به گزارش همشهری آنلاین، محمد ایمانی - روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی: با گذشت بیش از صد روز، حالا می توان ارزیابی دقیق تری از رویکرد ترامپ در سیاست خارجی داشت. او اولین سفرش را به سه کشور عربی انجام داد و اولین توافقات را هم با این سه کشور به علاوه اوکراین انجام داد. توافقات، البته کلمه دقیقی نیست. چیزی به نام توافق یعنی رضایت طرفینی در کار نبود. قراردادهایی بود که طرف آمریکایی دیکته کرد و عربستان و قطر و امارات تن دادند. قرارداد هم تعبیری فرمالیته است. ترامپ، مانند داروغه ناتینگهام در داستان رابین هود رفتار می کند. لبخند هم می زند اما باج می ستاند و می رود. بر مبنای آنچه واقع شد، طرف آمریکایی به معنای متعارف کلمه، نه مذاکره می خواه و نه مذاکره می کند. اهل تعامل هم نیست. امتیازات هنگفت می خواهد و اگر طرف مقابل ضعیف باشد، از او می کَند. در عین حال، بی ربطترین تمجیدها را پس از باج ستاندن، از مقامات سعودی و قطری و اماراتی کرد و لا به لای ستایش، کنایه ها هم زد و تحقیر هم کرد: من بیش از آنچه تصور میشود یک انسان بتواند، دست دادم. هیچکس تا حالا اینقدر دست نداده. میزبانان عرب ما واقعاً گرسنه محبت بودند و من این محبت را به آنها کردم!
ترامپ این تحلیل را هم ثابت کرد که به خاطر کسری مالی و بودجه ای و تجاری شدید آمریکا، مسئله اش انتقال سرمایه به آمریکا است و نه سرمایه گذاری در کشورهای دیگر. او به همین علت، جنگ تعرفه ای هم به راه انداخت. این برخلاف ادعای موهوم کسانی است که برای جذاب سازی توافق به هر قیمت، ادعا کردند در صورت توافق با آمریکا ۲۰۰۰ یا ۲۵۰۰ میلیارد دلار سرمایه به ایران می آید. ترامپ در سفر به عربستان و قطر و امارات، قراردادهای ۶۰۰ میلیارد دلاری، ۱.۲ تریلیون دلاری و ۱.۴ تریلیون دلاری (مجموعا ۳.۲ تریلیون دلار) بست. او کار مشابهی را هم در ستاندن نیمی از معادن اوکراین انجام داد. این توافقات بدون هیچ مذاکره ای به دست آمده است. ترامپ مذاکره نمی خواهد و به همین علت هم دو ماه قبل گفت: ما تعرفه سنگینی بر اروپا وضع کردیم. حالا میخواهند مذاکره کنند، اما تا وقتی سالانه مبلغ زیادی به ما پرداخت نکنند، مذاکرهای در کار نخواهد بود!
او با هر کشور مستقل و قدرتمندی که دارای اراده مستقل باشد، به مشکل بر می خورد، چین و روسیه رقیب باشد، یا کشورهای اروپایی. بر این مبنا، باید از ساده اندیشی درباره مذاکرات جاری با میانجیگری عمان پرهیز کرد. ایران، طرف طلبکار در ماجرای عهدشکنی برجامی آمریکاست. بنابراین اولویت مذاکرات باید همین طلب ایران و تعهد تضمین شده درباره لغو موثر تحریم ها باشد، نه چانه زنی درباره کیفیت غنی سازی محدود یا تعطیلی کامل آن و تشکیل کنسرسیوم با کشورهای دیگر. ایران نیم قرن است که بدعهدی های طرف غربی را تجربه کرده و آموخته که مطلقا نباید اعتما کند: تعهد شرکت زیمنس (ساخت نیروگاه بوشهر) - تعهد شرکت یورودیف فرانسه (واگذاری سهم ده درصدی ایران از اورانیوم غنی شده) - توافق با تروئیکای اروچایی در اوایل دهه ۸۰ در قالب توافق سعد آباد و پاریس و بروکسل - توافق با اوباما به میانجیگری برزیل و ترکیه برای مبادله ۱۲۰۰ کیلو اورانیوم ۳/۶۷ درصدی با ۱۲۰ کیلو گرم اورانیوم ۲۰ درصد (مورد نیاز برای تولید رادیو دارو در رآکتور تهران) - و نهایتا تعهدات پایمال شده غرب در برجام. پیشنهادهایی مانند توقف غنی سازی ۳/۶۷ برای ۳ سال و سپس امکان از سرگیری آن، وعده ای فریبنده و خسارتبار است، چنان که حد فاصل سال های ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ و سپس در برجام تجربه شد. ترامپ با همه هارت و هورت هایش، اقتدار ایران را در عین الاسد و تل آویو و نواتیم و خلیج فارس و دریای سرخ دیده و کاملا می شناسد. او دیروز در قطر گفت: "ایرانی ها پهپادهای خوبی میسازند" و قبلا در پاسخ به سوال خبرنگاری اذعان کرده بود: «ممنونم که می گویی ایران ضعیف شده! اما ایران در حال حاضر، نه تنها ضعیف نیست، بلکه آنها بسیار قدرتمند هستند.