به گزارش خبرآنلاین نشست بین المللی مجمع گفتگوی تهران با رویکرد عاملیت منطقهای در نظم ـ بی نظمی جهانی و وفاق یا افتراق روز ۲۹ اردیبهشت در مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه برگزار شد. در این نشست دکتر سید محمدکاظم سجادپور رئیس پیشین مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه و عضو هیئت علمی دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه طی گفتوگویی با دکتر سنایی معاون سیاسی دفتر ریاست جمهوری و مشاور سیاسی رییس جمهور درباره سیاستهای دولت چهاردهم در زمینه توسعه مناسبات با همسایگان و ظرفیتهای آن سوالاتی را مطرح کرد.
دکتر سجادپور: جناب رئیس جمهور مطالب بسیار مهمی درباره سیاست خارجی مطرح کردند، از جمله اینکه مباحث بر یک خیمه و عمودی سوار است به نام عاملیت منطقهای در این دوران خاصی که نظم و بینظمی و ترکیبی از این دو. جنابعالی عاملیت منطقهای را چه میبینید؟ عاملیت ایران را چه میبینید؟ شرایط منطقهای را چگونه ارزیابی میکنید و سیاست خارجی دولت چهاردهم چه مسیری را دنبال میکند که با شرایط کنونی مطابقت داشته باشد؟
ایران بر اساس روابط دوجانبهای که با کشورها دارد و علاوه بر فعالیتی که در سطح بینالملل دارد، یک مشخصه بارز در کنشگریاش در عرصه سیاست خارجی و قدرت منطقهای بودن و فعالیتهای منطقهایاش هست. همانطور که اشاره کردید به دلایلی منطقه در تب و تاب و التهاب دوره تحول قرار دارد، بخشی از آن ناشی از دوره گذار است و عدم ثباتی که در عرصه جهانی شاهدیم و به نظر میرسد این دوره تداوم دارد. گمان میرفت که چند سالی یا شاید یک دهه دوره گذار خواهد بود اما این دوره تداوم پیدا کرده و بنده در آینده قابل پیشبینی هم نظمی برای نظام جهانی نمیبینم و آنچه شاهدش هستیم تداوم دوره گذار است؛ مشخصه این دوره، سیال بودن شرایط است که در حوزه خاورمیانه و پیرامون آن هم خودش را نشان میدهد. علاوه بر این منطقه از مداخلات فراوان قدرتهای خارجی به ویژه آمریکا طی دو دهه گذشته رنج میبرد و آثار و عواقبش در کشورهای پیرامون ما قابل مشاهده هستند. عبور از این شرایط هم کار سادهای نیست. البته نکتهای که در سیاست عمومی دولت، اعم از سیاست داخلی و خارجی هست و دکتر پزشکیان هم مکرر به آنها اشاره می کنند، عدم وفاق و وحدت کافی میان مسلمانان هم در تشدید این شرایط قطعا تاثیرگذار خواهد بود. اگر مکانیزمها و ساز و کارهای درون منطقهای گسترش پیدا کند، حتما به حل و فصل مسائل کمک میکند. بنابراین ما یک منطقه ملتهب داریم و وظایفی که بر عهده جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور فعال منطقهای و بینالمللی هست.
چیزی که قطعی است این است که نقش جمهوری اسلامی ایران در نظم منطقهای و در تحولات منطقه غیرقابل انکار است و طبیعیتا بسته به شرایط و تحولات دورههای مختلف این نقش در شکلهای مختلف بازآفرینی شده. البته ما با یک حوزه گستردهای روبرو بودیم درباره آسیای مرکزی، قفقاز و در زمینههای مختلف صحبت کردیم اما پاسخم را با این نکته به پایان میبرم که منطقهگرایی و همگرایی منطقهای و کار با کشورهای منطقه از اولویتهای اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در این دولت است و حداقل در طول دو دهه گذشته این طور بوده است.
از توضیحات شما استنباط کردم، این دوران پرطلاتم در جهان را در تداوم میبینید و اشاره کردید به یک قدرت منطقهای مسئولیتپذیر برای سامان دادن به منطقه. در سیاستهایی که از دکتر پزشکیان شنیدهایم و دستاوردهای جانبعالی منعکس شد، یک کلیدواژه برجسته وجود داشته و آن «وفاق» است. چگونه میتوان بین وفاق داخلی و وفاق در سطح منطقه پل زد. آیا ارتباطی بین این دو وجود دارد؟
فکر میکنم که طبیعتا وفاق یا به تعبیری اجماع ملی و کشوری، هم نگاهی که در درون کشور و مسایل اجتماعی و سیاست داخلی دار؛ چه از نگاه دینی که توصیه فراوان به اتفاق و همدلی هست، چه از نگاه دوره مدرن که برای شکلگیری این جامعه متحد سطحی از وفاق و اجماع مورد نیاز هست. البته بازتاب آن را در سیاست خارجی هم میتوان دید. حتی در مواردی که مسایل داخلی توسط احزاب و گروههای مختلف بسیار مورد مناقشه و مورد مقایسه است، سطحی از منافع ملی در عرصه سیاست خارجی معمولا در کشورها مورد اجماع هست. بنابراین سیاست وفاق در داخل کشور، حتما کمک کننده به حرکت در مسیر سیاست خارجی و کنشها در عرصه سیاست خارجی است و به گمانم ما در همین مذاکرات اخیر هم میبینم که در دولت حاضر گفتوگوهایی که پیش میرود، از یک پشتوانه اجماعی در داخل برخوردار است و البته در کشور ما دیدگاههای مختلفی هست، صاحبنظران و گروههای مختلفی هستند که نظر دارند درباره مسائل مختلف و این تنوع جزو سرمایههای کشور است اما یک اجماع و توافق بیسابقه نیز در داخل کشور از گفتوگوها حمایت میکند.
به نظر میرسد در منطقه و بخصوص در حاشیه خلیج فارس و همسایگان جنوبی ما نوعی اجماع درباره همکاریهای منطقهای در حال شکلگیری است. اهمیت نقش ایران و همکاری با ایران و رسیدن به یک توافق منطقهای با چه چالشهایی روبروست؟
به نکته مهمی اشاره کردید. گرایشی که در منطقه هست را در برخورد با کشورهای منطقه با گفتوگوهای جاری میبینیم. نسبت به گذشته برخورد متفاوتی است که یک بخش آن ناشی از سیاست چندبرداری کشورهای همسایه در مقایسه با قبل است. اگر سیاست خارجی قطر را نگاه کنید، عربستان و اگر مسبوق به این دو سیاست خارجی ترکیه را نگاه کنید، در دو دهه گذشته گرایش چند برداری داشته و به همین دلیل امکانی فراهم شده که در کنار اعتلافهایی که با سایر جوامع دنیا دارند، در داخل منطقه هم با یک نگاه قوی به همکاریها نگاه کنند. به نظرم ما الان در منطقه زمینه بیشتری برای همکاری داریم؛ یکی به خاطر تحولی است که در نوع کنش در زمینه سیاست خارجی کشورمان پدید آمده و دیگری به دلیل عوارض و عواقب و فجایعی است که مداخلات خارجی و دیکتههای خارجی برای حوادث منطقه طی دو دهه گذشته در پی داشته و البته گرایش جمهوری اسلامی ایران هم به این هماهنگی و همراهی، کمک میکند و فکر میکنم زمان آن رسیده که بین جمهوری اسلامی ایران و منطقه هم ساز و کارهای بیشتری برای همکاری تعریف شود. اگر منطقه شمالی کشور را با منطقه جنوبی مقایسه کنیم، با وجود آنکه در منطقه جنوبی که منظور خاورمیانه است، مسائل حیاتی در جریان هست اما جمهوری اسلامی ایران در ساز و کارهای منطقهای بیشتری با حوزه شمالی ورود دارد. از گذشته سازمان همکاریهای اکو بوده، در سالهای اخیر و یک دهه اخیر ورود ایران به سازمان همکاریهای شانگهای، ورود ایران به ... که البته جهانی است ولی بیشتر کشورهای شمالی ایران در آن حضور دارند و همین طور ورود ایران به اتحادیه اقتصادی اوراسیا آغاز شده و همینجا از فرصت استفاده میکنم و اتفاقی که در همین اردیبهشت ماه اتفاق افتاد و روندی که از سال ۱۳۹۶ آغاز شده بود در همکاری بین ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا از ۱۳۹۸ با کاهش تعرفه بعضی کالاها افزایش پیدا کرد تا تبدیل به یک همکاری دائمی شد. این خبر کمتر در صدر اخبار دیده میشود چون اخبار سیاسی و ژئوپولتیک خیلی داغتر و بیشتر است ولی همکاری ایران و موافقتنامه تعرفههای تدریجی دائم ایران با اتحادیه اقتصادی اوراسیا و شش کشور عضو آن از دو سه روز پیش اجرایی شد و این حتما باعث یک تحول اساسی در مبادلات تجاری ایران با شش کشور عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا و کشورهای همکار خواهیم داشت.
باید امیدوار باشیم که با کشورهای حوزه خلیج فارس و کشورهای حوزه خاورمیانه شاهد ساز و کارهای منطقهای باشیم. بنابراین وقت آن است که هم پژوهشگران و هم دست اندرکاران برای همکاریهای ایرانی و خاورمیانهای و ایران با خلیج فارس؛ البته در مورد خاص خلیج فارس طرحهایی داشتیم، هم طرح ایرانی و هم طرحی از جانب روسیه داده شد اما حالا نسبت به ۱۰ سال قبل شرایط خیلی متفاوت شده و فکر میکنم زمینه بیشتری فراهم هست.
به عنوان آخرین سوال، اشاره کردید به توافقات صورت گرفته در حوزه شمالی و اوراسیایی؛ خواستم نظر شما را درباره عاملیت منطقه اوراسیا بپرسم. این منطقه را تعریف کنید و اینکه نسبت ایران با اوراسیا چیست و آینده اوراسیا در سیاست جهانی چه خواهد بود؟
امنیت ایران و آسیا رو به افزایش هست و نسبت به نظم بینالمللی و وضعیت غرب، اعم از آمریکا و اروپا هر دیدگاهی داشته باشیم، در یک واقعیت تردیدی نیست، اینکه نقش آسیا در حال افزایش هست و تعبیر برخی کشورها از قدرتهای نوظهور، یعنی به جز قدرتهای پیشین، قدرتهایی در حال ظهور هستند. بنابراین ایران در قالب شانگهای هم به اوراسیا و هم به آسیا پیوسته است. اوراسیا یعنی تمدن، تاریخ و فرهنگ مشترک با ایران یعنی دنیایی از تعاملاتی که در طول تاریخ شکل گرفته، اوراسیا یعنی تکیه بر یک نوع پتانسیل منطقهای برای ایران که همونطور که عرض کردم در مقایسه با سایر مناطق که از اهمیت برخوردارند، ورود ایران به ساز و کارهای منطقهای در اوراسیا توفیقات بیشتری داشته؛ اورسیا یعنی آسیای مرکزی و قفقاز که هنوز ظرفیتهایی که در جمهوری اسلامی ایران دارند به اندازه کافی از آنها بهرهبرداری نشده اما به شکل کلی اوراسیا یعنی بخشی از دنیا که در سالهای اخیر بسیار مورد توجه است و جزو اولویتهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است و با وجود اینکه دولت چهاردم غربگریز هم نیست و میداند که باید مسائل را با دنیا حل و فصل کرد و تحریمهای طولانی میتواند برای کشور رنجآور باشد و با وجود اینکه تلاش میکند این توازن را در عرصه سیاست خارجی پیش ببرد اما اقداماتی که در طول کمتر از یک سال انجام داده، به صورت کلی کشور حرکتی که پیش برده، تاکید مکرری هست بر امنیت حوزه اوراسیا و فکر میکنم همین نمایندگان و وزرا و مقامات و پژوهشگرانی که در این همایش حضور داشتند، برجستگی حوزه اوراسیا را نشان میدهد و این به نفع کشور ماست و تامین کننده منافع ملی ما و کشورهای حوزه اوراسیا. در یک قالب بزرگ اگر بررسی کنیم، این نکته را باید عرض کنم که اوراسیا در دستور سیاست خارجی دولت نقش جدی دارد و باقی خواهد ماند و برای ماههای آینده هم کنشها و اقدامات و برنامههایی در همین حوزه به صورت جدی تعریف شده است.
۳۱۱۳۱۱