به گزارش بهداشت نیوز نتایج یک پژوهش بینالمللی که در کنگره اروپایی چاقی ۲۰۲۵ ارائه شد، نشان میدهد که شکاف عمیقی در درک علت چاقی و اهداف درمانی آن بین پزشکان و بیماران وجود دارد. این بررسی گسترده در هفت کشور مطرح جهان از جمله فرانسه، آلمان، بریتانیا، آمریکا و استرالیا با مشارکت ۱۳۷۹ بیمار و پزشک انجام شده است.
یافتههای این مطالعه حاکی از آن است که پزشکان اغلب چاقی را نتیجه مستقیم مسائل رفتاری مانند پرخوری، کمتحرکی، رژیمهای غذایی ناسالم و حتی «کمبود انگیزه» میدانند. در مقابل، بیماران بیشتر به عوامل بیولوژیکی و ژنتیکی به عنوان علت چاقی خود اشاره میکنند، دیدگاهی که میتواند بر نحوه برخورد آنها با درمان تاثیر بگذارد.
این تفاوت دیدگاه در اهداف درمانی نیز مشهود است. در حالی که پزشکان بر بهبود کیفیت زندگی، کنترل فشار خون و افزایش تحرک به عنوان اهداف اصلی درمان چاقی تاکید دارند، بیماران اغلب به دنبال بهبود ظاهر، افزایش اعتمادبهنفس و امکان پوشیدن لباسهای مورد علاقه خود هستند. این امر نشاندهنده تاثیر جنبههای روانی و اجتماعی بر درک بیماران از بیماریشان است.
این اختلاف اهداف بیانگر آن است که بیماران مبتلا به چاقی نه تنها با چالشهای جسمی، بلکه با تصویر خود در جامعه و فشارهای روانی ناشی از آن نیز دست و پنجه نرم میکنند. بنابراین، یک درمان موثر باید هم جنبههای جسمی و هم سلامت روان و تاثیرات اجتماعی این بیماری مزمن را در نظر بگیرد.
دکتر خیمنا راموس سالاس، پژوهشگر ارشد این مطالعه، بر نقش مخرب برچسب اجتماعی تاکید میکند: «وقتی چاقی صرفاً به رفتار فردی نسبت داده میشود، بیمار خود را مقصر میداند، نه فردی نیازمند حمایت.» این نگرش میتواند مانعی جدی در مسیر درمان باشد و منجر به احساس شرم و انزوا در بیماران شود.
او معتقد است که پزشکان با ارائه درمان مبتنی بر همدلی، دانش روز و بدون قضاوت، نقشی حیاتی در شکستن این برچسب اجتماعی و کمک به بیماران برای غلبه بر سکوت، شرم و بیتحرکی ناشی از چاقی دارند. درمان چاقی باید مانند هر بیماری مزمن دیگری، با رویکردی جامع و حمایتی دنبال شود.
نکته قابل تامل دیگر این است که بیش از ۸۰ درصد بیماران معتقدند ژنتیک نقش مهمی در وزن آنها ایفا میکند، در حالی که تنها ۶۰ درصد پزشکان با این نظر موافق هستند. این اختلاف نظر صرفاً یک بحث آکادمیک نیست، بلکه مستقیماً بر نوع مراقبتهای ارائهشده و میزان همدلی در فرآیند درمان چاقی تاثیر میگذارد و لزوم آموزش بیشتر در این زمینه را آشکار میسازد.
در نهایت، این پژوهش تاکید میکند که درک چاقی از دیدگاه فردی که با آن زندگی میکند (نگاه از درون) با آنچه از بیرون و صرفاً بر اساس شاخصهای پزشکی قضاوت میشود، تفاوتهای اساسی دارد. توجه به این تفاوتها و ایجاد یک زبان مشترک بین پزشک و بیمار، برای موفقیت در درمان چاقی و بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا ضروری است.