به گزارش خبر ورزشی، بیژن طاهری بازیکن اسبق استقلال که سابقه نشستن روی نیمکت این تیم تحت عنوان مربی و سرپرست را نیز دارد، حقایقی تلخ را در مورد زندگی خود و ناصر حجازی افشا کرد.
طاهری طی گفتگویی اختصاصی با خبر ورزشی از نکاتی پرده برداشت که بهتر است خودتان آن را دنبال کنید:
به چهاردهمین سالگرد درگذشت ناصر حجازی عزیز رسیدیم
بله. روحشان شاد باشد. چقدر تلخ است که در مورد نبودن اسطورهها صحبت کنیم. همیشه گفتهام من مدیون ناصر حجازی هستم. وقتی در اواسط دهه ۶۰ به بنگلادش رفت، میان این همه ازیکن که در ایران میشناخت، به من زنگ زد و گفت بیا محمدان بنگلادش و برایم بازی کن. یادم میآید اولین باری که اواسط دهه شصت به بنگلادش رفتم، خود حجازی لطف کرد و برای استقبال به فرودگاه آمد. چیزی حدود یک هفته هم در خانه او زندگی کردم تا باشگاه برایم خانه اجاره کند. واقعا شرایط سختی بود و از نظر بهداشتی در کشوری زندگی میکردیم که آن زمان اصلاً اوضاع خوبی نداشت. شما تصور کنید ناصر حجازی که در جام جهانی فیکس بود و بازوبند کاپیتانی تیم ملی ایران را هم بر بازو بسته، حالا باید در چنین وضعیتی کار کند.
آن زمان مثل الان نبود و باشگاه به بازیکنان بلیت هواپیما نمیداد؟
نه آقا! بلیت نمیدادند. من از تهران پرواز میکردم به پاکستان، یک شب آنجا میماندم و بعد از آن، به طرف بنگلادش می پریدم. یادم میآید وقتی حجازی به من گفت بیا محمدان بازی کن، از یک بنده خدایی در تهران پول قرض کردم تا بتوانم بلیت هواپیما بخرم. آن موقع شرایط اینطوری بود. با پول قرضی بلیت خریدم و بعد از اینکه باشگاه به من پول داد، پولش را پس دادم.
ظاهرا طی دورانی که شما و آقای حجازی در محمدان بنگلادش بودید، در ایران کنایهها و بیمهریهایی را هم دیدید و شنیدید
بله. هیچ وقت فراموش نمیکنم یک بار زمانی که مسابقات فوتبال در بنگلادش تعطیل بود، من و ناصر خان به ایران برگشته بودیم. یک روز در ورزشگاه شهید شیرودی مسابقه فوتبال بود و حجازی گفت برویم و این دیدار را ببینیم. باهم به استادیوم شیرودی رفتیم ولی به محض ورودمان،یک عده زیر لب گفتند: وطن فروشها آمدند! به من و حجازی چنین اتهامی زدند ولی شکر خدا مشخص شد که ما هرگز وطن فروش نبودیم. ما دو نفر از روز اول جنگ تا وقتی که شرایط حضور در بنگلادش فراهم شد، در ایران حضور داشتیم و کنار همه مردم شرایط سخت جنگی، کمبود امکانات، بمباران و موشک باران را تحمل کردیم. میتوانستیم مثل بسیاری از ایرانیان راهی خارج از کشور شده و آنجا زندگی کنیم اما ماندیم و هرچه پول خارج از کشور به دست آوردیم هم داخل ایران سرمایه کردیم. البته فقط این نبود چون تهمت دیگری هم به من زده بودند. در واقع این تهمت را به ناصرخان زده بودند ولی کاملاً دروغ و بیاساس بود
چه تهمتی؟
به من گفتند حجازی از تو پول گرفته تا برایت تیم پیدا کند! گفتند ناصر خان بخشی از قراردادی که با محمدان بنگلادش بستی را برای خودش برداشته ولی این شایعه کثیف، بی اساس و کاملاً دروغ بود چون حجازی اصلاً چنین اخلاقی نداشت و هرگز با من این کار را نکرد. اتفاقاً یادم میآید که همیشه میگفت با پولهایی که در فوتبال به دست میآوری، خیلی سریع به فکر خریدن یک خانه باش.
شما بعد از حضور در محمدان بنگلادش برای مقطعی راهی قطر شدید و پس از آن دوباره در ایران زیر نظر مرحوم حجازی فوتبال بازی کردید
فروردین سال ۶۹ از قطر برگشتم و استقلالیها به من پیشنهاد بازگشت دادند. محترمانه به آنها گفتم استقلالی هستم و استقلالی هم باقی میمانم اما با توجه به لطفی که حجازی به من کرده، صبر میکنم تا ببینم او هدایت چه تیمی را بر عهده میگیرد. ناصر خان سرمربی بانک تجارت شد و من هم به این تیم پیوستم. اتفاقا خاطرات بسیار خوبی نیز آنجا برایمان رقم خورد.
میخواهیم از دوم خرداد سال ۱۳۹۰ بپرسیم. چطور در جریان فوت حجازی قرار گرفتید؟
مرتب به بیمارستان میرفتم و متاسفانه میدانستم شرایط خوبی ندارد. دوم خرداد سال ۹۰ من قبل از اینکه پزشکان این خبر تلخ را اعلام کنند، در بیمارستان بودم و فضا را میدیدم. همانجا بود که فهمیدم متاسفانه ایشان را از دست دادهایم.
و به عنوان آخرین سوال، استقلال شنبه با صنعت نفت در جام حذفی بازی دارد. این مسابقه را چطور میبینید؟
استقلال فصل سخت و تلخی را سپری کرد اما امیدوارم با قهرمانی در جام حذفی بتواند هدیهای شیرین و ارزشمند به هوادارانش بدهد. قهرمانی در جام حذفی پایان خوشی را برای هواداران استقلال در این فصل رقم میزند.
بیشتر بخوانید:جباری آدم ندید بدیدی نیست که از هول حلیم در دیگ بیفتد/ آوردن سیدورف با این امکانات ضعیف تبعات دارد