به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، یکم ژوئن ۲۰۲۵(۱۱ خرداد)، سینمای جهان شمع ۸۸ سالگی یکی از ماندگارترین صداها و چهرههای تاریخ خود را روشن میکند.
مورگان فریمن؛ مردی که صدایش انگار برای روایت سرنوشت بشر ساخته شده، و چهرهاش، نمادی از خرد، وقار و حقیقت است و سبک بازیگریاش در ذهن طرفداران سینما ماندگار است.
اما امسال، تولد او تنها یک مناسبت شخصی نیست. موجی از علاقه، تجلیل، و حتی افشای رازهای قدیمی از پروژههای کلاسیکش، این روز را به یک اتفاق فرهنگی جالب برای علاقهمندان به سینما تبدیل کرده است.
از تئاترهای محلی تا آسمان سینما؛ زندگی حرفهای پر فراز و نشیب مورگان فریمن
سفر هنری مورگان فریمن از دهه ۶۰ میلادی آغاز شد؛ جایی که روی صحنههای تئاترهای محلی نیویورک نفس کشید و در آثار کودکانهی تلویزیونی مثل «شرکت الکتریکی» اولین تجربههای مقابل دوربین را پشت سر گذاشت.
اما این تنها آغازی بود برای مردی که صدایش، قرنها میتوانست روایتگر سینما و قصههایش باشد.
فریمن در دهه ۸۰ و ۹۰ با نقشهایی مانند رانندهی آرام و خردمند در فیلم «رانندگی برای خانم دیزی»، زندانی صبور و امیدبخش در «رستگاری در شاوشنگ» و کارآگاه اندیشمند در «هفت»، به چهرهای تثبیتشده در سینمای جدی تبدیل شد.
با ورود به قرن بیستویکم، مورگان فریمن نهتنها در نقشهای کلیدی در فیلمهایی چون «دختر میلیون دلاری» که برایش اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل را به ارمغان آورد، «بتمن آغاز میکند» و «شکست ناپذیر» درخشید، بلکه به یکی از معدود بازیگرانی بدل شد که توانست با حضور در فیلمهای عامهپسند و روشنفکرانه، هر دو طیف مخاطب را با خود همراه کند.
او حتی صدای خود را به مستندهای علمی، تاریخی و فلسفی قرض داد؛ از «درون کرمچاله» گرفته تا روایت مستندهای نشنال جئوگرافیک او صدای گرم و آشنایش را تبدیل به صدای جمعی تفکر و حقیقت کرد.
در دهه هشتم زندگی، فریمن به نمادی جهانی از خرد، آرامش، و حضور معنادار تبدیل شده است؛ مردی که فراتر از نقشهایش زندگی میکند و هر جملهاش، شبیه یک نقلقول تاریخی است.

افشای پایانِ تاریکتر «سون» در سال روز تولد؛ اگر مورگان فریمن قاتل بود چه میشد؟
در حاشیهی تولد فریمن، خبر جنجالی تازهای از پشتصحنهی یکی از شاهکارهای او که همان فیلم «هفت» ساخته سال ۱۹۹۵ است بیرون آمده است.
بر اساس گزارش رسانه اسکرین رنت و به نقل از رسانه تلگراف، در یکی از نسخههای اولیهی فیلمنامه، پایان فیلم بهمراتب تاریکتر از آنچیزی بوده که روی پرده آمده است. در آن نسخه، این نه کاراکتر میلز با بازی برد پیت، بلکه سامرست با بازی مورگان فریمن است که در صحنهی نهایی قاتل زنجیرهای را به قتل میرساند.
این پایان حذفشده، بار اخلاقی و روانی سنگینی برای شخصیت سامرست داشت و نشان میداد حتی خردمندترین و خویشتندارترین افراد هم ممکن است تحت فشار، تسلیم خشم شوند.
پایان نهایی با بازی برد پیت در نقش عامل خشم، به خواست شخص خود او حفظ شد و به یکی از ماندگارترین پایانهای تاریخ سینما تبدیل شد. اما امروز با انتشار این خبر کاربران در حال بحث در این باره هستند که اگر مورگان فریمن قاتل صحنه آخر بود نقد اخلاقی فینچر نسبت به قتلهای مذهبی تا چه میزان شدت بیشتری پیدا میکرد.

بازگشت به پرده نقرهای با «دوست مرده من، زویی»
در ابتدای امسال، فریمن در فیلم مستقل «دوست مرده من، زویی» حضور یافت؛ اثری تأثیرگذار دربارهی سربازانی که با خاطرات جنگ و عزیزان از دست رفته زندگی میکنند. نقش فریمن در این فیلم کوتاه اما پرنفوذ بود و بار دیگر نشان داد که حضور او همیشه معنایی فراتر از بازی دارد. این جدیدترین کار این بازیگر خبره است که در کنار سالروز تولدش بهانه خوبی برای نگاه به نقشهای ماندگار او است.
۱۰ نقش بهیادماندنی مورگان فریمن که در ذهنها حک شدهاند
«رستگاری در شاوشنگ»؛ در نقش رد
مورگان فریمن در این فیلم نقش رد را بازی میکند؛ زندانیای باهوش و خردمند که بهعنوان راوی داستان، صدای آرام و دلنشیناش به یکی از نمادهای فیلم تبدیل شده است.
این فیلم، که در ابتدا در گیشه موفق نبود، به مرور زمان به یکی از محبوبترین فیلمهای تاریخ سینما تبدیل شد. فریمن در مصاحبهای اشاره کرده که پس از خواندن فیلمنامه، به پتانسیل بالای آن پی برده بود، اما عنوان فیلم را برای جذب مخاطب کافی نمیدانست.

«هفت»؛ در نقش کارآگاه ویلیام سامرست
در این تریلر تاریک و روانشناختی، فریمن نقش کارآگاهی باتجربه و خردمند را بازی میکند که در آستانه بازنشستگی، با پروندهای پیچیده و مرموز روبهرو میشود.
نقشآفرینی او در کنار برد پیت، ترکیبی از تعقل و احساس را به نمایش میگذارد. فریمن در مصاحبهای اشاره کرده که شخصیت سامرست را بهعنوان نمادی از خرد و تأمل در دنیایی پر از خشونت و بیعدالتی میبیند.
«رانندگی برای خانم دیزی»؛ در نقش هک کولبورن
فریمن در این فیلم نقش رانندهای آفریقایی ـ آمریکایی را بازی میکند که رابطهای پیچیده و در عین حال انسانی با کارفرمای یهودیاش برقرار میکند.
این فیلم به مسائل نژادی و اجتماعی در جنوب آمریکا میپردازد. فریمن بعدها اظهار داشت که در ابتدا نگران بود که فیلم نتواند بهدرستی به مسائل نژادی بپردازد، اما بهمرور زمان به تأثیر مثبت آن پی برد.
«دختر میلیون دلاری»؛ در نقش ادی «اسکراپ ـ آیرن» دوپریس
در این درام ورزشی، فریمن نقش مربی و دوست صمیمی شخصیت اصلی را بازی میکند. نقشآفرینی او در این فیلم برایش جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را به ارمغان آورد.
فریمن در مصاحبهای اشاره کرده که نقش اسکراپ را بهعنوان نمادی از وفاداری و حمایت بیقید و شرط میبیند.

«شکستناپذیر»؛ در نقش نلسون ماندلا
فریمن در این فیلم نقش نلسون ماندلا را بازی میکند و بهخوبی توانسته شخصیت پیچیده و الهامبخش او را به تصویر بکشد. او برای آمادگی این نقش، زمان زیادی را صرف مطالعه و مشاهده رفتارهای ماندلا کرد.
فریمن در مصاحبهای گفته است که تلاش کرده تا روحیه و فلسفه ماندلا را در بازیاش منعکس کند.

سه گانه بتمن از کریستوفر نولان؛ در نقش لوشس فاکس
در این سهگانه، فریمن نقش لوشس فاکس، مدیر بخش علوم کاربردی شرکت وین، را بازی میکند. شخصیتی که با هوش و اخلاق حرفهایاش، نقش مهمی در حمایت از بتمن ایفا میکند.
فریمن در مصاحبهای اشاره کرده که از بازی در نقش فاکس لذت برده و این شخصیت را بهعنوان نمادی از اخلاق و نوآوری میبیند.

«اکنون من را میبینی»؛ در نقش تیادئوس برادلی
فریمن در این فیلم نقش یک شعبدهباز سابق و افشاگر ترفندهای شعبدهبازی را بازی میکند. شخصیتی مرموز که نقش کلیدی در پیشبرد داستان دارد.
فریمن در مصاحبهای اشاره کرده که این نقش را بهدلیل پیچیدگی و جذابیت داستان انتخاب کرده است.

«به من تکیه کن»؛ در نقش مدیر جو کلارک
در این فیلم، فریمن نقش مدیر سختگیر و در عین حال دلسوز یک دبیرستان را بازی میکند که تلاش میکند مدرسهای پر از مشکلات را به مسیر درست بازگرداند. فریمن در مصاحبهای اشاره کرده که شخصیت جو کلارک را بهعنوان نمادی از رهبری و تعهد به آموزش میبیند.

«فهرست آرزو»؛ در کنار جک نیکلسون
در این فیلم، فریمن نقش مردی را بازی میکند که پس از تشخیص بیماری لاعلاج، تصمیم میگیرد لیستی از آرزوهایش را قبل از مرگ تحقق بخشد. این فیلم به موضوعاتی چون مرگ، دوستی و معنا دادن به زندگی میپردازد.
فریمن در مصاحبهای اشاره کرده که این فیلم را بهدلیل پیامهای انسانی و الهامبخشش انتخاب کرده است.

«درون کرمچاله»؛هعنوان راوی و مجری
فریمن در این مستند علمی، بهعنوان راوی و مجری، به بررسی سؤالات بزرگ علمی و فلسفی میپردازد. صدای خاص و آرامشبخش او، به جذابیت این مستند افزوده است. فریمن در مصاحبهای اشاره کرده که علاقهمند به علم و کشف ناشناختههاست و این برنامه را فرصتی برای بهاشتراکگذاری این علاقه میداند.
بلوز، ارکستر، تاریخ: بازگشت فریمن به ریشهها
مورگان فریمن در گفتوگویی تازه با پادکست «وقایعنگاری سان فرانسیسکو» از جدیدترین پروژهاش پرده برداشته است، آن هم پروژهای در حوزه موسیقی. این بازیگر قرار است در تور زندهی «Symphonic Blues Experience» که تلفیقی از موسیقی بلوز دلتا با ارکستر سمفونیک است به عنوان راوی حضور داشته باشد.
او در این پادکست اشاره میکند؛«بلوز، صدای زخمهای ما است. ما داریم با موسیقی، تاریخ را تعریف میکنیم.»
او بهعنوان میزبان و راوی اصلی، قرار است خاطرات و روایتهایی از دل جنوب آمریکا را زنده کند، آن هم با همان صدای گرم و بیرقیب.
صدایی برای عدالت، قلبی برای زمین
مورگان فریمن در دههی هشتم زندگیاش نهتنها از فعالیت بازنایستاده، بلکه با پروژههای محیطزیستی، آموزشی و انساندوستانهاش هر روز بیش از پیش الهامبخش میشود.
او در مزرعهاش برای نجات زنبورها تلاش میکند، از آموزش جوانان حمایت میکند و همچنان در دل مردم جا دارد؛ نه بهعنوان یک ستاره، بلکه بهعنوان یک وجدان زنده.
منبع: اسکرین رنت
۵۹۲۴۴