حسین قره: رئیس سازمان صداوسیما چه امروز پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ در بازدید از بندر سوخته شهید رجایی و چه در دوشنبه ۲۲ اردیبهشت در جشنواره پژواک رادیو، تأکید دارد که در یک سال گذشته کشور بحرانهای متعددی را پشت سر گذاشته و سازمان صداوسیما از آن تجربه اندوخته است.
او در جشنواره پژواک گفت: «سال گذشته رئیسجمهور و رهبران مقاومت را از دست دادیم و انتخابات ریاستجمهوری را داشتیم و رسانه ملی کارنامه درخشانی را در این بخش از خود بهجای گذاشت و تنشهای بینالمللی را کشور در ساحل امنیت در سایه تدابیر رهبر انقلاب پشت سر گذاشت. برای ما در رسانهها و رسانه ملی، حوادث و بحرانها هرچقدر سختتر باشد درسآموزتر است و ما را آموختهتر میکند. تجربه مدیریت بحران را در صدا، در سیما و در فضای مجازی همکاران کسب کردند و این تجربه باید موتور محرک برنامههای تحولی ما باشد. امیدواریم کشور از توسعه و بالندگی و آرامش بیشتری برخوردار باشد؛ اما پشت سر گذاشتن این تجربههای سخت برای ما مدیران رسانهای و خبرنگاران گنج رسانهای است.»
پیمان جبلی امروز هم در حاشیه بازدید از بندر شهید رجایی تأکید کرد: «آنچه برای رسانه ملی اهمیت داشت مدیریت افکار عمومی با استفاده از همافزایی و کار مشترک میان همه دستگاههای اجرایی بود. در این حادثه، مردمی به وسعت همه ایران نگران بودند. مدیریت افکار عمومی، انتشار بهموقع اخبار و جلوگیری از شایعات نادرست با تلاش همکاران صداوسیما محقق شد.»
مشخصاً رئیس سازمان صداوسیما نقش سازمان متبوعش در مدیریت بحران را موفق ارزیابی میکند و آنقدر برای این موفقیت و تلاش اهمیت قائل است که در جشنواره رادیو خاطرنشان میکند «میخواهم تاریخ شفاهی در پشت سر گذاشتن بحرانهای سال ۱۴۰۳ تحریر شود.»
اما نکته کجاست؟ برداشت اشتباه آقای جبلی و مدیران او از اقناع افکار عمومی است. کدام نظرسنجی دقیق به آقای جبلی نشان داده است که مردم (همانطور که او تأکید میکند که ابعاد حادثه به وسعت مردم ایران تأثیرگذار بود) در حادثه تلخ و ناگوار بندر شهید رجایی اقناع شدهاند. کدام نظرخواهی نشان داد که صداوسیما توانسته است مردم را به یک باور ملی از این حادثه برساند و صداوسیما تمام ابهامات حادثه بندر شهید رجایی را بررسی کرده و به تمام ابعاد آن پاسخی درخور داده شده است.
چگونه میتوان اثبات کرد که - اصلاً بحث اکثریت مطلق نیست حتی اکثریت نسبی - به یک گزاره یا به قول پیمان جبلی به یک روایت رسیدند که در این حادثه این عوامل مؤثر بودهاند و این سازمانها دخیل.
جان ۷۰ انسان شریف که از قضای روزگار کارگران بدون پشتوانه قدرت و ثروت بودند، از دست رفت، ۱۳۰۰ نفر مصدوم و تعدادی دچار سوختگی وحشتناک شدند، این یکسوی ماجرا است و سوی دیگر آن سرمایه مادی بسیاری دیگر سوخت و از بین رفت و برای جایگزینی کالا و سرمایه سوخته در آن بندر، کشور یا دچار بحران دیگری خواهد شد یا برای جبرانش باید هزینه هنگفتی پرداخت کند. به گمان مدیران سازمان صداوسیما اینکه یک خبرنگار استانی چندین ساعت از محل حادثه گزارش سوختگی و آتشسوزی بدهد و چند ساعت عکس و فیلم از هواپیمای تخلیه آب پخش شود، افکار عمومی اقناع شده و ارگان شایعات شکلگرفته فروریخته و مردم به «مُر» واقعیت رساندهاند.
انباشت خبر اقناع نیست
آنچه در جریان رسانهای ایران میافتند خبر داغ بعدی روی خبرهای داغ قبلی است و متأسفانه رسانهها در پی حوادث میدوند. ازآنجاییکه رسانهها از حوادث عقب هستند، حوادث آینده عمق و زخم حوادث قبلی را میبلعند و آن زخم نه پذیرفته شده و نه التیام یافته؛ بلکه بر جای خود باقی میماند و بر دیوار بیاعتمادی رسانه رج به رج آجر اضافه میکند.
کاش آقای جبلی بهجای آن که به حوادث از منظر گذشته نگاه کند و بگوید بالحمدالله که به خیر گذشت و این حادثه که ما را نکشت پس حتماً ما را قویتر کرده است، به حال و آینده نگاه میکرد، به ضریب نفوذ و کاهش اعتماد عمومی به رسانه ملی. تاریخ شفاهی برای پروندههای که باز هستند و امری که هنوز به تاریخ نپیوسته است، قدری زود است و باز نشان میدهد که مدیران سازمان صداوسیما ذوق کارهای «خودکرده» را دارند.
ایکاش سازمان بهجای پیگیری تاریخ شفاهی که در آن مدیران بنشینند و بگویند در فلان حادثه ما چه کردیم، صداوسیما ۱۰ خبرنگار تحقیقی را به کار میگرفت تا فارغ از نگاه مراجع رسمی بر اساس نگاه ملی، گزارشهای حرفهای و رسانهای به ملت ارائه کنند. عملاً در تمام این سالها (که البته فقط به مدیریت این دوره بازنمیگردد) گزارشگران صداوسیما بعد از مدتی به مجریان برنامههای گفتگو محور تبدیل شدهاند و در راستای جریان و گروه و نهادی که به آن وابستهاند حرکت کردهاند.
کار رسانهای به سترگ صداوسیما فقط تولید مجریان نیست که محدود و در مرزهای ممکن از میهمانان برنامهها گفتگو بگیرند، حالا چه رئیسجمهور باشد چه سایر قوا و شخصیتها. بلکه کار بزرگ از آن سازمان میتواند حمایت از خبرنگاران تحقیقی و پرورش و حمایت از آنان باشد. این رسانه که نام ملی را یدک میکشد نباید همیشه یکسوی دعوا بایستند و همان سو را ملی بداند.
اگر امروز کسی در باره ابهامات پروندههای سال گذشته حرفی نمیزند، دلیل بر این نیست که افکار عمومی اقناع شده است، افکار عمومی مرتباً با حوادث عجیبتر و پیچیدهتر غافلگیر شدهاند و این غافلگیری برگ برنده رسانهای همچون صداوسیما نیست.
از آمارسازی فرار کنید
یکی از ترفندهایی که امروز در بین مدیران کشور مد شده است گزارش از جلسات کارشناسی بر اساس ساعت است و الگویی هم از شبکههای اجتماعی آمده است که دیگر نه ساعت که گزارش بازدیدها را خرد کرده به دقیقه و ثانیه تبدیل میکند تا عدد بزرگتر شود. مثلاً ده میلیون ثانیه بازدید بر روی فلان بستر یا چند هزار دقیقه بازدید فلان برنامه. این اعداد دهانپرکن هستند، روی کاغذ هم که نوشته میشود اگر به میلیارد محاسبه شود با ۹ صفر یا عدد مقابلش که دیگر غوغا است. این صفرها هیچ نیستند و دریغ از یک دقیقه برنامه کارشناسی دقیق. شما آقای جبلی شاید گزارشهای داشته باشید که مدیران به شما دادهاند که فلان دقیقه و یا میلیاردها ثانیه برنامه تولید شده و این میزان بازدید داشته و... اینها میتواند رهزن آن اقناع پایدار باشد. فکری برای اقناع پایدار بکنید.
۵۷۵۷