زلزله هوش مصنوعی در اقتصاد دیجیتال؛ فروپاشی مدل سنتی وب با "جست‌وجوی صفر کلیکی"

عصر ایران شنبه 17 خرداد 1404 - 16:52
اقتصاد دیجیتال که دهه‌ها بر پایه موتورهای جست‌وجو و پلتفرم‌های محتوا استوار بود، با ظهور "هوش مصنوعی مولد" (Generative AI) در آستانه تحولی رادیکال قرار گرفته است. ابزارهایی چون چت‌جی‌پی‌تی و جمینای نه تنها قواعد بازی را تغییر داده‌اند، بلکه با ارائه "پاسخ‌های آماده و مستقیم" (Zero-Click Search) بدون نیاز به بازدید از وب‌سایت‌ها، مدل درآمدزایی سنتی وب را به چالش کشیده‌اند.

مسعود شاه‏‌حسینی
روزنامه هم‌میهن

 اقتصاد دیجیتال که دهه‌هاست بر ستون‌های استوار موتورهای جست‌وجو و پلتفرم‌های تولید و توزیع محتوا بنا شده، اکنون در آستانه تغییری رادیکال و بنیادین قرار دارد. ظهور هوش مصنوعی مولد، همچون توفانی نوآورانه، بنیان‌های این نظم کهن را به‌لرزه درآورده و چشم‌اندازی نو از آینده اینترنت ترسیم کرده است. 

اقتصاد دیجیتال که دهه‌هاست بر ستون‌های استوار موتورهای جست‌وجو و پلتفرم‌های تولید و توزیع محتوا بنا شده، اکنون در آستانه تغییری رادیکال و بنیادین قرار دارد. ظهور هوش مصنوعی مولد، همچون توفانی نوآورانه، بنیان‌های این نظم کهن را به‌لرزه درآورده و چشم‌اندازی نو از آینده اینترنت ترسیم کرده است.

چت‌جی‌پی‌تی، جمینای، گروک، کلاد و...، نه‌تنها قواعد بازی را درهم‌شکسته‌اند، بلکه زنجیره‌های سنتی درآمدزایی در فضای وب را نیز به چالش کشیده‌اند. چراکه پاسخ‌ها دیگر نه‌تنها از مسیر سایت‌های محتوامحور نمی‌آیند، بلکه از جهان الگوریتم‌های هوش مصنوعی زاده می‌شوند که بهایی برای اطلاعات نمی‌پردازند؛ یکی از تازه‌ترین سویه‌های فناوری هوش مصنوعی که در قلب بحث‌ها درباره آینده اینترنت جای گرفته‌ است.

 

فروپاشی مدل اقتصاد سنتی وب

تا همین چندسال پیش، همه‌چیز در یک معادله ساده خلاصه می‌شد؛ کاربر جست‌وجو می‌کرد، به وب‌سایتی هدایت می‌شد، محتوایی می‌خواند و پلتفرم یا نویسنده‌ای، به‌واسطه آن بازدید، درآمدی کسب می‌کرد. اما حالا ماجرا فرق کرده. کاربر سوالی می‌پرسد و بی‌آن‌که سراغ وب‌سایتی برود، پاسخ‌های آماده و فرآوری‌شده هوش مصنوعی را دریافت می‌کند.

چندی‌پیش متیو پرینس، مدیرعامل شرکت کلودفلر، در هشدارهای سال‌های اخیرش گفته بود: «هوش مصنوعی در حال ازهم‌پاشاندن مدل اقتصادی وب است؛ مدلی که بیش از ۱۵ سال بر پایه جست‌وجو و کلیک ساخته‌شده، جای خود را به پاسخ‌های آماده و مستقیم می‌دهد.» او آمار تکان‌دهنده‌ای هم داد: «تا 10سال پیش، گوگل به‌ازای هر دو صفحه‌ای که می‌خواند، یک بازدیدکننده به آن سایت می‌فرستاد. امروز این عدد به یک بازدید در برابر شش‌صفحه کاهش یافته. موضوع تنها به گوگل محدود نمی‌شود؛ شرکت‌هایی مانند اوپن‌ای‌آی و آنتروپیک نیز میلیاردها صفحه از وب را به مدل‌های زبانی خود خورانده‌اند، اما تقریباً هیچ تعاملی با صاحبان آن داده‌ها ندارند.

پرینس با اشاره‌ای صریح گفته: «اوپن‌ای‌آی برای هر ۲۵۰ صفحه‌ای که استفاده می‌کند، تنها یک تعامل ایجاد می‌کند؛ این عدد برای آنتروپیک ۶۰۰۰ به یک است.» معنای ساده‌اش این است؛ خوراک از وب می‌گیرند، اما سودش را با وب شریک نمی‌شوند. این به آن معناست که تعادل پیشین میان موتورهای جست‌وجو و تولیدکنندگان محتوا، دچار تغییر و بگوییم دچار اختلال شده است. حالا ۷۵ درصد جست‌وجوها در گوگل، بدون نیاز به کلیک و بازدید از منابع اصلی، با دخالت مستقیم هوش مصنوعی پاسخ داده می‌شوند؛ پدیده‌ای که نام آن را جست‌وجوی صفرکلیکی نهاده‌اند. 

تجربه کاربری، رقابت و زنجیره زیان

حامیان هوش مصنوعی اما روایت دیگری دارند. آن‌ها می‌گویند، این فناوری نه‌تنها پاسخ‌هایی سریع‌تر، دقیق‌تر و شخصی‌سازی‌شده‌تر می‌دهد، بلکه فرصت‌هایی جدید برای رقابت با غول‌هایی چون گوگل خلق می‌کند. به‌عقیده‌ آنان، کاهش هزینه‌های تولید محتوا و دسترسی به ابزارهای پیشرفته، می‌تواند زمینه‌ساز مدل‌های نوینی در اقتصاد اطلاعات شود؛ مدلی که در آن، هر کاربر محتوایی منحصربه‌فرد دریافت می‌کند و از میزان وابستگی تحمل‌ناپذیر محتوا به تجارت کلیک و تبلیغات کاسته می‌شود. منتقدان اما از چشم‌اندازی تاریک‌تر حرف می‌زنند.

تصویری که در آن اکوسیستم محتوای وب در حال فروپاشی است. از نظر این گروه، کاهش ترافیک ورودی به سایت‌ها یعنی کاهش درآمد برای تولیدکنندگان محتوا. سایت‌هایی که اقتصادشان بر پایه تبلیغات، اشتراک‌ و بازدید استوار است، با افت شدید درآمدی مواجه شده‌اند. به‌ویژه آن‌که در بسیاری از موارد، داده‌ها و محتواهای این سایت‌ها بدون رضایت‌شان در اختیار مدل‌های هوش مصنوعی قرار گرفته‌اند. یکی دیگر از نشانه‌های نگرانی، افت کیفی محتوای وب است.

وقتی تولیدکننده انگیزه‌ای برای نگارش محتوای باکیفیت نداشته باشد، به‌تدریج فضای وب با محتوای تکراری، کپی‌شده و سطحی اشباع خواهد شد. برخی می‌گویند، ممکن است هوش مصنوعی حتی الگوهای سنتی سئو را بی‌اثر کند و تمرکز را از کلمات کلیدی به الگوریتم‌های داخلی مدل‌ها منتقل سازد؛ روندی که به‌ضرر تولیدکنندگان مستقل و کوچک تمام خواهد شد. در کنار این‌ها موضوع اشتغال نیز مطرح است. بسیاری از مشاغل وابسته به محتوا مانند نویسندگان وب، مدیران سئو و تحلیلگران محتوا، ممکن است با اتوماسیون روزافزون جایگاه خود را از دست بدهند. در سناریویی دیگر، حتی ممکن است تولیدکنندگان به‌جای انتشار محتوای زیاد، فقط به ساخت چند محتوای کیفی اکتفا کنند، که اگر بازده مالی نداشته باشد، به‌مرور متوقف خواهد شد.

سمی‌سازی داده‌ها

یک نگرانی عمیق‌تر هم باید داشت؛ نگرانی‌ای که شاید ما کاربران ایرانی زودتر و ملموس‌تر از دیگران اثرات آن را حس کنیم. از سال ۲۰۲۲ که مدل‌های هوش مصنوعی یکی پس از دیگری پا به عرصه وجود گذاشتند، سیل محتوای تولیدی‌شان اینترنت را درنوردید و نرخ بازدید و استفاده از آن‌ها سر به فلک کشید. اما نکته نگران‌کننده اینجاست که بخش قابل‌توجهی از همین داده‌هایی که برای آموزش نسل‌های بعدی مدل‌ها به‌کار می‌رفت، خود محصول هوش مصنوعی بود. این چرخه معیوب، وضعیتی ایجاد کرده که به «سمی‌سازی داده‌ها» شناخته می‌شود؛ چرخه‌ای که نه‌تنها کیفیت محتوا را تهدید می‌کند، بلکه ساختار دانش عمومی را نیز دچار اختلال می‌سازد.

در واکنش، بسیاری از تولیدکنندگان محتوای انسانی تصمیم گرفتند محتواهای‌شان را از دسترس مدل‌های هوش مصنوعی خارج و به فضاهای بسته‌تری مانند ردیت، گروه‌های خصوصی یا پلتفرم‌های اشتراکی منتقل کنند؛ جایی که دسترسی صرفاً از طریق عضویت، پرداخت یا احراز هویت ممکن است. درنتیجه در شرایطی که لایه‌های سطحی وب، به تسخیر هوش مصنوعی درآمده، شاهد مهاجرت گسترده و سریع تولیدکنندگان واقعی محتوا به زیرفضاهای نیمه‌خصوصی و در امان از خزش و جمع‌آوری داده‌ها توسط الگوریتم‌ها هستیم.

برای کاربر معمولی، این یعنی ورود به عصری که دیگر با یک جست‌وجوی ساده نمی‌توان به محتوای اصیل و معتبر رسید. عصری که در آن موتورهای جست‌وجو تنها انبوهی از بازنویسی‌ها، تکرارها و محتوای شبه‌هوشمند را ارائه می‌دهند. نتیجه؟ شبیه‌سازی خطرناک یک دنیای دانشی سطحی و انباشته از داده‌های بی‌پشتوانه و شاید بازگشت به عقب؛ چیزی شبیه دوران پیشامدرن و نقض‌غرض گردش آزاد و همگانی اطلاعات. برای ما ایرانیان هم که به‌دلیل تحریم‌ها از درگاه‌های پرداخت‌ بین‌المللی محرومیم، رنجی مضاعف در پی دارد.

 از هشدار تا اقدام

هشدار کلودفلر از آن جهت اهمیت دارد که این شرکت نه یک ناظر بیرونی، بلکه یکی از ستون‌های اصلی زیرساخت اینترنت جهانی است. شرکتی با شبکه‌ای گسترده از ۳۳۰ مرکز داده در ۱۲۰ کشور، مانند یک پروکسی معکوس ترافیک وب میان کاربران و سرورهای وب‌سایت‌ها را هدایت و کمک می‌کنند تا دسترسی به محتو ایمن‌تر، سریع‌تر و قابل‌اعتمادتر باشد. بر پایه آمارها در سال ۲۰۲۵، حدود 19/1 درصد محتوای اینترنت را هوش مصنوعی تولید کرده و 57/1 درصد از جملات وب نیز به کمک همین فناوری ترجمه شده‌ است.

به این مقایسه Originality ai دقت کنید؛ سهم محتوای تولیدشده با هوش مصنوعی از 2/3 درصد در سال ۲۰۱۹، به 10/18 درصد در مارس ۲۰۲۴، سپس به 19/1 درصد در سال ۲۰۲۵ رسیده است. برخی برآوردها هم می‌گویند، این سهم تا پایان ۲۰۲۵ ممکن است به بیش از ۹۰ درصد برسد. شاید به همین دلیل است که شرکت‌ها و کشورها هرکدام در حال توسعه چارچوب‌های قانونی برای تنظیم‌گری استفاده هوش مصنوعی از داده‌های وب هستند؛ با تمرکز بر تعادل بین نوآوری تکنولوژیک و حمایت از حقوق کپی‌رایت. 

هنوز زود است که بپرسیم در دنیایی که محتوای آن از دل الگوهای آماری بیرون آمده، نقش خلاقیت، اعتبار و انگیزه کجاست، اما شاید فعلاً چیزی‌های جدی‌تری بود؛ اقتصاد آزاد و پایدار وب که هوش مصنوعی در حال تغییر رادیکال آن است. مسیر پیش‌رو نیازمند توازن‌ هوشمندانه‌ای‌ است؛ میان قدرت روزافزون فناوری و ضرورت‌های اخلاقی و اقتصادی زیست‌بوم محتوا. آینده‌ای که گردش اطلاعات به‌عنوان یک کالای آزاد و در دسترس همگان نباشد، واقعاً ترسناک است.

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.