌های خلیج فارس، بزرگ‌ترین دانشمند تاریخ اسلام و ایران، ابوریحان محمد بیرونی خوارزمی (۳۶۲ـ۴۴۲ق) با به عرصةعلم و فرهنگ تمدن اسلامی نهاد. همو است که نخستین‌بار، حدود جغرافیایی دریای فارس را دقیقاً مشخص کرد و این همان حدودی است که امروزه هم در نقشه‌های بین‌المللی مورد استفاده و تأیید است. وی در کتاب «التفهیم لأوائل صناعۀ التنجیم» (ص۱۶۷) برای خلیج فارس، هم نام «بحر فارس» (دریای فارس) و هم «خلیج فارس» را به‌کار برده است.

دلاوران عرصه پیکار

در کنار اهتمام و توجه فوق‌العادةدانشمندان گیتی‌شناس در یادکردِ نام خلیج فارس در آثار گران‌سنگشان، باز هم نام خلیج فارس ماندگار و جاودان نمی‌ماند مگر با پایمردی و سلحشوری دلاوران غیور ایرانی در میادین جنگ در خشکی و دریا.

داستان خلیج فارس داستان همین مقاومت‌ها در برابر زیاده‌خواهی‌های استعمارگران و غارتگران خارجی است. در پایان قرن پانزدهم میلادی، اروپایی‌ها کوشیدند برای توسعةاقتصادی کشورهای خود، دست به کشف سرزمین‌های جدید بزنند تا برای محصولات تولیدی کارخانه‌های خود، بازارهای جدید بیابند و ‌یا مواد اولیةارزان‌تری برای تولیدات کارخانه‌هایشان تأمین کنند.

از آن جمله انگلیسی‌ها بودند که نخستین کوشش‌های خود را برای رخنه در بازار شرق آغاز کردند: «کمپانی هند شرقیِ»‌ انگلیس‌ که‌ در سال ١٠٠٩ق (١٦٠٠م) به فرمان ملکه الیزابت تأسیس شده بود، رفته‌رفته وارد هندوستان شد و موقعیت خود را در آن کشور استحکام بخشید.

تجارت، به ویژه تجارت انحصاری جنوب و جنوب غرب آسیا، بزرگ‌ترین آرزوی کمپانی هند شرقی بود و بنابراین، کمپانی به فعالیت تجاری در هندوستان اکتفا نکرد و در جستجوی راههای نفوذ در دیگر بخشهای این منطقه  یعنی سرزمین‌های پیرامون هند  برآمد. در این‌ میان، ایران به عنوان منطقه‌ای ثروتمند و مستعد تجارت پرسود، توجه مقامات کمپانی هند شرقی‌ را جلب‌ کرد تا با ورود به بازار کشور، آن را به یکی از مراکز اصلی‌ فروش کالاهای خود تبدیل کنند.

به همین منظور، آنها نمایندگانی به دربار شاه عباس‌ اول‌ صفوی اعزام‌ داشتند و در پی آن، توانستند فرمانی در باب آزادی بازرگانان کمپانی برای فعالیت‌های‌ تجاری‌ دریافت دارند؛ بدین ترتیب روابط اقتصادی ایران و کمپانی هند شرقی انگلیس شکل گرفت‌. از آن سوی، شاه‌ عباس‌ بزرگ با تدبیر و دانش فوق‌العاده در پیِ یافتن شریکی برای جنگ با پرتغالی‌هایی بود که بخشهایی از جنوب ایران را اشغال کرده بودند. پس با انعقاد قرارداد اتحاد با کمپانی هند شرقی علیه پرتغالی‌ها در تاریخ ٢٥صفر ١٠٣١‌ق (٩ ژانویه ١٦٢٢م)، امتیازاتی ازجمله حق دریافت نصف عوارض گمرکی بندرعباس را به‌ کمپانی‌ اعطا کرد.

شاه‌ عباس‌ با این ترفند برای بیرون راندن پرتغالی‌ها از ایران استفاده کرد و توانست با همکاری کمپانی هند شرقی انگلیس، و البته با دلاوری سرداران ایرانی نظیر امام‌قلی خان، پرتغالی ها را در نبرد هرمز شکست دهد و آنها را از خاک و آب ایران بیرون براند (اسکندر منشی، ۱۳۷۷، ص۱۶۲۱ـ۱۶۲۶).

شاه عباس برای جلب حمایت انگلیسی‌ها در نبرد علیه پرتغالی‌ها، در فرمانی، به انگلیسی‌ها اجازه داد تا هر مقدار ابریشم که خواستند، از هر نقطةایران بخرند و کالاهای خود را بدون‌ پرداخت‌ عوارض‌ گمرکی، به اصفهان وارد کنند.

این یکی‌ از مهمترین امتیازات سپرده شده به کمپانی بود. افزون بر این، آنها اجازه‌ یافتند در بندر تازه تأسیس گمبرون‌ (بندرعباس)، دفتر تجاری‌ افتتاح‌ کنند، اقامتگاه‌های مسکونی برای بازرگانان بسازند و نصف‌ عوارض گمرکی این بندر از آنِ انگلیسی‌ها باشد (اسکندر منشی، ۱۳۷۷، ص۱۶۲۱ـ۱۶۲۶). بندرعباس برای تجارت انگلیسی‌ها به‌مراتب مناسب‌تر از جاسک‌ بود؛ زیرا راه بسیار همواری‌ آن‌ منطقه را به پایتخت کشور متصل می‌کرد و انگلیسی‌ها آسان‌تر از پیش می‌توانستند کالاهای‌ خود را به داخل ایران حمل‌ کنند (ویلسون‌، ١٣٤٨، ص١٧٤).  

پس از شکست سخت پرتغالی‌ها، شاه عباس به‌سرعت کلیةاسرای‌ جنگی پرتغالی را مطالبه‌ کرد و گفت: «اینها خواه مسیحی و خواه مسلمان، رعیت کشور من خواهند بود و باید تسلیم من شوند.» همةآنها را گرفت و به اصفهان فرستاد. همچنین تمام‌ توپهای جنگی را تصاحب‌ کرد (تاورنیه ، بی‌تا، ص۶۸۷)‌ و با این‌کارها، انگلیسی‌ها را تحریک کرد؛ چون سیاست انگلیسی‌ها همواره این بود که در هر جا کسب‌وکاری دایر می‌کردند، همه‌چیز در اختیار خودشان باشد. خارج کردن اسرای انگلیسی و توپهای غنیمتی به انگلیسی‌ها فهماند که به‌قول خودشان (بنا به گفتةیکی از معتبرترین وکلای کمپانی هند شرقی انگلیس): « هیچ فایده‌ای از اینجا مترتّب نیست؛ مگر اینکه به‌کلی در تصرف انگلیس باشد و اگر هم خیال ضعیفی از اینکه روزی فایده‌ای مترتب شود باقی مانده، آن هم وقتی که شاه عباس‌ اذن‌ نداد که انگلیس استحکامات در هرمز یا در سایر بنادر خلیج فارس بسازد، قطع شد» (ملکم ، ١٣٨٢، ج۱، ص۳۷۱).

شاه عباس نخست طمع انگلیسی‌ها را به تجارت در بندرعباس تحریک کرد و پس از استفاده از آنها علیه نیروهای اشغالگر پرتغالی، با خارج کردن اسرای خارجی و تسلیحات غنیمتی از بندرعباس، به آنها فهماند که اگر می‌خواهند در ایران کار کنند، باید طبق قوانین دولت ایران کار کنند، نه آن‌طوری که در هند و دیگر کشورهای مستعمره‌شان با مردم بومی رفتار می‌کردند.

همین امر موجب شد که انگلیسی‌ها «حساب کار دستشان بیابند». سیاستی را که شاه عباس بزرگ در حوزةسیاست خارجی در پیش گرفته بود، شیخ‌علی خانِ زنگنه، وزیر اعظم شاه سلیمان صفوی، با قدرت و تدبیر فراوانی که داشت، پی گرفت. شاردَن، جهانگرد و جواهرفروش فرانسوی که در دوران شاه سلیمان از ایران دیدن کرده و شیخ‌علی خان را به چشم خود دیده بوده، وی را چنین توصیف کرده است: «وی اصولاً به اروپاییان و به مسیحیان خوش‌بین نبود و با آنان دشمنی می‌ورزید. نه رشوه می‌گرفت‌ و نه‌ توصیه‌ و تحفه می‌پذیرفت. وجودی فسادناپذیر بود و دائم‌ در این اندیشه بود با کاستن مخارج بی‌جای دربار و جلوگیری از کارهای ناشایست، بر اعتبار و قدرت و جمعیت کشور بیفزاید».

کُمپفِر جهانگرد آلمانی که در سال ۱۰۹۸ق شیخ‌علی خان را دیده بود، دربارةوی نوشته است: «فعلاً مردی است سالخورده، در سنین ٨٠ سالگی، اما هنوز فردی است‌ سرزنده‌ و سواری‌ خستگی ناپذیر...، مردی است خدا ترس و پرهیزکار و... شمّی قوی دارد برای عدالت، و رشوه نمی‌گیرد» (کمپفر، ۱۳۶۳، ص۸۳). شیخ علی‌خان زنگنه همواره درصدد کسب منافع بیشتر برای کشور در مقابل بیگانگان به ویژه کمپانی‌های هلندی و انگلیسی و کاستن قدرت و نفوذ آنها در ایران بود و در این کار هم موفق شد (احمدی و خالندی، ۱۳۹۲، ص۱۳).

ماجرا از این قرار بود که چارلز دوم، پادشاه وقت انگلستان، در نامه‌ای به شاه سلیمان نوشت: «کمپانی هند شرقی انگلیس متضرعانه به دربار ما معروض داشته که ... به پاداش خدمات بزرگی که کمپانی هند شرقی انگلیس به هزینةخود، در کار تسخیر و تصرف قلعةپرتغالی‌ها و شهر و جزیرةهرمز کرده،... از این پس، با پرداخت نصف درآمد گمرکات بندرعباس به کمپانی، موجبات آسودگی‌ خاطر مدیران آن را فراهم کند تا دوستی‌ صمیمانه و صادقانه‌ میان‌ دو ملت همچنان برقرار و مستدام‌ بماند»!(شاردن، ج۲، ص۶۴۹ـ۶۵۶، ۶۵۹-۶۶۰).

شیخ‌علی خان وقتی می‌دید که انگلیسی‌ها با نوشتن این نامه که در حکم تهدید بود، قصد دارند پا را از گلیم خود درازتر کنند و به‌خاطر کمکی که در عهد شاه عباس کرده‌اند، رفته‌رفته ایران را مستعمرةخود کنند، سخت برآشفت، چندان که خویشتن‌داری نتوانست کرد و پاسخ تندی به توماس رولِت، حامل نامةچارلز دوم، داد: «انگلیسی‌ها می‌خواهند با مطرح کردن و تجدیدکردن مسائل کهنه و از یادرفته، ما را ناراحت و خسته کنند... اگر انگلیسی‌ها در زمان گذشته یک بار خدمت و مساعدتی به ایران کرده‌اند، هزار بار پاداش آن را داده‌ایم و حق ندارند بر ما منت نهند و بیش از آنچه داده‌ایم، چیزی طلب کنند. از این گذشته، ما در بستن قرارداد هیچ گاه پیشقدم نبوده‌ایم و این‌ انگلیسی‌ها بوده‌اند که سود و صلاح خویش را در انعقاد قرارداد تشخیص داده‌اند و پیشدستی کرده‌اند. ما بیش از آنچه باید، داده‌ایم و از این پس،‌ رعایت‌ حال کمپانی را نخواهیم‌ کرد» (شاردن، ج۲، ص۶۶۰ـ۶۶۱). بدین‌ترتیب، بار دیگر با پایمردی یکی از فرزندان ایران، انگلیسی‌ها در نقشه‌های شوم خود برای مستعمره کردن ایران درمانده و سرخورده شدند.

در سال ۱۲۳۶ق، زمانی که محمدشاه قاجار برای آزادسازی هرات از دست انگلیسی‌ها به آنجا لشکر کشید، انگلیسی‌ها تصمیم گرفتند برخی شهرهای مهم ساحل خلیج فارس نظیر بوشهر را اشغال کنند تا ایران از هرات که دروازةهند بود، جایی که منافع انگلیسی‌ها در آن قرار داشت، دست بردارد. بدین منظور قوای‌ انگلیسی‌ بمبئی را به قصد تصرف جزیره‌ خارک ترک کرد. میرزا حسن فسائی در کتاب «فارسنامةناصری» به شرح چگونگی‌ این‌ واقعه و نقش شیخ حسن آل عصفور در صدور فتوای جهاد علیه‌ انگلیسی‌ها اشاره می‌کند: «در میانه‌، از فارس خبر رسید که جهازات جنگی دولت بهیّةانگلیس داخل خلیج‌فارس گردید و یک‌ فروند کشتی آنها در برابر بوشهر آمد و پانصد نفر سرباز از کشتی‌ پیاده شد، در کوتی‌ که‌ خانةبالیوز انگلیس است، منزل نمودند و جناب شیخ حسن مجتهد آل عصفور و شیخ برادرزادةآن‌ جناب و باقرخان تنگستانی، با اهالی بوشهر ازدحام‌ نموده، تمامی‌ سربازها و بالیوز را از شهر اخراج‌ نمودند و چندین نفر از طرفین کشته گشت. پس انگلیس، جزیرةخارک را تصرف نمودند و سردار آنها گفته: اگر سپاه ایران از تسخیر هرات‌ دست‌ برندارد،‌ تمامی‌ سواحل فارس، بلکه‌ تمامی‌ مملکت فارس را تصرف خواهیم کرد» (حسینی فسائی، ۱۳۶۷، ص۷۷۶).

انگلستان بعد از این ناکامی دوباره‌ تصمیم‌ گرفت‌ که به بوشهر حمله و شکست پیشین را تلافی‌ کند. از این رو، هنل‌ که فرماندهی ارتش بریتانیا را برعهده داشت، درخواست نیروی بیشتری کرد و انگلیس هم آدمیرال میتلند را با ناو جنگی «ولزلی» رهسپار خلیج‌فارس کرد و آنها به لنگرگاه بوشهر وارد شدند. روزی که ناو انگلیس می‌خواست وارد بوشهر شود، یکی از سربازان ایرانی ممانعت کرد و همین مسئله باعث زد و خورد بین سربازان ایرانی و انگلیسی شد (کلی، ۱۳۷۳، ص۴۵). قوای دولتی نیز همگام با اهالی دشتستان و تنگستان (به مرکزیت دِلوار) به مقابله با نیروهای انگلیسی برخاستند و جنگ سختی در محلی به نام «خوشاب» در نزدیکی بُرازجان درگرفت که به‌رغم تجهیزات ابتدایی قوای ایرانی، تلفات بسیاری به نیروهای اشغالگر وارد آمد؛ اما سرانجام جنگجویان تنگستانی و دشتستانی شکست خوردند و دولت ایران به‌ناچار از محاصرةهرات دست کشید.

در زمان ناصرالدین شاه که به همت حسام‌السلطنه و با تدبیر امیرکبیر هرات بازپس گرفته شد. انگلیسی‌ها مجدداً در طول اروندرود به خاک ایران تا اهواز تجاوز کردند. حسام‌السلطنه کتباً به ناصرالدین شاه نوشت من می‌توانم از طریق تنگةخیبر درةسند را که در تصرف انگلیسی‌هاست، در اختیار بگیرم تا از طریق این اهرم فشار، انگلیسی‌ها را از خاک ایران بیرون رانیم. شوربختانه در این زمان، امیرکبیر به غدر دشمنانش به‌شهادت رسیده بود و امورات مملکت در دست آقاخان نوری بود که پیوند محرمانه‌ای با مهدعلیا و کاردار انگلیس داشت.  ماجرا به «عهدنامةپاریس» (۱۲۷۳ق / ۱۸۵۷م) انجامید که بر اساس آن، هرات از ایران جدا شد. به‌دنبال آن، نیروهای انگلیسی هم از بوشهر و خارک بیرون رفتند (افشار سیستانی، ۱۳۶۹، ج۱، ص۱۸۸ـ۱۹۵؛ فخرایی، ص۱۲۵ـ۱۲۷؛ مدنی، ۱۳۶۱، ج۱، ص۹۰).

اما چیزی نگذشت که با شروع جنگ جهانی اول در ۱۳۳۲ق (۱۹۱۴م)، انگلیسی‌ها که همچنان در آرزوی دستیابی به بوشهر به عنوان پایگاه اصلی تجارت ایران در جنوب و بندری در آغاز مسیر تجاری خلیج فارس به شیراز بودند، فرصت را غنیمت شمردند و با سی‌هزار سرباز سواره و پیاده مجهز به سلاح‌های مدرن به بوشهر حمله کردند. مردم کل منطقةبوشهر با فتوای جهاد سیدعبدالحسین لاری، آیت‌الله سید عبدالله مجتهد بلادی بوشهری، آیت‌الله شیخ محمدحسین برازجانی و آیت‌الله شیخ عبدالنبی بَحرانی و به رهبری رئیسعلی دلواری (پسر کدخدای دلوار و از افراد سرشناس تنگستان)، زائر خضرخان تنگستانی (ضابط تنگستان که از سوی حجج اسلام در نجف اشرف ملقب به امیر اسلام شده بود)، شیخ‌حسین خان چاه‌کوتاهی ملقب به سالار الاسلام، و میرزا محمدخان غضنفرالسلطنه (ضابط برازجان) علیه اشغالگران انگلیسی قیام کردند. انگلیسی‌ها برای آرام کردن مردم، به رئیسعلی دلواری پیشنهاد رشوه کردند؛ اما وی نپذیرفت. بنابراین نامةتهدیدآمیزی برایش فرستادند که در آن، وی را از ویران کردن خانه‌ها و قطع نخیلات بیم داده بودند. رئیسعلی در پاسخ نوشت: «خانةما کوه است و تخریب آن خارج از حیطةقدرت امپراتوری بریتانیاست. در صورت اقدام، تا حد آخرین امکان، مقاومت خواهم کرد» (یاحسینی، ص۲۲۵).

انگلستان چهار ناو جنگی جونو، پیراموس، لاورنس و دالهوزی را تحت فرماندهی کاپیتان ویک، افسر ارشد نیروی دریایی انگلیس در خلیج فارس، و نیمی از پیاده‌نظام ۹۶ام را با دو مسلسل به فرماندهی میجر وینتل به بندر دلوار فرستاد. رئیسعلی چند ساعت پیش از ورود کشتی‌های جنگی دشمن به دهانةبندر دلوار در کنار دریا، سنگرهایی همسطح کناره ایجاد کرد. به فرمان او، زنان و کودکان و افراد سالخورده به کلات یوجیر در سه‌کیلومتری شرق دلوار فرستاده شدند. سرپرستی این افراد به‌عهدةزائرمحمد، کدخدای دلوار و پدر رئیسعلی بود (فراش‌بندی، ۱۳۶۲، ص۶۱). همسر رئیسعلی به نام فاطمه‌آغا که از سادات بود و خواهران رئیسعلی به نامهای خیرالنساء و پری‌خانم، شجاعانه از کودکان و ناتوانان حمایت می‌کردند (یاحسینی، ص۲۴؛ نیستی، ص۴۱۷).

مرحوم سیدعبدالحسین لاری احیاگر ولایت فقیه بود. ولایتی که همواره در طول تاریخ شیعه، پایگاه التجای مردم مظلوم و سدّ نفوذناپذیری در برابر بداندیشان بوده است. غالب رهبران یادشدةاین جهاد مقدس همراه با جمعی از فرزندان و نزدیکان و یارانشان مظلومانه در دفاع از میهن و در نبرد با انگلیس به شهادت رسیدند و حاج علی تَنگَکی به اسارت درآمد. انگلستان در ۲۶ رمضان ۱۳۳۳ق (۸ اوت ۱۹۱۵م)، بوشهر را به‌رغم مقاومت دلیران تنگستان، به اشغال خود درآورد (فخرایی، همان، ص۱۸۳؛ قطبی، ۱۳۷۰، ص۱۶۳؛ فرامرزی، ۱۳۷۷، ص۲۶) و حاج علی تَنگَکی و ۱۴ تن دیگر را به شهر تانه در هند تبعید کرد. سپس در بوشهر، تمبرهای چاپِ پُست دولت ایران را با مُهر ارتش بریتانیا منتشر کردند که روی آن نوشته بود: «بوشایِر (بوشهر) تحت اشغال بریتانیا »! از این تمبرها از یک هفته پس از آغاز اشغال تا پایان اشغال، ۳۰ نوع مختلف در ۳ مرحله صادر شد.

نقشه‌ای را وزارت دفاع انگلیس در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار تهیه کرده بوده است که در آن، به نام «خلیج فارس» اشاره شده است و می‌تواند اقرارنامةانگلیسی‌ها در نام همیشه جاودان خلیج فارس باشد. ضمن اینکه در این نقشه، هر سه جزیرة«بوموسی»، «تنب بزرگ» و «تنب کوچک» تحت حاکمیت ایران شمرده شده است. عجیب است که برخی از کشورهای غربی، بعدها بدعتی نهادند و به‌جای نام تاریخی «خلیج فارس» عنوان مجعول «خلیج» را به‌کار بردند و راه را برای کاربرد نام مجعول دیگرِ «خلیج عربی» برای برخی شیخ‌نشین‌های عربی باز کردند. نگارنده در طول «مذاکرات صلح ایران و عراق»، با طرف عراقی در ژِنِو، زمانی که با عبارت مجعول «خلیج عربی» از سوی وزیر وقت خارجةرژیم بعث عراق، طارق عزیز، روبرو شدم، در حضور جمع، از خاویِر پِرز دکوئیار، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد، خواستم که به‌صراحت اعلام کند که نام این خلیج، «خلیج فارس» است و ایشان نیز چنین کرد.

هدف تحریف کنندگان چیست؟

علت این بیان طولانی درباره خلیج فارس بررسی کلیةمنابع موجود از حدود ۲۵۰۰ سال پیش تا کنون بود. دوستان عرب ما در کشورهای حاشیةجنوب خلیج فارس به چه منظوری این نام کهن و جاافتاده را دگرگون می‌کنند. همه دنیا می‌دانند که تغییر نام خلیج فارس به نامی مجعول به هیچ‌وجه کار دوستانه و شرافتمندانه‌ای در عُرف بین‌الملل نیست و ناقض تمامیت ارضی ایران است؛ درنتیجه، جمهوری اسلامی ایران در برابر آن با تمام قوا ایستاده و خواهد ایستاد.

پرسش این است: کسانی که چنین نامی را به‌کار می‌برند هدفشان چیست؟ باعث تأسف است که برخی حکومت‌های منطقه به دنبال چنین اقدامات زیان‌بخش و بی‌فایده برای حتی خودشان هستند. به‌هر روی و به‌رغم همةناملایمت‌ها و بدخواهی‌های دشمنان، خلیج فارس امروزه به عنوان منطقةفعال و زندةاصلی کشتی‌رانی جهان محسوب می‌شود و پرچم سه‌رنگ ایران برای همیشه در سراسر آن، در اهتزاز است.

۳۱۲۲۲۱

منبع خبر "خبرآنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.