به گزارش همشهری آنلاین، محمدرضا محی الدینی تحلیلگر مشاور نماینده مجلس: پیامی که رهبر معظم انقلاب به مناسبت یکصدمین سال بازتأسیس حوزه علمیه قم صادر کردند، یک پیام عادی یا مناسبتی نبود؛ بیانیهای کمنظیر، مفصل، عمیق و تاریخی بود که باید آن را بهدرستی یک "منشور تمدنسازی اسلامی" نامید. بهعنوان یک دانشجو_طلبه، احساس میکنم این پیام ما را وارد مرحلهای تازه از مسئولیت و خودآگاهی کرده است؛ مرحلهای که در آن حوزه دیگر تنها مسئول پاسخگویی به مسائل روز نیست، بلکه باید طراح آینده تمدن اسلامی باشد.
در این پیام تاریخی، رهبر انقلاب با صراحت فرمودند که برجستهترین انتظار ایشان از حوزه «نوآوریهای تمدنی از پیام جهانی اسلام» است. این یعنی حوزه باید پیام اسلام را به زبان تمدن ترجمه کند و خطوط اصلی و فرعی تمدن نوین اسلامی را تبیین، ترویج و نهادینه نماید؛ همان «بلاغ مبین» است. ایشان همچنین حوزه را آغازگر بیداری اسلامی و موتور محرک انقلاب اسلامی معرفی کردند و اکنون پیشگام تحقق بیانیه گام دوم و تحقق تمدن نوین اسلامی را هم حوزه میدانند.
حوزه باید نهادی پاسخگو به نیازهای نوپدید جامعه باشد، نهادی برونگرا، اندیشهورز و تمدنپرداز. باید برای ساخت تمدن اسلامی از برنامهریزی کلان تا تولید فکر و گفتمان، از نظامسازی در عرصههای خانواده، اقتصاد، سیاست، عدالت، تربیت و علم، نقشآفرینی کند. بهویژه اینکه رهبری تأکید دارند که پاسخ به این نیازها تنها از متن فقه شیعه برمیآید؛ فقهی که باید از فردگرایی به فقه اجتماعی و حکومتی و درنهایت به فقه تمدنی ارتقاء یابد.
یکی از نکات کلیدی پیام، حرکت حوزه جلوتر از زمان است. که یکی از مولفه های اصلی برای ساخت تمدن همین جلوتر بودن از زمان است. رهبر انقلاب از حوزهای سخن میگویند که نه فقط پاسخگوی حال، بلکه پیشبینیکننده آینده و راهگشا برای فرداست. چنین حوزهای باید قدرت تولید پارادایم در جامعه داشته باشد، نه صرفاً واکنش به تحولات.
رهبر انقلاب عدالت را از مهمترین مطالبات تمدنی معرفی میکنند و حوزه را موظف میدانند که عدالت را هم در حوزه فکری و هم در ساحت اجتماعی تولید و هدایت کند. این یعنی عدالت نه شعاری سیاسی، بلکه پارادایمی علمی و فقهی است.
همچنین تأکید رهبری بر احصای مسائل نوپدید تمدنی و تبدیل آنها به موضوع استنباطی فقهی، مسئولیت بزرگی را بر دوش طلاب و فضلا میگذارد. این یعنی حتی احکام فقه فردی نیز باید با نگاه تمدنی استنباط شود؛ این همان جهش از فقه سنتی به فقه تمدنی است.
در پایان، این پیام را میتوان سند راهبردی تحول و تمدنسازی در حوزه علمیه دانست؛ پیامی که اگر با همان شور و باور صادرکنندهاش جدی گرفته شود، حوزه را به محور اصلی ساخت تمدن نوین اسلامی بدل خواهد کرد. اگر این پیام را فقط بخوانیم و تحسین کنیم، چیزی عوض نمیشود. باید آن را به برنامه، راهبرد، ساختار، و کنشهای عینی تبدیل کنیم. امروز، مسئولیت این کار بیش از همه بر دوش طلاب است. باید این پیام را به جان بزنیم.