روزنامه فرهیختگان نوشت:
30 اردیبهشتماه بود که «فرهیختگان» در گزارشی با نام «این رسم برادری نیست» به عدم رعایتشان و کرامت اتباع در طرح اخیر اخراج اتباع اشاره کرد. در این گزارش که براساس گفتوگوهای متعدد با جامعه هدف مدنظر تهیه شده بود، گفته شد که اتباع قانونی نیز در طرح اخراجِ پیش گرفته شده به کمپ منتقل میشوند و بدون بررسی دقیق سند قانونی حضورشان، مورد هجمه قرار میگیرند. به دنبال این گزارش، اداره کل اتباع وزارت کشور پیشنهاد داد تا گفتوگویی با نادر یاراحمدی، رئیس مرکز امور اتباع و مهاجران خارجی وزارت کشور داشته باشیم و نکات وی را در رابطه با اخراج اخیر اتباع افغانستانی بشنویم. در این گفتوگو یاراحمدی با موضعی جدی خود را مدافع حقوق ایرانیان خواند و از حضور اتباع غیرمجاز انتقاد کرد و گفت که اتباع غیرمجاز باید کشور را ترک کنند. متن زیر مشروح این گفتوگو با نادر یاراحمدی، رئیس مرکز امور اتباع و مهاجران خارجی وزارت کشور است.
طرح و برنامه اداره کل اتباع و وزارت کشور برای اتباع چیست؟
اتباعی که مجاز هستند، همچنان خدمات میگیرند و ما برای آنها فعلا برنامه محدودکننده نداریم. اگرچه به نظر من همه آنها هم باید پالایش شوند. ما موظفیم که به پناهندگان و مهاجرینی که با سند هویتی خاص به کشورمان میآیند، خدمات ارائه دهیم. کسانی که غیرمجازند هم از همین الان هم نباید در کشور حاضر باشند. وقتی کسی غیرمجاز است، از همین الان هم حق ندارد در کشورمان بماند. اما چون عملی نیست مجبوریم در یک برنامهریزی به آنها فرصت دهیم. ما به شأن و کرامت انسانی توجه کردهایم و گفتهایم تا 15 تیرماه کسانی که دانشآموز دارند، صبرکنند دانشآموزانشان امتحان را بدهند و کارنامههایشان را بگیرند و بعد بروند. این در حالی است که بسیاریشان غیرمجازند. هیچ کجای دنیا اینطور نیست.
بنابراین طرح و برنامه ما این است کسانی که غیرمجازند، کشور را ترک کنند. آنهایی که شرایطی دارند و میتوانند طبق شرایطمان، تبدیل به یک فرد مجاز شوند؛ با نگاه سهلگیرانه ما، از این فرصت استفاده کنند. اما کسانی که غیرمجازند باید از کشور خارج شوند. همه جای دنیا عرف این است که 3 درصد جمعیت نیروی کار مهاجران باشند. اما چون افغانستانیها با خانواده میآیند ما 3 درصد کل جمعیت درنظر میگیریم. یعنی باید 2 میلیون و 700 هزار نفر باشند. بر این اساس 60 درصد الی 55 درصد این افراد باید به موطن اصلی خود بازگردند.
آمارهای مختلفی از اتباع شنیده میشوند. با توجه به رد مرزهای صورت گرفته؛ چه تعداد آمار از اتباع داریم؟
میزانی از آن برآورد است. غیر از افرادی که با ویزا به کشورمان میآیند. افرادی که با ویزا میآیند مسئلهای نیست. اگرچه برخیشان کار غیرقانونی میکنند و پس از اتمام ویزا از کشور خارج نمیشوند. اما نزدیک به 2 میلیون نفر افرادی هستند که از مرز وارد میشوند. اینها برای اینکه خودشان را به تهران برسانند، صدها کار غیرقانونی کرده و صدها نفر را درگیر کار غیرقانونی میکنند. این افراد همینطوری که میرسند خودشان به تنهایی مجرماند و باید تحویل دادگاه شوند. اما باز هم ما این کار را انجام نمیدهیم و میگوییم شرایط خاص آن کشور باعث شده که این فرد از روی ناچاری وارد کشورمان شود؛ همه این طوری نیستند البته. هیچ کجای دنیا قبول نمیکنند که این حجم پناهجو وارد کشورشان شوند، سر کار بروند، حقوق بگیرند و از بهداشت استفاده کنند. اما اتباع غیرمجاز را مجانی درمان میکنیم. چون نگاه ما این است و نمیتوانیم برخورد کنیم. من برای زندگی این افراد تصمیم نمیگیریم اما اگر میخواهند وارد کشورمان شوند، باید قانونی وارد شوند.
شما پیوست فرهنگی و اجتماعی رفتن مهاجرین و خالی ماندن بعضی از مشاغل را در نظر گرفتهاید؟
این موردی از پیوست اقتصادی است. پیوست اجتماعی برای وقتی است که این افراد پناهنده باشند. پیوست اجتماعی یعنی مردم به اینها ترحم کنند و به عنوان پناهنده نگه دارند. اما اگر شما پیوست اقتصادی را در نظر دارید، ما نمیتوانیم عدهای کارگر را به یک جایی بفرستیم ولی ندانیم این کارگرها چه کسانیاند. ما حتی از هویتشان هم مطلع نیستیم چون هیچ سندی نداریم که بتواند نشان دهد اینها چه افرادی هستند. پیوست اقتصادی میگوید فرد باید هویتش روشن باشد. طبق نیاز ما حضور داشته باشند. نه اینکه امروز همه کسانی که میخواهند سرایدار یا باغبان داشته باشند، باید هزینهاش را ملت ایران پرداخت کند. یارانهها بخشی از حقوقی است که دولت به مردم پرداخت میکند.
شأن و کرامت مردم ایران این است که ما از جیبشان دربیاوریم و به کسانی پرداخت کنیم که از حضورشان راضی نیستند؟ این نمیشود. ما میگوییم نزدیک به 3 میلیون نفرشان در کشورمان بمانند. آنهایی که قانونیاند بمانند. آنهایی که روادید دارند، بمانند. میگوییم آنهایی که غیرمجازند، از کشور خارج شوند. چهکار کنیم؟ همه حرف ما این است که مردم نمیتوانند تحمل کنند عدهای غیرمجاز در کشور حضور داشته باشند. من هم به عنوان کسی که مسئول است، نمیتوانم تحمل کنم. بالاخره وزارت کشور یک وزارتخانه امنیتی است. یعنی امنیت مردم را باید براساس سیاستهای خاص تأمین کند. نمیتوانیم بگذاریم عدهای در کشورمان این طور زندگی کنند. عدهای هستند که نمیدانیم چهکسانیاند و فردا اگر مشکلی از سویشان پیش آمد چطور پیدایشان کنیم.
مردم بیش از اینکه خواهان اخراج اتباع باشند، خواهان ساماندهی آنها هستند. ماجرای ساماندهی اتباع به کجا رسید؟
مردم ایران اساساً مهمان نوازند و علاقهمند. وقتی کسی میآید باید به او رسیدگی کنند. از طرفی دیگر ما فکر میکردیم که بخشی از اتباع بازمیگردند. درنتیجه فراز و نشیب داشته، اما تصمیم اساسی نگرفته بودیم. اکنون لایحه سازمان ملی مهاجرت در مجلس است. امیدواریم کلیاتش مصوب شده و تبدیل به یک قانون شود. تمام تلاشمان این است و با هرکسی که در این حوزه با مهاجران بد برخورد کند؛ حتماً برخورد میکنیم. میگویند هزار دوست کم است و یک دشمن بسیار. ما دنبال آن نیستیم که کسی با ما دشمن شود. فردی آمده و از امکانات ما استفاده کرده، حالا که دارد میرود باید با ناراحتی برود؟ ممکن است مأمور ما خطایی کند اما سیاست ما این نیست.
موضع شما در رابطه با مهاجرستیزی اخیری که در فضای مجازی به راه افتاده بود، چیست؟
بسیار از آن متنفر بودم. ما نژادپرست نیستیم. هیچ نژادی بر هیچ نژاد دیگری برتر نیست. اگرچه برخیهایشان نژادپرستی نبود و شکایت از وضعیت بود. اما وقتی که از موضع ایرانی علیه موضع افغانستانی مطرح میشود، شکل نژادپرستی میگیرد. وقتی بتوانیم یک نظمی دهیم، احتمال قوی وجود دارد که این مطالب فروکش خواهد کرد. مردم ما اهل جنگ نیستند. مردم ما دلشان نمیخواهد با کسی درگیر شوند. در مواردی ما با مهاجرستیزی برخورد کردیم و شکایت کردیم.
در گزارشی با عنوان «این رسم برادری نیست» ما در «فرهیختگان» معتقد بودیم که اخراج اتباع بدون پیوست فرهنگی و قانونی است و در این اخراج، کرامت و شأن اتباع رعایت نمیشود. نکات شما در خصوص این گزارش چیست؟
ببینید، یکی از اشکالاتی که در این زمینه وجود دارد این است که میتوان حرفهای خوبی زد، اما همه حرفهای خوب لزوماً قابلیت اجرا ندارند. مثلاً دیدهاید کسانی که بسیار آرمانگرایانه صحبت میکنند، بالاخره در جایی با مانعی مواجه میشوند و پس از آن، واقعبینانهتر حرف میزنند. در حال حاضر، شش میلیون و صد هزار نفر از اتباع در کشور ما حضور دارند که بیشتر آنها به اصطلاح، غیرمجازند. حال باید با این افراد چه کنیم؟ آیا باید بگوییم در کشور بگردید و هر کاری خواستید انجام دهید؟ یا نه، تکلیف چیست؟ بالاخره در برخی جاها باید فشارهایی نیز اعمال شود.
اینکه میگوییم باید به کشور خودشان بازگردند، به این دلیل است که مگر میشود گفت افغانستان از نظر منابع معدنی، جزء کشورهای غنی جهان نیست؟ در کشور خودشان میتوانند کار کنند. الان که به اینجا آمدهاند، خودشان نیز از این وضعیت رضایت ندارند. بله، نسبت به افغانستان شرایط بهتری دارند، اما آیا در آسایش و آرامشاند؟ نه. برخی میگویند این مسئله هیچ پیوست فرهنگی ندارد، پیوست فرهنگی یعنی چه؟ یعنی اینکه بگوییم لطفاً انتخاب بفرمایید، اینجا را میخواهید؟ بمانید. سپس باید مشخص کنیم چگونه میخواهند بمانند. اگر پیوست فرهنگی به معنای ادامه وضع موجود است که چهار دهه وضعیت اینگونه بوده ولی عملاً نتیجهای در بر نداشته است.
فردی که میتواند بهراحتی به کشور خود بازگردد، آیا صرفاً چون زندگی در آنجا سخت است، باید بماند؟ بله، در آنجا زندگی سخت است. اما آیا به این بهانه باید به خودمان اجازه دهیم غیرقانونی در این کشور بمانیم. اینها پناهنده نیستند. پس چطور حضور دارند؟ اینها زمانی در دوران جنگ به کشور ما آمدند و بعد، این حضور همینطور تمدید شده و ماندگار شدهاند. هیچکس به مردم ایران فکر نکرده است. من که حقوق میگیرم، باید بر اساس قوانین ایران عمل کنم. بر این اساس، اولویت منافع با مردم ایران است، سپس با دیگران. سؤال این است: آیا منافع مردم ایران در این است که اتباع افغانستانی در کشور ما حضور داشته باشند؟ اگر پاسخ مثبت است، من صددرصد آن را میپذیرم. اما اگر امروز افکار عمومی نسبت به این موضوع ناراحت است، پس باید به آن پاسخ دهیم.
این افراد، ابتدا وارد کشور ما شدند و دیگر بازنگشتند. مسئله پناهندگی معمولاً یک سال دو سال است؛ نه اینکه در طول این مدت، شش نوع حکومت در افغانستان عوض شود، اما همچنان احساس کنند آمادگی بازگشت ندارند. شأن و کرامت انسانی مردم ما چه میشود؟ کرامت یعنی چه؟ یعنی بتوانیم تعادلی ایجاد کنیم، ترکیبی از هر دو نگاه. اگر چنین ترکیبی باشد، یک نتیجه واقعبینانه بهدست میآید. موضوع اصلی ما واقعاً ساماندهی بود. یعنی حتی از تندترین مواضعی که در دولت قبل نسبت به وزارت کشور اتخاذ شد، موضع «فرهیختگان» بود؛ انتقاد به نبود برنامه و مدیریت درست.
من نیت انسانی برخی از افراد را ستایش میکنم. اینکه این افراد نگاهی انسانی دارند و نسبت به ظلم حساساند، برای من ارزشمند است. ما در این نقطه با هم مشترکیم. اما آنچه در عمل از این نیت بیرون آمده و تأثیرگذار بوده، برای من تا حدی عجیب است. خوشحال میشوم انسانها چنین نگاهی به هم داشته باشند. اینکه نسبت به هم احساس مسئولیت کنند، اینجا با هم اشتراک داریم. اما در روشها، الزاماً با هم همنظر نیستیم.