به گزارش اقتصادنیوز، وبگاه The Cradle با انتشار یادداشتی مدعی شد: ائتلافی نانوشته شامل چین، روسیه، ایران و پاکستان بهتدریج پایههای گفتوگوی امنیتی چهارجانبه موسوم به کواد (ائتلاف تحت حمایت آمریکا متشکل از ایالات متحده، هند، استرالیا و ژاپن) را تضعیف میکند و نفوذ هند در اقیانوس هند، منطقه آسیا-پاسیفیک و بهویژه جنوب آسیا را به چالش میکشد.
این همراستایی جدید بهویژه پس از تلاشهای دولت ترامپ برای محدودسازی دسترسی چین به منابع معدنی حیاتی افغانستان قدرت بیشتری یافته است. چین تاکنون ۱۴ میلیارد دلار در بخشهای معدن، نفت، کشاورزی و زیرساختهای افغانستان سرمایهگذاری کرده و گذرگاه واخان را در مرز افغانستان بازطراحی کرده است؛ حرکتی که در راستای طرح اتصال سهجانبه ایران-افغانستان-چین است.
از زمان خروج نیروهای آمریکا و ناتو از کابل در سال ۲۰۲۱، افغانستان به کانونی از فعالیتهای منطقهای بدل شده است. دولت طالبان میلیاردها دلار سرمایهگذاری خارجی در بخش معدن و ارتباطات جذب کرده و روابطش با چین و روسیه تقویت شده است. نتیجه این نفوذ، اعلام آمادگی افغانستان در مه برای پیوستن به طرح «حذف دلار» و آغاز تجارت با ارزهای محلی با این دو قدرت اوراسیایی بود.
این وبگاه در ادامه مدعی است: پاکستان، که طی دو دهه گذشته از حامیان اصلی طالبان بوده، نقش کلیدی در تأمین تدارکات، سلاح و آموزش این جنبش داشته است. برخی حتی معتقدند طالبان توسط پاکستان و در شهر کویته و با هدایت شخص ملا عمر رشد یافته است.
با این حال، روابط میان دو طرف پس از شدت گرفتن حملات تحریک طالبان پاکستان (TTP)—شاخهای از طالبان با پناهگاههایی در افغانستان—علیه ارتش پاکستان، تیره شده است. در اوج تنشها میان اسلامآباد و کابل، چین برای بازتعادل معادلات منطقهای وارد عمل شد. تنها چند روز پس از درگیریهای مرزی پاکستان و هند، پکن از مقامات افغانستان و پاکستان برای مذاکرات دعوت کرد.
در ۲۱ مه، وزیر خارجه چین، وانگ یی، میزبان گفتوگویی غیررسمی میان اسحاق دار، معاون نخستوزیر پاکستان و امیرخان متقی، وزیر خارجه دولت موقت طالبان بود. بنا به بیانیه وزارت خارجه چین، دو طرف «در اصل» توافق کردند روابط دیپلماتیک را بازسازی و سطح مناسبات دوجانبه را ارتقاء دهند.
این ابتکار پس از حملات هوایی پاکستان به مخفیگاههای تحریک طالبان پاکستان در استان پکتیکای افغانستان در دسامبر ۲۰۲۴ انجام شد—حملاتی که حدود ۵۰ کشته بر جای گذاشت—و بلافاصله پس از دیدار وزیر خارجه هند با متقی، اولین دیدار سطح بالا میان دهلی نو و طالبان از زمان بازگشت آنها به قدرت در سال ۲۰۲۱، انجام شد. در مجموع، تحرکات دیپلماتیک چین، هند را نگران کرده است.
همزمان با چین، ایران و روسیه نیز رویکرد مشابهی در قبال طالبان در پیش گرفتهاند؛ روندی که پس از اعلام سیاست جدید افغانستانی دولت ترامپ شتاب گرفته است. در ژانویه ۲۰۲۵، عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، در سفر تاریخی به کابل با متقی و حسن آخند، نخستوزیر طالبان، دیدار کرد. محور مذاکرات شامل مهاجران افغان، اختلافات آبی، مدیریت مرزی و تجارت بود.
دکتر غلام علی، معاون مرکز پژوهشهای آسیایی هنگکنگ، در گفتوگو با The Cradle مدعی شد: «وزارت راه ایران اعلام کرده که قصد دارد کریدور ایران–افغانستان–چین را از مسیر واخان توسعه دهد. ثبات در افغانستان بیش از هر کشوری به نفع همسایگان است».
در فوریه ۲۰۲۴، دولت شهید ابراهیم رئیسی توافقی به ارزش ۳۵ میلیون دلار برای اعطای دسترسی طالبان به بندر چابهار امضا کرد تا افغانستان بتواند مسیرهای ترانزیتی دوردست را دور بزند. سپس مذاکراتی برای اتصال ریلی نیز آغاز شد که تجارت ایران و افغانستان را تقویت کرد.
در سال گذشته، شاهد افزایش چشمگیر تجارت دوجانبه میان ایران و افغانستان بودیم. این همراستایی سیاسی جدید، بستر همکاری اقتصادی بیشتر را فراهم کرده است. بهطور مشابه، در مارس ۲۰۲۵، دادستان کل روسیه از دیوان عالی این کشور خواست طالبان را از فهرست سازمانهای ممنوعه خارج کند؛ درخواستی که ماه بعد در آوریل، پذیرفته شد. این اقدام ادامه سیاست اعلامی ولادیمیر پوتین در سال گذشته بود که طالبان را شریک ضدتروریسم نامیده بود.
چرا چین بهرغم تنشهای فزاینده، اسلامآباد و کابل را به سوی آشتی سوق میدهد؟ پاسخ در منافع راهبردی نهفته است:نخست، افغانستان برای توسعه غربی طرح کمربند-راه چین (BRI) حیاتی است. دوم، منابع عظیم لیتیوم، مس و آهن این کشور برای صنایع فناوری چین ارزشمند است. سوم، پکن مخالف هرگونه حضور هند در افغانستان است و نهایتاً، مسائل امنیتی چین را به تعامل مستقیم با طالبان واداشته است.
با اعلام آمریکا در فوریه مبنی بر قصد بازگشت به افغانستان، بلوک چهارگانه تلاشهای خود را برای تثبیت نفوذ در کابل تسریع کرد؛ بهویژه پس از آنکه رئیسجمهور آمریکا از طرح بازپسگیری پایگاه هوایی بگرام خبر داد؛ پایگاهی استراتژیک که تنها یک ساعت تا تأسیسات هستهای چین فاصله دارد.
ترامپ تأکید کرده بود هدف از بازگشایی پایگاه بگرام، کنترل عملیات چین در آنجاست نه هدفگیری افغانستان. طالبان این ادعا را به شدت رد کرده است. ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان، در گفتوگویی با رسانههای داخلی در مارس اعلام کرد: «ادعای ترامپ درباره کنترل چین بر پایگاه بگرام، صرفاً یک اظهارنظر احساسی و فاقد پشتوانه است. بگرام تحت کنترل امارت اسلامی است. نه تنها نیروهای چینی در آنجا حضور ندارند، بلکه هیچ توافقی با هیچ کشوری نیز در این خصوص نداریم».
دکتر غلام علی میگوید که «تغییر ناگهانی در سیاست آمریکا بهواسطه ترامپ، موجب افزایش تعاملات راهبردی چین، ایران و روسیه با افغانستان شده است. به گفته او، این کشورها در تلاشاند تا از بازگشت سلطه آمریکا، غرب و هند به افغانستان جلوگیری کنند. اما این مسیر خالی از چالش نیست؛ از منظر این کارشناس، برای ایران نیز همین وضعیت برقرار است. تهران ممکن است از این موضوع نگران نباشد؛ چراکه سرمایهگذاریهای هند در بنادر ایران و استفاده از مسیر ایران و افغانستان برای اتصال به آسیای مرکزی، تا حدودی با منافع ایران همسوست. نگرانی اصلی ارتش پاکستان، نقش هند در افغانستان است. با این حال، طالبان اکنون استقلال بیشتری از خود نشان میدهد. اگر ارتش پاکستان همچنان در امور افغانستان دخالت کرده و آن را بهعنوان ‘حیاط خلوت’ یا ‘عمق استراتژیک’ خود در نظر بگیرد، پیامدهای منفی در پی خواهد داشت.»
با وجود درگیریهای پرهزینه آمریکا در اوکراین و غزه، واشنگتن همچنان به اجرای سیاستهایی برای هدف قرار دادن زنجیرههای تأمین منابع چین و بازپسگیری موقعیتهای استراتژیک از دست رفته در سال ۲۰۲۱ ادامه میدهد. گزارشها حاکی از آن است که تنشزدایی میان آمریکا و طالبان پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴ آغاز شده است. در ماه مارس، هیئتی به ریاست آدام بوهلر و دیپلمات باسابقه، زلمی خلیلزاد، به کابل سفر کرد تا درباره آزادی یک گردشگر آمریکایی به نام جرج گلتزمن مذاکره کند.
نماینده افغان با هوشمندی به هیئت آمریکایی اطلاع داد که آزادی این گردشگر بر پایه دلایل بشردوستانه و بهعنوان حسن نیت انجام میشود. اما تمرکز دوباره آمریکا بر کشوری که طی ۲۰ سال آن را اشغال و ویران کرد، بههیچوجه صرفاً بشردوستانه نیست. در واکنش، ایران، روسیه و چین بهسرعت در حال تقویت روابط خود با جناحهای مختلف افغان هستند تا ثبات منطقه را بر پایه منافع خود تعریف کنند و هدف کلیدیشان، کنار زدن آمریکا و متحدانش از صحنه رقابت ژئوپلیتیکی جدید منطقه است.