همشهری آنلاین - گروه سیاسی: تلویزیون همشهری در اولین سالگرد شهادت سیدابراهیم رئیسی رئیسجمهور سابق ایران گفتوگویی با سپهر خلجی رئیس سابق شورای اطلاعرسانی دولت داشت. متن این برنامه تلویزیونی را میخوانید. اجرای این برنامه برعهده امیرحسین طهماسبی بود.
شهید رئیسی دولت را در چه شرایطی تحویل گرفت؟
بیبرقی گسترده وجود داشت. روزی چند نوبت و چند ساعت برق میرفت و خیابانها از تاریکی حالت خوفانگیز داشت. کرونا تا نزدیک ۸۰۰ نفر فوتی میگرفت و واکسن هم نبود. مردم برای تهیه واکسن به کشورهای اطراف میرفتند. دانشگاه و مدرسه تعطیل بود. کلا زندگی تعطیل بود. وضعیت تورم بالای ۵۰ درصد بود. وضعیت نقدینگی بالای ۵۰ درصد بود. رشد تولید صفر بود. آمار بیکاری ۲ رقمی بود. در حوزه سیاست خارجی، ایده دولت قبل شکست خورد. زندگی مردم به مذاکرات وصل شده بود. روابط با همسایهها کاملا مخدوش بود و با برخی نیز درگیری شده بود و سفارتشان را بسته بودند. وضعیت جبهه انقلاب هم بههمریخته بود. در این شرایط تنها شخصیتی که بسیاری از افراد فکر میکردند میتواند این صحنه بههم ریخته را جمع کند، در شخصیت شهید رئیسی متعین میدیدند. پاشنه در اتاق آقای رئیسی را کندند که بیاید. ماشین اقتصاد ته دره بود. در حوزه مسکن شاخص منفی بود. رشد اقتصادی چند صدم درصد و نزدیک به صفر بود. شهید رئیسی ایثار کرد. خیلی از دوستان و دلسوزان اذعان دارند شهید رئیسی قصدی برای شرکت در انتخابات نداشت. اطرافیان ایشان را از روی دلسوزی برحذر میداشتند و میگفتند شما در قوه قضاییه هستید و کشور شرایطی ندارد که بخواهید به دولت بروید و با محاسبات دنیایی نمیخواند که به دولت بیاید. تنها یک انگیزه خدمت باقی مانده بود و یک نفر باید ایثار میکرد تا شرایط را به نفع مردم برگرداند. ایشان با رای قابل توجهی رئیسجمهور شدند و به دولت آمدند. هنوز دولت شکل نگرفته بود و مدتی با وزرای دولت سابق شرایط را گذراندند. اینجا صحنههای عجیبی است. تکتک وزرای دولت آقای روحانی شرایط را به آقای رئیسی گزارش دادند. یک جلسه منتشر شد که آقای جهانگیری فرمانده اقتصادی دولت آقای روحانی بود و داشت در جلسه با حضور تعدادی از وزرا گزارش میداد. خزانه دولت خالی بود. در جلسات میگفتند که ما حقوق ماه بعد کارمندان را نداریم. درست هم میگفتند. مردم داشتند از دست میرفتند. میگفتند چون برجام و افایتیاف را امضا نکردیم، آبوهوا و محیط زیست مشکل دارد. وزیر جهاد کشاورزی از کمبود ذخایر میگفت. آقای جهانگیری در جلسه به شهید رئیسی میگوید به شما میگویم شرایطی که شما الآن دولت را تحویل گرفتهاید از دوره جنگ بدتر است.
شهید رئیسی چه کرد این مشکلات حل شد؟ زمینه را دولت قبل چیده بود یا خیر؟
من ادعا میکنم و برایش سند هم دارم که جریانی که تا آن مقطع حاکم بود، تلاش کرد شرایط کشور به جایی برسد که تصمیمگیران کشور به جایی برسند که راهی جز مذاکره با آمریکا نمانده است. چرا چنین ادعا میکنم؟ در این ۳ سالی که شهید رئیسی مسئولیت دولت را برعهده گرفت، ظرف ۳ ماه مشکل بیبرقی حل شد، ظرف ۶ ماه بحث واکسن و کرونا حل شد. وقتی کرونا به صفر رسید، آمریکا که خودش بزرگترین تولیدکننده مدرنا و فایزر بود، داشت تلفات ۳ رقمی میداد. چه اتفاقی افتاد؟ چرا تا ۵ ماه قبل میگفتند نمیشود؟ چرا وزیر نفت آقای روحانی میگفت ما نمیتوانیم نفت بفروشیم و در جلسات رسمی میگفت اگر کسی بتواند ۲۰۰ هزار نفت بفروشد، جای من بگذارید. چه اتفاقی افتاد که در دوره شهید رئیسی، آمار فروش نفت ما به مرز یک میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه در روز رسید؟ چه اتفاقی افتاد که همه این نشدنها بهمرور حل شد. اتفاقات بسیار زیادی در شاخصهای اقتصادی و حوزه مسکن افتاد. اگر بخواهم از ویژگیهای شخصیت مدیریتی شهید رئیسی بگویم، یکی این بود که ایشان معتقد به ظرفیتهای داخل کشور بود. ایشان میگفت نباید مسائل کشور را به اخم و لبخند دیگران گره زد که مثلا آقای بایدن خندید، دلار ۵ هزار تومان گران شود. الآن مجدد به اتفاقات دهه ۹۰ برگشتهایم. آقای رئیسی این ریل را کنده بود.
کشور معطل مذاکرات نبود.
آقای رئیسی میگفت ما تجربه تلخی در دوره آقای روحانی داشتیم که اقتصاد کشور را شرطی کرده بودند. در طول دوران شهید رئیسی مذاکرات با آمریکا در جریان بود و آقای باقری در عمان و اروپا این مذاکرات را ادامه میدادند. آقای رئیسی میگفتند شما هیچ خبری از این نشستها نگویید، مگر اینکه مطمئن شوید به مرحلهای رسیدهایم که مطالبات جمهوری اسلامی به کرسی رسیده است و مواضع ما محقق شده است و دیگر میخواهیم امضا کنیم. طرف مقابل ما بدعهد است و در هیچ مناسبات دوجانبهای سر حرفش نایستاد.
سیلی از تهمتها به شهید رئیسی مطرح شد و رهبر انقلاب در ایام پس از شهادت شهید رئیسی هم به آن پرداختند. چرا شهید رئیسی پاسخ نمیداد؟
من معتقدم وقتی شخصیتی شخصیت تراز میشود اتفاقاتی درباره او باید شکل بگیرد. بین این همه شخصیت یکی مثل شخصیت شهید حاج قاسم سلیمانی میشود که شخصیت تراز بود. این شخصیت حاصل ۴۰ سال سرمایهگذاری جمهوری اسلامی بود. یکی از مهمترین ویژگیهای این شخصیتها تسلط بر نفس خودشان است. برخی مدیران کارآمدی هستند ولی با کوچکترین فشاری عنان از دست میدهند. شهید رئیسی بر نفسش مسلط بود و تمام مراحل انقلاب اسلامی را تجربه کرده بود و میدانست کشور نباید درگیر دوقطبی شود. او همه فشارها را تحمل میکرد. چرا؟ مگر بقیه روسای جمهور کشور را به هم نریختند؟ ایشان هم میتوانست چنین کند. شخصیت شهید رئیسی این توان را داشت که بر خودش کنترل کند و کاری که کشور را به هم میریزد انجام ندهد.
ایشان گفتند من اقدامی خلاف رهبر انقلاب نمیکنم. آیا فشاری از سوی کابینه بود؟
سیل تخریبها از قبل این ۳ سال شروع شد. در انتخابات بدترین توهینها به ایشان شد. آقای رئیسی گفت اگر با توهین به من مشکل مردم حل میشود هر چه میخواهید بگویید. آقای رئیسی رئیس قوه قضاییه بود و از خیلی از کسانی که در انتخابات شرکت کرده بودند، پرونده داشتند.
یک موردش را بگویید.
شهید رئیسی نیست ولی من مطمئنم همان جریانی که شهید رئیسی را بیوقفه تخریب کردند، یک پروژه امنیتی بود که داشت علیه شهید رئیسی اجرا میشد. من این را قطعی میگویم و تا لحظه شهادت این پروژه وجود داشت. یک جریان صاحب نفوذ که اختیارات هم در اختیار داشتند نباید میگذاشتند تصویر شهید رئیسی و گفتمان انقلاب موفق شود. این پروژه را در مورد شهید رئیسی اجرا کردند ولی موفق نشدند. سند هم میآورم. تصویری که از شهید رئیسی در دل مردم شکل گرفت حامی مردم بود. تشییع میلیونی ایشان به ندرت وجود داشت. در مورد حضرت امام و شهید سلیمانی چنین به صحنه آمده بودند.
آن پروژه امنیتی دنبال چه بود؟
دنبال این بود که گفتمان انقلاب گفتمان کارآمدی نیست. خیلی از حضرات شهید رئیسی را نقد میکردند که مشکل کشور کارآمدی است.
حتی کسانی که روزهایی نزدیک شهید رئیسی بودند.
از انواع و اقسام مختلفی بودند. شهید رئیسی باج نمیداد. افرادی تقاضای پست میکردند و شهید رئیسی زیر بار نمیرفت و آن افراد جزو منتقدان میشدند. تصویر شهید رئیسی همینی است که در استودیو گذاشتهاید. شهید رئیسی صبح جمعههایش در منطقه و میان مردم میگذشت نه مثل آن رئیسجمهور. مشکلاتی از جاهای تصمیمگیر ایجاد میشد، حدود ۵ نفر از سر دلسوزی در جلسه هیات دولت به شهید رئیسجمهور تندی میکنند که شما چرا جواب نمیدهید وقتی اینقدر تخریب میکنند؟ صحبتی از ایشان بعدا منتشر شد که از من نخواهید کاری را انجام دهم که میدانم خلاف خواست رهبری است. شهید رئیسی در این فیلم دارد شرح مظلومیت خودش را مطرح میکند. مرا در جلسه صدا زد و گفت مراقب باش من این نکات را گفتم، منتشر نشود، یعنی حتی حاضر نشد دفاع از حقانیت خودش هم منتشر شود. جلسات هیات دولت شهید رئیسی را که در این ۳ سال مرور کنیم، یک حرف اختلافزا از ایشان نمیشنویم. همیشه به من میگفتند از جلسات دولت مراقبت کنید، حرفی که اختلافزا و وحدتشکن باشد بیرون نرود.
اشاره به داستان جازموریان و سیل معروف سیستان و بلوچستان داشتید. راز نگفته این سفر چه بود؟
شهید رئیسی از مسئول حاکم یک مسئول خادم ساخت. میزش را به میان مردم، ساختمان هپکو، کشتیسازی بندرعباس و لب مرز برد.
حتی به هفتتپه رفت.
ما با شهید رئیسی به خوزستان رفتیم و شرکت راهآهن میخواست یک مسیر ریلی را افتتاح کند. مسیر از جلوی هفتتپه میگذشت و کارگران میدانستند که شهید رئیسی از آنجا عبور میکند. این صحنه واقعا اتفاقی بود. آقای رئیسجمهور وقتی دید مردم حالت اعتراض دارند، به دوستان حفاظت گفتند همینجا بایستید. حفاظت ریاستجمهوری برایش سخت بود. با دستور شهید رئیسی قطار متوقف شد. کامل یادم هست که دوستان تصویربردار ما آنجا عقبماندند و من خودم کنار شهید رئیسی داشتم از حاجآقا عکس میگرفتم. میکروفون سیار همیشه داشتیم. ایشان دیدند مردم قانع نمیشوند و با ماشین به داخل خود کارخانه رفتیم. شهید رئیسی آنجا با پرسنل هفتتپه صحبت کرد و گفت مشکلتان را حل میکنم. خیلیها با نگاه روشنفکری به شهید رئیسی میگفتند در تهران جلسه بگذارید بهتر است که هر هفته به سفر بروید. ولی شهید رئیسی قبول نداشت. ایشان به تجربه میدانست کشور اسیر یک بوروکراسی کمرشکن است. بسیاری از پروژههایی که ۲۰ سال به زمین ماندند برای همین بود. در زمان شهید رئیسی پروژههای ۱۵ تا ۳۰ ساله به ثمر رسید. او خودش بالای کار میایستاد و وزیر مربوطه را میخواست. چند سند و نیروگاه افتتاح شد؟ چقدر راه به کشور اضافه شد؟ این صحنهها، صحنه میز خدمت شهید رئیسی است.
اتهام پوپولیستی به ایشان میزدند.
در بهمن ۱۴۰۰ ایشان به مذاکرات مسکو رفتند. در همان ایام که ایشان به مسکو رفتند، در منطقه رودبار جنوب کرمان سیل آمد. یک سیل گسترده آمد و خسارت زد. شهید رئیسی اخبار را از مسکو دریافت میکرد. ۱۲ شب برگشتند و ساعت ۹ صبح در منطقه سیلزده بودند. حتی تعدادی از تیم رسانهای شهید رئیسی که همیشه همراه ایشان بودند خبر نداشتند؛ باورشان نمیشد که شهید رئیسی کرمان است. شهید رئیسی براساس نظرسنجی اخیر محبوبترین رئیسجمهور تاکنون بوده است. مگر روسای جمهور با لندکروز داخل کارخانه نمیرفتند. اینکه ایشان محبوب مردم شدند، بالاخره اتفاقی رقم خورده بود. جازموریان جزو استان کرمان است که از بخش به شهرستان تبدیل شد و امکاناتش بهتر شد. ایشان به مردم منطقه قول دادند که بهخاطر شرایط جوی نمیتوانم بیایم.
سال ۱۴۰۱، رودبار از جازموریان جدا میشود.
ایشان چون قول داده بودند دوباره به منطقه و روستای کروچان آمدند. اتفاقا این منطقه درگیر بادهای ۱۲۰ روزه سیستان بود ولی شهید رئیسی چون وعده داده بود، وارد این منطقه شدند. این شرایط طوفانی باعث خلق این عکس شد که عبای شهید خاکی شد. منطقه بسیار محروم بود. شهید رئیسی در همان سفری که به کرمان داشتند مصوب کردند که منطقه جازموریان تبدیل به شهرستان شود و دستورات محرومیتزدایی از طریق کمیته امداد و وزارتخانهها دادند. این واقعیت صبح جمعههای آقای رئیسی است. یک رئیسجمهور میگفتند من صبح شنبه خبرداد شدم که چه شد.
روسای جمهور قبلی میگفتند نگذاشتند ولی ایشان یک بار هم چنین نگفت. قوانین عوض شد؟
شهید رئیسی در اوج فشار و کارشکنی در مسیر خدمترسانی قرار داشت. ایشان تکلیفگرا و مسئولیتپذیر بود. ایشان میگفتند ما مسئولیت گرفتهایم و باید مشکلات را حل کنیم. میگفت من قرار نیست شرح گرفتاری دهم بلکه رای دادهاند تا مشکلاتشان را حل کنیم. اینکه پول نداریم، برق نداریم و آب نداریم، شرح گرفتاری است؛ چهکسی باید آن را حل کند؟ حالا ما به مردم بگوییم نمیگذارند کار کنیم؟ در طول ۳ سال و قبلتر از آن هم هیچوقت نگفتند نگذاشتند کار کنم. میگفتند تصمیمگیری یک بخش کار است، ۵۰ درصد پیگیری است. ساعت ۶ صبح به وزرا زنگ میزد. اگر دستوری میدادند پیگیری میکردند که به نتیجه رسید یا نه. یک ویژگی دیگر شهید رئیسی روحیه تحولی ایشان بود. او مدیر کاملا تحولگرایی بود. برخی در توصیف شهید رئیسی میگویند که صرفا آدم بااخلاقی بود ولی ایشان مدیر برنامهگرایی بود. در ۳ سال مسئولیت قوه قضاییه تصویر قوه قضاییه را عوض کرد. در دولت هم تصویر را عوض کرد. ایشان صحنه را مدیریت و برنامهریزی میکرد و از کارشناسان استفاده میکرد، نه از کارشناسانی که کشور را به دولت بیبرقی ببرد. اینکه برق مردم را قطع کنیم که کارشناسی نمیخواهد. این کار به اتکای ظرفیت کارشناسی حل شد. حکمهایی که آقای به نفرات بعدی شهید رئیسی میدهد را ببینید. در حکمی که به نفر بعدی شهید رئیسی در قوه قضاییه دادند گفتند کار آقای رئیسی را دنبال کنید. در حرم حضرت امام گفتند من امید داشتم اگر ایشان بودند بسیاری از مشکلات کشور حل میشد. آقای رئیسی کلی کادر برای انقلاب تربیت کرد. چند نفر دهه شصتی وزیر ایشان بودند. پوسته دولت پیرمردان را شکست و معتقد بود مسیر آینده انقلاب باید به دست جوانان جلو برود. و توفیق هم داشت. ما در رشد اقتصادی از صفر به ۵.۴ درصد رسیدیم. در نزول شیب تورم موفق شدیم و الآن دوباره دارد بالا میرود. رکورد پرتاب ماهواره در دولت شهید رئیسی شکسته شد. ترانزیت کشور نزدیک ۴۶ درصد رشد کرد.
این آمارها به کرات اعلام میشود و در اینترنت قابل دسترسی است. من از سایر دوستان شنیدم که شهید رئیسی مخالف جدی عملیات روانی از سوی تیم رسانهای خود بود.
شهید رئیسی اصلا مبنای عملیات روانی را قبول نداشت. تورم ۵۰ درصد میشد یک بار موضوع کنسرت را وسط میکشیدند. این نقطه قوت شهید رئیسی بود که برای مردم پروژه ایجاد نمیکرد. البته میگفت خدمات دولت را باید به مردم اطلاع داد. مردم یادشان هست که وقتی رسانه را میدیدند یا در خارج از کشور بود، یا پروژه افتتاح میکرد یا کف جازموریان بود.
آیا موردی بود که برای حاشیه درست نشدن کاری به تعویق بیفتد؟
خیر. ما شانی جز خدمتگزاری نمیدیدیم. اگر هم چنین چیزی به ذهنمان میرسید حتما از سوی ایشان توبیخ میشدیم. آقای رئیسی میگفت ما دولت تشکیل دادهایم که اتفاقات دولت قبل رقم نخورد.
اینطور که شنیدم ۲ دفعه مذاکرات نزدیک ثمردهی بود.
ایشان اجازه نمیدادند که زندگی مردم به مذاکرات گره بخورد. آقای باقری و شهید امیرعبداللهیان را از اطلاعرسانی قبل قطعی شدن منع کرده بودند.
کسی را که از وزارت خارجه بیرون میکنند، چقدر عزیز شده است.
لطف خدا بوده است.
لحظه شهادت کجا بودید؟
من پنجشنبه و جمعه قبل اتفاق سفر استانی مازندران بودیم. شنبه با ایشان از صبح در جلسه بودیم. نزدیک غروب که جلسه تمام شد، برای اولین بار سوال کردم تبریز که میروید بیایم؟ دیدارهای خارجی پروتکلی دارد و میخواستم مطمئن شوم بیایم یا نه. ایشان گفتند مسیری را داریم با هلیکوپتر میرویم و هرچه تعداد دوستان کمتر باشد بهتر است. انگار ایشان حسی داشت. این اتفاق تلخ حدود ساعت یک و نیم افتاد. ساعت ۳ که جلسه دولت با حضور آقای مخبر تشکیل شد، یکی از اعضای هیات دولت مرا بیرون کشید. آقای مخبر میدانست ولی سایر اعضا نمیدانستند. من تا شنیدم در جا به زمین نشستم. ما حالمان بعد این اتفاق خوب نیست. میدانیم انقلاب اسلامی چه شخصیتی را از دست داد. آقای مخبری تماسی داشتند که به بیرون رفتند و دوباره آمدند. وقتی به جلسه آمدند گفتند چنین اتفاقی افتاده است و جلسه تعطیل شد. ستاد بحران تشکیل شد.
آیا خبر شهادت را داشتید؟
از لحظهای که به من گفتند هلیکوپتر از دسترس خارج شده است، من یقین کردم که رئیسجمهور را از دست دادهایم. آخر طبیعی نیست که هلیکوپتر رئیسجمهور گم بشود. معنا برای ما مشخص بود که چه اتفاقی رقم خورده است. وقتی مکالمه با شهید آلهاشم انجام شد گفتیم شاید اتفاق دیگری رقم خورده باشد.
نقل قولی از آقای بذرپاش آمده است که بخشی از پیکر آنجاست.
بدن شهید رئیسی، امیرعبداللهیان و شهید موسوی طوری بود که بخشی تقریبا با زمینی که روی آن افتاده بودند، سوخته بود و با خاک آنجا ممزوج شده بود. من طاقت دیدن نداشتم. شهید رحمتی و شهید آلهاشم پیکر سالمی داشتند. ولی بقیه شهدا شرایط مناسبی نداشتند. بخشی از پیکر آنها با خاک آنجا ممزوج شده بود و از این جهت چنین گفتند. ضایعه جبرانناپذیری است و معتقدم مسیر حرکت انقلاب در ساختار اجرایی کشور با وجود شهید رئیسی و شهید امیرعبداللهیان در مسیری حرکت میکرد که الآن این مسیر عوض شده است و دوباره بیبرقی، بیآبی و تورم داریم و کشور به مذاکرات گره خورده است و مردم هم دارند میبینند.