به گزارش خبرورزشی، یونایتد دقیقاً یک سال بعد، در همان نقطه ایستاده: یک فینال دیگر، یک مربی بحرانزده دیگر، و تصمیمی دیگر که آینده باشگاه را رقم خواهد زد.
سال گذشته پس از قهرمانی در جام حذفی، آنها با اریک تنهاخ ادامه دادند و ۲۰۰ میلیون پوند دیگر هزینه کردند. اما تا اکتبر، صبر تمام شد و مرد هلندی اخراج شد.
حالا، بعد از شکست در فینال لیگ اروپا مقابل تاتنهام، بار دیگر باشگاه به دو راهی رسیده: آیا باید روبن آموریم را حفظ کرد و باقیمانده بودجه را صرف پیادهسازی فلسفهاش کرد؟ یا باید همهچیز را از نو ساخت؟
بهنظر میرسد باشگاه فعلاً به آموریم وفادار مانده، حتی اگر برخی بازیکنان او را باور نداشته باشند. پیش از فینال، هیئتمدیره روشن گفت: «آموریم، مربی ماست» – و این موضع حتی با شکست در سن مامس تغییر نکرد. خود آموریم هم گفت اگر بخواهند، بیغرامت میرود.
در ژانویه هم شایعاتی از استعفایش شنیده شد که با اطمینان مدیران، موقتاً فروکش کرد. یکی از منابع گفته: «آن دوران واقعاً سخت بود – ولی گذشت.» اما اوضاع حالا بدتر شده. یونایتد ممکن است با بدترین رتبه تاریخش لیگ را تمام کند؛ شاید تنها یک پله بالاتر از منطقه سقوط.
آمار آموریم حتی از مربیان ناکام پیشین، مثل پل جول در داربی کانتی، پایینتر است. امید آخر در لیگ اروپا هم از دست رفت؛ تاتنهام جام را بالای سر برد، در حالی که بازیکنان یونایتد مبهوت و در هم شکسته روی زمین افتاده بودند.
سال قبل جام حذفی، کمی تلخیها را پوشاند. امسال اما، چیزی برای پنهانکردن نیست. شکستها، ناامیدیها، و خشم هوادارانی که قرار است یکشنبه مقابل استون ویلا، دوباره علیه گلیزرها اعتراض کنند – این بار تندتر و تلختر از همیشه.
و در ادامه، تور آسیای جنوب شرقی در راه است؛ با شرایطی که شکست مقابل ASEAN All-Stars هم غیرممکن بهنظر نمیرسد.
هواداران، بنری در سن مامس نصب کردند که فرناندز هم آن را تأیید کرد: «ما همهچیز را دیدهایم.» شاید باید مینوشتند: «کافیست.»
با این حال، نام آموریم همچنان در آوازهای سکوها شنیده میشود – «It’s a Heartache» بانی تایلر، اینبار برای مربی پرتغالی. شاید همین حمایت، مدیران را به ادامهی مسیر با او ترغیب کند. اما حمایت واقعی یعنی ساختن پایهای محکم برایش.
یکی از چالشها، فلسفهی فوتبالی آموریم است؛ بدون وینگرهای سنتی، با سه دفاع، وینگبکهای هجومی و دو شماره ۱۰. این مدل، با ذات هجومی یونایتد تضاد دارد – حتی لیورپول هم به همین دلیل از استخدام او منصرف شد. ولی آموریم کوتاه نیامده، حتی اگر مسیرش تیم را به صخره زده باشد.
تابستان پیش رو، ممکن است شاهد خروج راشفورد، سانچو، آنتونی و حتی گارناچو باشیم. بازسازی برای تطابق با سیستم مربی آغاز شده؛ هدف اول، متئوس کونیا با قیمتی حدود ۶۲.۵ میلیون پوند. اما اگر ناکام بماند چه؟ اگر فصل آینده هم مثل دوران تنهاخ شروع شود و پس از ۹ بازی اخراج شود، دوباره مربی بعدی باید بازیکنان خودش را بخرد؟
عدم صعود به لیگ قهرمانان، نهتنها تمرین بیشتر، که به معنی کسری بودجهای حدود ۱۰۰ میلیون پوند هم هست. آموریم باید با بودجهای حدود ۱۲۵ میلیون پوند، بهاضافهی فروشها، تیم بسازد.
اما فروش ستارهها آسان نیست. بارسلونا تنها ۴۰ میلیون برای راشفورد پیشنهاد داده – تازه با کسر پاداشها. سانچو، کاسمیرو و آنتونی هم با دستمزدهای سنگین، گزینه جذابی برای دیگر باشگاهها نیستند.
دردناکتر اینکه احتمال دارد استعدادهای واقعی باشگاه، قربانی شوند: کوبی ماینو و گارناچو – میراث تنهاخ. ماینو در دقیقه ۹۰ فینال وارد شد و نسبت به جایگاهش در سیستم جدید نگران است. گارناچو، پس از ۷۰ دقیقه نیمکتنشینی، آشکارا ناراضی بود.
برادرش آموریم را به «قربانیکردن او» متهم کرد. خود گارناچو گفت: «۲۰ دقیقه بازی کردم، نمیدانم چرا. فینال مهم است، ولی فصل و شرایط کلی هم هست.»
و کاپیتان؟ فرناندز، کمفروغ در فینال، آمادهی جداییست – اگر باشگاه تصمیم به فروش بگیرد. «اگر فکر میکنند وقت رفتن است، و میخواهند از من پول دربیاورند، خب همین است.»
باشگاهی که هم مربی و هم کاپیتان، آمادهی رفتن هستند – چه جایی برای تردید باقی میماند؟
یونایتد باید تصمیم بگیرد: آیا آموریم واقعاً مربی آینده است؟ یا اشتباه دیگری، مثل تنهاخ، اشورث، و بیبرنامگی در انتخابهای کلیدی؟ حمایت کلامی کافی نیست. اگر قرار است این مسیر ادامه پیدا کند، باید با برنامه و جسارت باشد.
پایان ماه مه، دوباره لحظهی انتخاب است. شاید حساستر از هر زمان دیگری.