حنیف غفاری؛ دکترای روابط بینالملل- اخیرا مقامات آلمانی از تجدیدنظر در دکترین و راهبرد نظامی خود خبر میدهند؛ جایی که برلین به بهانه جنگ احتمالی با روسیه تا سال 2029میلادی قصد بهروز رسانی تجهیزات و ساختار امنیتی و نظامی خود را دارد.
ثبات ژئوپلیتیک که مبنای تشکیل اتحادیه اروپا در سالهای پایانی قرن بیستم بود، عملا از دست رفته و تبدیل به یک نگرانی مزمن برای ساکنان این قاره شده است. صورتبندی ماجرا پیچیده است؛ «بازدارندگی مبتنی بر صلح» جای خود را به «بازدارندگی مبتنی بر جنگ» داده است. تا قبل از وقوع جنگ اوکراین، صلح تبدیل به یک فرامتن ثابت در ترسیم معادلات راهبردی -امنیتی اروپا شده بود، اما امروز یک متغیر وابسته شده است. این سهمگینترین و پرخطرترین تحول زیربنایی در معادلات اروپای امروز به شمار میآید. اما کدام بازیگران در شکلگیری این دگرگونی و بیثباتی ژئوپلیتیک نقش داشتهاند؟ آیا مصدر این تحول را باید در کاخ کرملین یا غرب آسیا جستوجو کرد؟!
از ابتدای قرن بیستویکم، مداخلهگرایی اروپاییان در معادلات داخلی اوکراین با وقوع انقلاب نارنجی وارد فاز تازهای شد. پس از وقوع انقلاب نارنجی در سال 2004میلادی، دامنه و عمق این مداخلهگرایی افزایش یافت و عضویت اوکراین در ناتوتبدیل به هدف عینی اروپاییان با هدف محاصره راهبردی روسیه شد. عضویت همزمان بسیاری از اعضای اتحادیه اروپا در پیمان آتلانتیک شمالی این روند را پررنگتر ساخت؛ تا جایی که پس از سرکارآمدن زلینسکی در سال 2019میلادی، وی در محاسبات انتزاعی اروپاییان به نماد گذار به اوکراین ناتویی تبدیل شد.
اصرار اروپاییان مبنی بر عضویت اوکراین در پیمان آتلانتیک شمالی در قالب راهبرد گسترش ناتو به شرق سبب شد تا روسیه در قبال چنین راهبرد خطرناکی دست به واکنش بزند و جنگ اوکراین را آغاز کند. همانگونه که محرز است، اقدام روسیه نه از جنس کنشگری اولیه، بلکه از جنس واکنش نسبت به مداخلهگرایی هدفمند اروپاییان در محیط پیرامونی مسکو بوده است. با سرکارآمدن دولت ترامپ، مذاکراتی میان مسکو و واشنگتن بر سر نحوه پایان دادن به جنگ اوکراین و انعقاد پیمان آتشبس شکل گرفته است، اما پایان جنگ اوکراین بهمعنای زدوده شدن سایه جنگ از آسمان اروپا نیست!
عضویت سوئد و فنلاند در ناتو از یکسو و استمرار مداخلهگرایی اروپاییان در اطراف روسیه منجر به افزایش وقوع احتمال جنگهای آتی در خاک اروپا شده است. در این میان، جای سیاستمداران عاقل در قاموس سیاست خارجی اروپا خالی است! افرادی مانند فن در لاین، فردریش مرتس و امانوئل مکرون نهتنها قدرت حل بحرانهای خودساخته در اروپا را ندارند، بلکه خود تبدیل به عوامل وقوع بحرانهای کنونی و آتی در قاره سبز شدهاند.
اخیرا مؤسسه «یوگاو» نظرسنجی مهمی را در بین شهروندان ساکن قاره اروپا صورت داده است. براساس نتایج این نظرسنجی بین ۴۱ تا ۵۵درصد از شرکتکنندگان در کشورهای بریتانیا، فرانسه، آلمان، ایتالیا و اسپانیا معتقدند که احتمال وقوع یک جنگ جهانی دیگر در 5 تا 10سال آینده وجود دارد. اکثریت قاطع شرکتکنندگان بر این باورند که چنین جنگی با استفاده از سلاحهای هستهای همراه خواهد بود. اکثر شهروندان اروپایی معتقدند کشورهایشان بهزودی درگیر جنگ خواهند شد؛ از ۶۶ درصد ایتالیاییها تا 89درصد انگلیسی ها! با این حال، اکثر شرکتکنندگان باور ندارند که ارتش کشورشان آمادگی مقابله با جنگهای جدید را داشته باشد. این همان تلهای است که اروپاییان خود را در آن گرفتار ساختهاند! بهتر است سران اروپایی به جای تهدیدسازی برای دیگران، به نقش بیبدیل خود در خلق بحرانهای پایدار علیه شهروندانشان بپردازند و قصور جبرانناپذیر خود را در این معادله پیچیده و خطرناک بپذیرند.