به گزارش مشرق، سیوپنجمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین و همچنین ماهیت این سازمان بهعنوان یک شخصیت حقوقی، روز سهشنبه (۲۰ خرداد ماه) در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حجتالاسلام والمسلمین امیررضا دهقانی و مستشاران دادگاه مرتضی تورک و امین ناصری، با حضور وزیری نماینده دادستان، خانواده شهدا و وکلای آنها و همچنین وکلای متهمان در مجتمع قضایی امام خمینی (ره) بهصورت علنی برگزار شد.
قاضی دهقانی با اعلام رسمی بودن دادگاه از و وکیل شکات خواست تا در جایگاه قرار بگیرد و مطالب خود را بیان کند.
سپس حجتالاسلاموالمسلمین مداح وکیل شکات در جایگاه قرار گرفت و گفت: سازمان منافقین بعد از اینکه مردم این سازمان را به رسمیت نشناختند و شعار مرگ بر منافق سر دادند، برای از دست ندادن حیات سیاسی خود، دست به اقدامات تروریستی زد. عملیاتهای تروریستی آنها عملیات مهندسی نامیده میشد. یکی دیگر از اقدامات تروریستی این گروهک ترور مردم عادی است. خانم پروین پرتوی که با نام مستعار مریم از سال ۱۳۵۸ عضو سازمان بوده، به صراحت گفته است که سازمان به آنها دستور داده به خیابان بروند و به سمت مردم تیراندازی کنند. زیرا به محض انجام این کار مردم جذب سازمان میشوند و نظام سقوط میکند.
وی افزود: این خانم گفته است ما بارها به خیابان رفتیم و اقدام به تیراندازی کردیم، اما یک نفر هم جذب ما نشد و مردم شعار مرگ بر منافق میدادند و ما مجبور بودیم دست به کشتار آنها بزنیم. این فرد در اعترافات خود میگوید: گذشته از جنایاتی که سازمان انجام داده و میدهد، این سازمان دقیقا در جهت جریان امپریالیسم است و یک جریان تبلیغاتی به راه انداخت تا با توسل به زور این جریان مرده را زنده کند.
وکیل شکات گفت: سازمان اعضای خودش را به دروغ شهید اعلام میکند و به دروغ میگوید که کمیته اعضای سازمان را دستگیر و شکنجه کرده است.
وی ادامه داد: آقای ولیالله صفری از اعضای جدا شده سازمان میگوید در یکی از عملیاتها که در تاریخ ۵ مهر سال ۶۰ انجام شد، به ما گفته بودند که امروز، روز سقوط رژیم است و ما پرسیدیم بعد از پیروزی کجا برویم که به ما گفتند به ساختمان رادیو و تلویزیون بیایید. افشین برادران گفته است در این عملیات هر واحد ۴ نفر بودند که هر کدام ۴ سلاح و حدود ۵۰۰ فشنگ داشتند. سهراب سپهری با نام مستعار مازیار که از سال ۵۹ عضو سازمان بوده و در یک خانه تیمی دستگیر شده در اعترافات خود گفته است: نمونه دیگر از عملیاتها پرتاب نارنجک به یک لوسترفروشی در خیابان حافظ بود. ما به آنجا رفتیم و چون دیدم مردم عادی زیاد هستند برگشتیم، اما فرمانده ما ناراحت شد و دستور داد برگردیم و گفت اگر چهار نفر از مردم عادی هم کشته شود مهم نیست. بعد ما برگشتیم و داخل لوسترفروشی نارنجک جنگی پرتاب کردیم.
حجتالاسلاموالمسلمین مسعود مداح بیان کرد: دقیقا کاری که گروههای تروریستی مانند داعش در قتلهای خود انجام میدهند اینکه تیر خلاص میزنند یا جسد را ربایش میکنند و آتش میزنند همین جنایات را رجوی داعشی و اعضای او در کشور ما انجام دادند.
وکیل شکات پرونده اظهار کرد: مسئول آتش یعنی مسئول یوزی، جلوی مغازهها با سرعت هرچه تمامتر یوزی را از ساک بیرون میآورد و به محض ورود به مغازه کلیه نفرات آن را به رگبار میبست و پس از اعدام همه آنها بالای سر تکتکشان رفته و تیر خلاص میزند سپس اعلام میکند فرمانده ما گفته بود که اگر مردم دیگری ایستاده بودند و تماشا میکردند بعد از چند لحظه آنها را نیز به قتل برسانید.
وی افزود: حسین شیخالحکما از دیگر اعضای جدا شده بود، وی در اظهارات خود گفت، ما با این عملیات تروریستی میخواهیم در دل مردم و طرفداران جمهوری اسلامی رعب و وحشت بیندازیم تا از این نظام دور شده و به سمت ما بیایند میخواهیم جوّ رعب و وحشت را در جامعه بشکنیم و اگر کسی با این ترورها عبرت نگرفت سرنوشتش مرگ است. مثال دیگر محمد کلانتری با نام مستعار منوچهر است که فرمانده یک تیم عملیاتی در سال ۶۰ و ۶۱ بود، وی در بیان سوابق خود، به ترور یک کارگر در مغازه اتوشویی، ترور یک پیرمرد کفاش، ترور یک دوچرخهساز، ترور یک فرش فروش اعتراف میکند. او اعتراف کرده فرمانده ما به ما دستور داده بود که اگر جلو موتور سواری را گرفتید و گفتید من میخواهم موتورت را مصادره انقلابی کنم ولی او مقاومت کرد او را نیز به قتل برسانید.
حجتالاسلام والمسلمین مسعود مداح بیان کرد: این موضوع را افراد دیگری مانند عباس صحرایی، عبدالکریم معزز که از اعضای جدا شده هستند بیان میکنند. عباس صحرایی اظهار کرده که ما یک مغازهداری که خشکبار فروشی داشت و از مردم عادی بود را ترور کردیم، صرفاً به این خاطر که به ما دستور داده بودند هر مغازهای که عکس حضرت امام (ره) و عکس شهید بهشتی در آن قرار دارد صاحب آن را ترور کنید.
وی ادامه داد: یکی دیگر از این جنایات که جنایت علیه بشریت و نسلکشی سازمان منافقین است در تاریخ ۱۷ فروردین ۱۳۶۱ رخ داده که یک تیم تروریستی ۷ نفره راه ارتباطی میان روستای قادیکلا به سمت قائمشهر را میبندند به طوری که با بستن خیابانها و متوقف کردن خودروها، زنان و دختران و افراد پیر و جوان را از خودروها پیاده میکنند و افرادی که ظاهر مذهبی داشتند را جدا میکنند و به رگبار میبندند که در این حادثه تروریستی سه شهید بزرگوار حسین مظفری، جمشید خداپرست و محمدعلی حقپناه به شهادت میرسند.
حجتالاسلام والمسلمین مداح اظهار کرد: در این رفتار مجرمانه، ارکان مادی و معنوی بزه ارتکابی نسبت به مباشرین جرم اعم از قتل عمدی و محاربه موضوع ماده ۲۹۰ و ۲۷۹ قانون مجازات اسلامی نسبت به مباشرین محرز است، اما مطابق لایحهای که ۱۶ بهمن ۱۴۰۳ و ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ به دادگاه تقدیم کردم که در آن به ۷ دلیل عمده بابت اینکه این افعال انتساب به تمام متهمین پرونده و شخصیت حقوقی سازمان دارد، را بیان کردم که از جمله این ادله شهادت شهود و اقرار متهمین است.
وکیل شکات در ادامه گفت: جزوات آموزشی اقدامات تروریستی، تهیه و توزیع سلاح و مهمات که توسط سازمان صورت میگرفت، خانههای تیمی که توسط سازمان تهیه میشد و دستور مستقیم مسعود رجوی نسبت به این اقدامات از جمله موضوعات حائز اهمیت است. مسعود رجوی که خود در فرانسه مشغول عیاشی بود به نیروهایش دستور میدهد که مردم عادی را ترور کنند.
وی افزود: پذیرش صریح اقدامات تروریستی توسط نشریه رسمی سازمان به نام نشریه مجاهد که در همین واقعه قادیکلا در شماره ۱۴۳ صفحات ۱۹ و ۱۰ و در نشریه اتحادیه انجمنهای دانشجویان که وابسته به گروهک تروریستی منافقین است و در شماره ۴۴ صفحه ۱۰ و در شماره ۴۶ صفحه ۵۶ و ۱۱ و در شماره ۴۷ صفحه ۸ این اقدام را با افتخار بیان میکنند و خود آنها این موضوع را تحت عنوان یک عملیات قهرمانانه بیان میکنند.
حجتالاسلام والمسلمین مداح بیان کرد: آری، شما قهرمان هستید که مردم کوچه و خیابان را به شهادت رساندید، مردمی که نه اسلحه داشتند و نه توان دفاع داشتند. از پیرمردی که کفشفروش است، یا فرد خواربار فروش و لوستر فروش و کارگر بنا و محصلی که از دبیرستان به خانه میآید و تا کودکان خردسال را به قتل رساندید.
وی گفت: آنچه شکات پرونده از مقام عالی قضایی درخواست دارند، اینکه مستند به همین دو لایحه نسبت به اعتبار امر مختومبه، شمولیت مرور زمان نسبت به افعال ارتکابی و انتساب افعال نسبت به اعضای متاخر (که مفصلا بحث شد) و انتساب بزه بغی و محاربه و سردستگی گروه مجرمانه موضوع ۱۳۰ قانون مجازات اسلامی نسبت به همه ۱۳۶ متهم این پرونده، خصوصا انتساب بزه افساد فیالارض نسبت به تیم عملیاتی که در دهه ۶۰ فعالیت داشتند و اسامی آنها عبارت است از مسعود رجوی متهم ردیف دوم و مریم قجر عضدانلو متهم ردیف سوم و ابریشمچی متهم ردیف ۴ و زهره اخیانی متهم ردیف ۵ و مهدی براعی متهم ردیف ۷ و زهرا مریخی متهم ردیف ۹ علی خداییصفت متهم ردیف ۱۱ محمد طریقت منفرد متهم ردیف ۱۶ و مهوش سپهری متهم ردیف ۱۷ و محسن سیاهکلاه متهم ردیف ۲۰ محمود عطایی متهم ردیف ۲۶ و آزاده رضایی متهم ردیف ۷۸ را از محضر دادگاه خواستارم.
وی ادامه داد: از طرفی یکی از عاملین و مباشرین این اقدام تروریستی، هرمز صفایی است که اسم وی در میان متهمین پرونده نیست، اما او از اعضای همین باند تروریستی بوده که اقدام تروریستی را انجام داده و دستگیر میشود، اما متاسفانه میتواند فرار کند و از کشور خارج میشوند و هماکنون در آلمان به سر میبرند.
حجتالاسلام والمسلمین مداح گفت: با توجه به اینکه آلمان جرم تروریستی را بدینگونه تعریف کرده؛ جرمی که با هدف ایجاد وحشت، تهدید امنیت عمومی و یا اجبار دولت و یا سازمانهای دولتی برای انجام و یا ترک کاری باشد که این اعمال شامل قتل، حمله مسلحانه، گروگانگیری و بمبگذاری میشود که در صفحه ۴۲۰ کیفرخواست مندرج است و با توجه به ماده ۱۱ و ۱۲ کنوانسیون مبارزه با بمبگذاری تروریستی سازمان ملل که آلمان نیز عضو این کنوانسیون است و تصریح میکند که جرایم تروریستی خارج از جرایم سیاسی هستند (که بخواهد مانع از استرداد مجرم باشد) و همچنین طبق ماده ۱ و ۲ کنوانسیون مبارزه با تروریسم اتحادیه اروپا مصوب ۱۹۹۷ حال که مجرم در آلمان است و مجرم دارای اعلان قرمز در پلیس اینترپل است از محضر رئیس دادگاه تقاضا دارم اقدامات لازم جهت استرداد مجرم از وزارت خارجه صورت بگیرد.
وکیل شکات بیان کرد: با توجه به پیگیری که موکلان بنده در مورد انفجار دفتر نخست وزیری داشتند از دادگاه درخواست دارم در مورد تکمیل تحقیقات مطالبی را برای موکلان بیان کند.
در ادامه قاضی دهقانی بیان کرد: حسب شکایتی که خانم دفتریان دختر شهید ابوالحسین دفتریان در جلسه دادگاه مطرح کرد و نقص تحقیقاتی که در کیفرخواست نسبت به برخی مسائل دیده شد، برابر ماده ۳۴۱ قانون آیین دادرسی کیفری و اختیارات دادگاه، طبق تحقیقات عامل انفجار ساختمان نخست وزیری فردی به نام مسعود کشمیری است. طبق استعلامات این شخص در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی با معرفی علی اکبر تهرانی به عضویت کمیته مستقر در اداره دوم ارتش درآمد. این کمیته بعدها ۴ نفر را به دفتر امور انقلاب نخست وزیری معرفی میکند که یکی از آنها مسعود کشمیری بود. پس از مدتی این ۴ نفر به نیرو هوایی میروند و در بخش اسناد و مدارک ضد اطلاعات نیروی هوایی قرار میگیرند.
وی افزود: آنچه که دادگاه در مورد مسعود کشمیری به دست آورده با آنچه که در مورد وی گفته شده متفاوت است. مسعود کشمیری فردی بسیار کلیدی و موثر و مهم و نفوذ کننده در ساختارهای نهادهای انقلاب اسلامی بود. حسب اسنادی که از دستگاهها به دست آمده، این فرد در نیروی هوایی قرار میگیرد و به مدارک و اسناد نیروی هوایی ارتش حتی بیشتر از فرماندهان نیروی هوایی ارتش تسلط پیدا میکند و این زمان نخستین دسترسی رسمی کشمیری به اسناد رسمی است.
قاضی دهقانی گفت: بخشی که کشمیری در آن بود از مهمترین بخشهای رکن ۲ نیروی هوایی که بخش مربوط به فعالیتهای جاسوسی مستشاران آمریکایی از شوروی و پروژههای آنها بوده است. مسعود کشمیری در این ساختمان قرار میگیرد و ساختمان مرکزی ضد اطلاعات نیروی هوایی و بخش مستشاران امریکایی در ابتدای انقلاب به صورت انحصاری در اختیار کشمیری و تیم او بود و طی این مدت به سرقت اسنادی میپردازد که برخی از اسناد در منزل وی کشف شده است. برخی از این اسناد به همراه دستگاه رمزکننده اسناد، خردکننده کاغذ، نابودکننده نوارهای مغناطیسی و نشاندهنده آنها و دستگاههای رادیویی بعد از انفجار دفتر نخست وزیر از منزل کشمیری کشف شده است.
قاضی دهقانی ادامه داد: این اسناد متعلق به ساختمان ضدهوایی ارتش بود. کشمیری با نفوذی که پیدا میکند با نامهنگاری مانع از اخراج برخی نیروهای نفوذی ساواک میشود. جلوگیری از به جریان افتادن پرونده عاملان کشتار ۱۷ شهریور و محاکمه آنها از دیگر اقدامات کشمیری بود که اجازه تشکیل دادگاه آنها را نمیدهد. این اقدامات کشمیری باعث اعتراض فرماندهان نیروی هوایی میشود و گزارشهای متعددی ثبت میشود که کشمیری اقدام به خروج اسناد کرده است. حسب اسناد در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۵۹ گزارش خروج اسناد از قسمت بایگانی از ساختمان ضداطلاعات از سوی همافر حسین عاشوری توسط کشمیری داده شده است؛ که موجب نامهنگاری فرمانده نیروی هوایی به فرمانده اطلاعات و ارشاد نیروی هوایی میشود. فرمانده وقت هم پاسخ میدهد که اقدامات لازم را انجام دهند.
وی ادامه داد: پس از این نامه، فرمانده نیروی هوایی خواستار تحویل ساختمان نیروی هوایی از کشمیری میشود که در تاریخ ۹ تیر سال ۵۸ تا ۳ خرداد ۵۹ تمام کلیدهای ساختمان ضداطلاعات نیروی هوایی در اختیاری کشمیری بود.
وی افزود: فرماندهای که به مسعود کشمیری اعتراض کرده بود بلافاصله اخراج میشود و این کار با پیگیری کشمیری انجام شده بود. کشمیری یکی از مهمترین ارکان ستاد خنثی سازی کودتا در شب ۱۸ تیر ۵۹ میشود و مسئول تیمهای کودتا میشود.
قاضی دهقانی اظهار داشت: مطابق با اسناد مشاهده شده، شخصی به نام ولی عامری توسط وی دستگیر شده که بعدها همین آقا گفته که از دست من فرار کرده است. پس از فروکش کردن خطر اصلی کودتا، مسعود کشمیری به نحوی در اعضای ستاد خنثیسازی که از نیرویهای دلسوز و انقلابی مانند کمیته اداره دوم ارتش، نیروی اطلاعات سپاه، کمیته انقلاب اسلامی و گروه ضربت تشکیل شده بود، قرار میگیرد.
وی ادامه داد: مسعود کشمیری و شخصی به نام ریاحی از افرادی بودند که برای حفاظت از اسناد و مدارک ستاد نیروی هوایی در آنجا مستقر میشوند و براساس اسناد واصله به دادگاه در خصوص اقدامات مسعود کشمیری، تغییراتی در شکل ستاد خنثیسازی انجام میشود و باتوجه به تغییرات انجام شده، کشمیری به منظور باقی ماندن در ستاد اظهار میکند که من دیگر در اینجا کاری ندارم و برای همین درخواست انتقال به نخست وزیری میدهد که مخالفتهایی از سوی مسئولین صورت میگیرد که در اسناد به دست آمده این موضوع وجود دارد.
قاضی دهقانی با اشاره به اینکه کشمیری در اوایل سال ۱۳۶۰ از طریق شخصی بهنام علی اکبر تهرانی به دفتر نخستوزیری و سایر دفترهای آنجا وارد و مشغول به کار میشود، گفت: براساس اسناد به دست آمده در دادگاه، مهدی افتخاری در تشکیلات سازمان پس از پیروزی انقلاب، مسئول شبکه نفوذ در نهادهای انقلاب بوده است و ارتباط مستقیم کشمیری با افتخاری طبق مستندات قطعی است. شخصی بهنام جعفر تهرانی با نام مستعار فرهاد کاظمی به همراه همسرش مریم نظامالملکی در خانه کشمیری به عنوان همسایه زندگی میکردند که این فرد از مسئولین تشکیلاتی و رابط محمدرضا کلاهی است. طبق اسناد بهدست آمده از اعضای جداشده و دستگیرشدگان، محمدرضا کلاهی به عنوان متهم انفجار حزب جمهوری اسلامی تحت تعقیب قرار گرفته و تهرانی موجبات فرار کشمیری و خانوادهاش را پس از انفجار ایجاد میکند.
وی افزود: شخص دیگری به نام شاهسوندی از اعضای ارشد سازمان، درباره عملکرد کشمیری در یکی از اسناد گفته که کشمیری یک طرح اطلاعاتی را راهاندازی و تلاش میکند تا بسیاری از چهرههای شاخص انقلاب را دعوت کند تا با این کار از نفوذ نفوذیها به نهادهای انقلابی جلوگیری کند و همچنین میگوید من میخواهم اینها را شناسایی کنم و هیچکس مانند من نمیتواند مسئولیت این طرح را برعهده گیرد و بر حسب اطلاعات رسمی بیان شده از سوی شاهسوندی، قصد کشمیری از اجرای این طرح اینگونه بیان شده است؛ باتوجه به اینکه برخی به اقدامات کشمیری حساس و با انتقال وی مخالف بوده و نسبت به اقداماتش در ساختمان و اداره مستشاران آمریکایی و در خصوص ارتباطش با سرویسهای امینتی خارج از کشور مشکوک شده بودند، از طریق راهاندازی طرح مبارزه با نفوذ قصد داشت تا مانند زمان حضورش در ساختمان ضداطلاعات نیروی هوایی، مخالفینش را از سر راه بر دارد.
قاضی دادگاه منافقین ادامه داد: نهایتاً خسرو تهرانی که در آن مقطع دبیر شورای امنیت بود قائم مقام خود مسعود کشمیری را در رأس آن ستاد قرار میدهد. این دو به هم پیوند خورده بودند و پس از انفجار دفتر نخستوزیری به بهانه فریب و امکان دستگیری، شایعه شهادت او به صورت رسمی اعلام میشود. مسعود کشمیری ارتباطات بسیار نزدیکی با کلاهی داشته و به خانه او رفت و آمد داشته است.
وی افزود: در زمان انفجار دفتر نخست وزیری عبدالحسین دفتریان پس از ورود به آسانسور دست خود را از آسانسور خارج میکند و با فریاد طلب کمک میکند، اما از شدت دود و حریقی که وارد کابین آسانسور میشود. عبدالحسین دفتریان به شهادت میرسد.
قاضی دهقانی با تاکید بر اینکه طبق اسناد به دست آمده و خاطرات شاهدان عینی پیکر شهید دفتریان کاملاً سالم و قابل شناسایی بوده است، گفت: با توجه به اینکه سابقه فعالیت شهید دفتریان از ابتدای انقلاب در همان دفتر نخستوزیری بوده است، همه او را میشناختند و همه افرادی که در آن منطقه او را داخل آسانسور دیدند چهره او را میشناختند و در خاطرات خود به این موضوع اشاره کردند. یکی از گلایههای امام در آن مقطع این بود که چرا جنازه یک شهید که کاملاً سالم و قابل شناسایی است به عنوان شهیدی دیگر معرفی شده است.
وی یادآور شد: طبق اسناد به دست آمده بمب تقریباً ۲ تن وزن داشته و انفجار این بمب و شدت تخریب آن باعث میشود که از ۱۴ نفری که در جلسه حضور داشتند تنها سه نفر زخمی و به بیمارستان منتقل میشوند. شهید رجایی و شهید باهنر در همان لحظات اول انفجار به شهادت میرسند.
قاضی بیان کرد: رئیس کل شهربانی تیمسار وحید دستگردی زخمی میشود و به بیمارستانهای اطراف انتقال داده میشود و نکته دیگر این است که حسب برخی از اسنادی که سالها پس از زمان انفجار به دست آورده میشود امکان حضور چنین فردی که ابتدا در اداره مستشاری آمریکا قرار میگیرد، ساختمان ضد اطلاعات نیروی هوایی ارتش را در اختیار میگیرد و هر کسی که با او مخالف کرده را برکنار میکند و نهایتاً اطلاعات بسیار زیادی را در خصوص اقدامات مستشاران آمریکایی معدوم میکند و یا به منزل خود منتقل میکند که در صورتجلسه کشف مدارک از منزل مسعود کشمیری برخی از این اسلایدها و نوارهای مغناطیسی وجود دارد، در دفتر نخستوزیری فر اهم میشود.
وی افزود: نکته بسیار مهمی که وجود دارد این است که توسط افرادی مانند تهرانی و برخی افراد دیگر، این شخص به نخست وزیری معرفی میشود و علیرغم مخالفت این انتقال صورت میگیرد و اعتمادسازی توسط همان افراد که در اسناد نام آنها موجود است برای شهید رجایی و شهید باهنر انجام و موجب میشود که این دو شهید گرانقدر و بزرگوار به او اعتماد کنند.
حجتالاسلام والمسلمین دهقانی بیان کرد: نکته بسیار مهمی که وجود دارد نحوه حضور این شخص در شورای امنیت است که معرف او در اسناد و تحقیقاتی که رئیس دادگاه انجام داده به دست آمده است حتی معرف او به حزب جمهوری اسلامی پس از تحقیقاتی که انجام دادیم در نزد دادگاه موجود است همچنین معرف او به دفتر نخست وزیری به همراه ۴ نام دیگر نزد دادگاه موجود بوده که یکی از این چهار نام دیگر از مسئولین بررسی انفجار نخست وزیری است.
وی ادامه داد: نکته دیگر این است که پس از اطفای حریق و شکستن درب آسانسور پیکر مطهر شهید عبدالحسین دفتریان که از آسانسور خارج میشود به بیمارستانهای انقلاب جنب نخست وزیری انتقال داده میشود و حسب استعلام و تحقیقات رئیس دادگاه مشخص شد که نام او بهعنوان دفتریان درج شده است و به نام دیگری درج نشده است. پاسداری که از نزدیک شاهد لحظات آخر شهید بوده فعالیت شدید امدادگر بیمارستان برای دادن تنفس مصنوعی به شهید عبدالحسین را صورتجلسه و ضبط کرده است و مشخص میشود که پس از شروع خدمات درمانی در همان ابتدا به شهادت میرسد.
قاضی اظهار کرد: با توجه به وزن و نوع بمب و همچنین نکاتی که در خصوص بمب وجود دارد و اسناد دادگاه به آن توجه کرده است و قرار جلب به کارشناسی را در خصوص این اسناد امروز صادر خواهد کرد و این اسناد را در اختیار کارشناسان مرتبط قرار خواهد داد تا مشخص شود که چطور فردی که با هویت عبدالحسین دفتریان سوار آمبولانس شده و به بیمارستانها منتقل میشود و در بیمارستان نیز با نام دفتریان به شهادت میرسد چگونه به عنوان تابوتی با نام کشمیری شناسایی و انتقال داده شده است.
وی ادامه داد: روابط عمومی نخست وزیری در تاریخ ۱۰ شهریور و دو روز بعد از انفجار اعلام میکند نفر سومی که دیروز یعنی ۹ شهریورماه ۱۳۶۰ تشییع شده متعلق به مسعود کشمیری کارمند نخست وزیری نبوده و نام این شهید سید عبدالحسین دفتریان مدیر کل امور مالی نخست وزیری است.
قاضی بیان کرد: تا مدتها درباره انفجار در دفتر نخست وزیری پروندهای جدی در دادستانی انقلاب شکل نمیگیرد و با توجه به عملکرد شهید لاجوردی که بسیار خوب، دقیق و شناسایی کننده عوامل بوده است، حسب اسناد گروههای نفاق و نفوذ در مقابل شهید لاجوردی شروع به موضع گیریهای شدیدی کردند و کارشکنیهای زیادی کردند تا او نتواند اقدامی انجام دهد و حتی موجب برکناری این شهید از پرونده انفجار حزب هم میشوند.
وی افزود: که از جمله افراد موثر در برکناری شهید لاجوردی، شخص مسعود کشمیری حسب نامهنگاریهای زیادی است که انجام داده و نهایتا با تاخیر قابل اعتنایی که در این خصوص در تشکیل پرونده برای انفجار دفتر نخست وزیری صورت میگیرد، ابتدا دفتر متهم ردیف اول سازمان در لندن اعلام میکند که این اقدام توسط متهم ردیف اول صورت گرفته و علیرغم این اقدام بعدا آن را تکذیب میکنند که حسب اظهارات برخی از شهود نهایتا با حضور مسعود کشمیری در محل پادگانهای متعلق به متهم ردیف اول، توسط متهم ردیف دوم مسعود رجوی، از مسعود کشمیری به عنوان قهرمان خلق یاد میشود.
قاضی گفت: ولی نکته بسیار مهمی که قابل توجه است، نوع نقش معرفین کشمیری است که نزد دادگاه اسامی آنها موجود شده است و همراهان او که اسامی آنها نیز نزد دادگاه موجود است، و تحقیقات در این خصوص بطور جدی ادامه دارد، محمدرضا کلاهی از جمله افراد نزدیک به کشمیری بوده و خانه سکونت این دو فرد به دلیل شبهاتی که نسبت به آنها بوده، حتی تحت نظر بوده ولی نهایتا با توجه به انفجار بسیار سهمگینی که رخ میدهد و افراد بسیار سرنوشتساز برای جمهوری اسلامی از دست میروند.
وی ادامه داد: نکتهای که در این خصوص لازم به تحقیقات است و باید اعلام کنیم، نقش شهید قدوسی در بحث تحقیقات پرونده نخست وزیری است. حسب تحقیقات دادگاه، انفجار دفتر نخست وزیری، انفجاری است که شبکه داخلی مرتبط با کشمیری به هیچ عنوان تمایل تحقیقات در این خصوص را نداشتند و حتی تلاش زیادی کردند که پروندهای تشکیل نشود.
قاضی گفت: بعد از تشکیل پرونده نکته بسیار مهم، اینکه زمانیکه رئیس دیوان عالی کشور وقت خبر از نتایج بسیار مهمی درباره انفجار دفتر نخست وزیری را میخواهد اعلام کند، با حضور شهید قدوسی به عنوان دادستان وقت و رئیس شهربانی کل کشور و مسئول پرونده جلسهای برقرار میشود که بعد از آن قرار بوده شهید قدوسی درباره موضوعات مرتبط پرونده انفجار ۸ شهریور صحبت کند که فردی به نام فخارزاده در ۱۴ شهریور با بمبگذاری در دفتر وی او را به شهادت میرساند.
قاضی بیان کرد: نکته بسیار مهمی که دادگاه با آن مواجه شده و در اسناد با آن روبهرو بوده این است که مسعود کشمیری از لحظه حضور در ساختمان ضداطلاعات نیروی هوایی و اداره مستشاران آمریکایی ارتباط با سرویسهای امنیتی برای او مهیا شده ولی برخی از اسناد خارج شده در منزل او کشف نشده است ولی صورت این اسناد وجود دارد.
وی ادامه داد: با اعتمادسازی که منافقین در درون کشور توسط شبکه نفوذی داشتند برای این شخص در جایگاههای بسیار خاص اعتمادسازی صورت گرفته است و دادگاه در خصوص این نکته مهم با جدیت همچنان در حال تحقیق است، چون برخی از همراهان مسعود کشمیری امروز در قید حیات هستند اگر دادگاه لازم بداند تحقیقاتی را از این افراد انجام خواهد داد.
حجتالاسلام والمسلمین دهقانی گفت: ترور شهید قدوسی مقارن با زمانی بود که اعلام شد اطلاعات بسیار مهمی در خصوص انفجار نخست وزیری قرار است اطلاع رسانی شود بنابراین انفجار دفتر دادستان کل انقلاب به همراه رئیس شهربانی و همکاری او، ابعاد و ابهامات دیگری را به این پرونده اضافه میکند و این سبب میشود که در خصوص متهم ردیف اول و کادر مرکزی تحقیقات جامعی صورت نمیگیرد.
قاضی اظهار کرد: علیرغم رسیدگی به کسانی که مباشر ارتکاب جرم بودند در طول ۴۵ سال هیچگاه پروندهای علیه شخصیت حقوقی منافقین تشکیل نشد و بسیاری از ابعاد جرایم به جهت سازمانیافته بودن، و اتهامات متهمین نسبت به این افراد از سوی دادسراها در محلهای وقوع جنایات یا انفجارها تحقیقات جامع نسبت به افراد دیگر صورت نگرفته است.
وی افزود: شاید از همان ابتدا که این کیفرخواست به دادگاه ارجاع شد با نواقص بسیار جدی روبهرو بود و به عنوان رئیس دادگاه میگویم از جمله این نواقص این است که نسبت به بسیاری از اتهامات اعم از متهم ردیف اول یعنی شخصیت حقوقی سازمان و متهمین دیگر به عنوان کادر مرکزی تحقیق کافی صورت نگرفته و نظر به اتفاقاتی که در روند دادگاه و کیفرخواست مواجه و مشاهده میکنیم این نکته بسیار قابل توجه است که دادگاه چرا بعد از ۴۵ سال نسبت به متهم ردیف اول برگزار شده باید گفت که از جمله آن نواقص اعلامی از سوی رئیس دادگاه به دادسرا بوده و اینکه اتهامات بسیار مهمی مانند بعضی از اتهامات باید تعیین تکلیف دقیق شود مانند بغی، محاربه، افساد فیالارض که بسیاری از این موارد با دقت در کیفرخواست دیده نشده بود و وجود نداشت.
قاضی بیان کرد: درحال حاضر پس از گذشت یک سال و نیم که توسط نماینده دادستان تحقیقات جامعتری صورت گرفت و کیفرخواست با شکل کاملتری به دست دادگاه رسید حسب شکایت دختر شهید دفتریان دادگاه تحقیقاتی را انجام داده ولی با اسناد، استعلامات و افرادی مواجه میشود که تحقیقات بسیار گستردهتری را میطلبد.
قاضی دادگاه منافقین بیان کرد: این موضوع حق ملت ایران است و بارها خانواده معظم شهدا نیز در این دادگاه به این موضوع تاکید داشتند که باید شبکه نفوذ متهم ردیف اول و سایر متهمان به طور جدی مورد تعقیب قرار بگیرد. شبکهای که از برگزاری این دادگاه ناخرسند است و فشار جدیدی را ایجاد میکنند که مانع از برگزاری دادگاه شوند، اما با تدابیر ریاست قوه قضاییه دادگاه برگزار میشود و تحقیقات گستردهای را با جدیت بسیار برای کشف و شناسایی این شبکه نفوذ انجام داد و در حال تکمیل این تحقیقات است.
وی تصریح کرد: تا پیش از برگزاری این دادگاه فردی به عنوان عامل اصلی بمبگذاری معرفی و سپس متواری میشود، اما پس از برگزاری این دادگاه مشخص میشود که شبکهای از افراد که در برهههای مختلف زمانی، حمایتها و پشتیبانیهایی از این فرد انجام دادند تا باعث شود که آقای کشمیری در ساختمان نخست وزیری مستقر شود. دادگاه همچنان در این خصوص در حال تحقیق است. کسانی که در این دادگاه موضوعی را علیه کشمیری مطرح کردند با تخریب گسترده متهم ردیف اول و کادر مرکزی مواجه شدهاند.
وی ادامه داد: مسعود کشمیری در آن برهه در حد و اندازه متهم ردیف دوم پرونده یعنی مسعود رجوی در کشور اقدام به کادرسازی و راهاندازی شبکههای مختلف کرده، با فاراد و سازمانهای بسیاری ارتباط گرفته و کلاهی را برای انفجار دفتر نخست وزیری آماده کرده است.
قاضی دهقانی گفت: فرار مسعود کشمیری از داخل کشور با همراهی و همکاری برخی از افراد صورت گرفته که در قید حیات هستند. این دادگاه ۱۰۴ متهم و بیش از ۲۰۰ شاهد دارد و طبیعی است که جلسات آن به طول بیانجامد و افرادی که از ادامه روند برگزاری دادگاه ناخرسند و گلایهمند هستند در واقع خواهان عدم تحقیقات جامع برای رسیدن به واقعیت در این پرونده هستند.
قاضی گفت: اگر خدا توفیقی داد در زمان خودش وصیتنامه این قاضی و نکته بسیار مهمی که میخواهم توجه افراد را به آن جلب کنم این است که بدانند تا مشی و روال دادگاه در خصوص شکایات مردمی که شاید قریب به ۴۵ سال راجع به متهم ردیف اول انجام نگرفته به صورت بسیار دقیق، با حوصله و صبر زیاد، تحقیقات جامع و این تحقیقات را انجام خواهیم داد.
وی ادامه داد: این را به خانواده شهدای ترور عرض میکنم هر آنکس که تا کنون برداشتی داشته که شاید شکایات او در سالهای گذشته دقیق رسیدگی یا استماع نشده میتواند به شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران مراجعه کند و در این خصوص اظهارات خود را بیان کند و این را بداند که دادگاه به صورت بسیار جدی تمام زوایا را بررسی خواهد کرد؛ این را خطاب به وکیل شاکی دختر شهید سید عبدالحسین دفتریان عرض میکنم به عنوان بخشی از آنچه که به عنوان رئیس دادگاه در تحقیقات به آن رسیدم، فعلاً بیان شده و این تحقیقات بیش از این بوده و همچنان هم ادامه دارد.
قاضی افزود: شما میتوانید اظهارات خود را ادامه دهید، فقط لازم است توضیح دهم یک لایحهای را وکیل متهمین به نام حمیدرضا محمدی گَرَکان تقدیم دادگاه کرد که در خصوص اظهارات شما درباره بحث هواپیماربایی به تفکیک نکاتی را دارند که استماع خواهیم کرد و شما نیز اظهاراتتان را خواهید گفت.
وکیل شکات گفت: بسیار سپاسگزارم از دادگاه به دلیل اینکه مطالبه موکلین بنده نابودی و پایان دادن به سازمان مجاهدین است که این سازمان همان داعش و همان القاعده است.
قاضی گفت: تقاضای من از شما این است که اصطلاحات حقوقی به کارببرید و از به کار بردن اصطلاحات غیرحقوقی در صحن دادگاه خودداری کنید.
وکیل شکات گفت: بنده درد دل افرادی را بیان میکنم که بغض ۴۰ ساله دارند، سینههایی مالامال از آه و اندوه و اشک دارند. کسی که فرزند دو ساله خود را از دست داده، کسی که برادر، خواهر و پدرش را جلوی چشمش به قتل رساندند. این درد را ۴۰ سال است که این مردم عنوان نکردند و امروز بنده بلندگوی این آه و درد هستم.
قاضی اظهار داشت: آقای وکیل اقتضای شغل وکالت شما این است که در چهارچوب آن اقتضاء، اصطلاحات حقوقی را در خصوص اتهامات به کار ببرید.
مداح وکیل شکات ادامه داد: همه بزههای انتسابی که عرض کردم؛ موضوع ماده ۲۷۹ و بغی و افساد فیالارض نسبت به شخصیت حقوقی و ۱۰۶ متهم اصلی این پرونده منتسب است که من جمله همین واقعه تروریستی قادیکلا است. آقای علی حقپناه برادر شهید محمدعلی حقپناه که در این واقعه به شهادت رسیدند در دادگاه حاضر هستند که شکایتشان در کیفرخواست مندرج است و از محضر دادگاه تقاضا دارم که اجازه دهند وی در جایگاه جهت ایراد شکایت حاضر شوند.
علی حقپناه در جایگاه قرار گفت: فرزند قنبر برادر شهید محمدعلی حق پناه هستم، این شهید ما مجروح جنگی در گناوه بود. تقریبا یک ماه در تهران بستری بود. شهید مجروح جنگی بود و توانایی حرکت نداشت.
قاضی گفت: آنچه مربوط به حادثه قادیکلا در پرونده مضبوط است و مورد بررسی قرار میگیرد، مربوط به جاده قائمشهر به قادیکلا است که بین افراد متهم ردیف اول و نیروهای داوطلب مردمی رخ میدهد که ماشین نیروهای مردمی داوطلب را متوقف میکنند و درگیری شدید صورت میگیرد. برادر شما در این واقعه حضور داشته است؟
علی حق پناه گفت: بله. افرادی که در ماشین بوده و سرشناس بودند را از بقیه افراد جدا کرده و تیراندازی را شروع میکنند. برادرم عضو سپاه بود که به جبهه رفت و مجروح شد.
قاضی گفت: بقیه افرادی کهدر آنروز همراه برادرتان در وانت بودند را میشناختید؟
حقپناه پاسخ داد: بله.
قاضی گفت: از اولیایدم کسی در جلسه حاضر است؟
علی حقپناه گفت: پدر و مادرم نیستند فقط برادرم هست.
قاضی گفت: برادر شما مجرد بود؟ سِمت دولتی داشت؟
حق پناه گفت: برادرم مجرد بود و در سپاه آموزش نظامی میداد.
قاضی گفت: درخواست شما چیست؟
حق پناه پاسخ داد: میخواهم به این پرونده رسیدگی شود.
حجتالاسلاموالمسلمین مسعود مداح وکیل شکات پرونده اظهار کرد: شکایت موکلین علیه شخصیت حقوقی سازمان و همچنین سردستگان گروه نظامی و آقای هرمز صفایی نوایی است که نام وی در لیست متهمان پرونده قرار ندارد و در حال حاضر در آلمان پناهنده است. با توجه به قوانین این کشور قابلیت استرداد مجرم وجود دارد. سند اعلان قرمز این شخص از سوی اینترپل نیز به دادگاه ارائه شده است.
سپس غیاثالدین مظفری فرزند شهید حسین مظفری از شهدای واقعه قادیکلا در جایگاه حاضر شد و بیان کرد: در زمان شهادت پدرم سه ماهه بودم. پدر بنده یک معلم بود و منصب سیاسی نداشت. روز حادثه قصد مراجعه به اداره آموزش و پرورش را داشت که به فجیعترین شکل ممکن به شهادت رسید.
وی افزود: بر اساس گفته شاهدان عینی پدرم سوار بر یک وانت در حال حرکت بود که توسط تروریستها متوقف میشود شهید خداپرست شهید خداپناه و پدرم در این حادثه به شهادت میرسند گویا ضاربان نقاب داشته و چهره خود را پوشانده بودند. از دادگاه محترم تقاضای اشد مجازات برای شخصیت حقوقی سازمان و سرکردگان آن را دارم.
حجتالاسلام والمسلمین مداح گفت: دلپیشه شاهد واقعه تروریستی قادیکلا است که از محضر دادگاه میخواهم برای ایراد شهادت در جایگاه حاضر شوند.
دلپیشه شاهد واقعه تروریستی قادیکلا در جایگاه قرار گرفت و گفت: عیناله دلپیشه معروف به بیژن هستم. یکی از کسانی بودم که باید ترور میشدم، اما فرار کردم. در روز حادثه از روستای قادیکلا با وانتی به سمت شهر حرکت کردیم چراکه ماشینی در آنجا نبود و از این وانت رهگذری استفاده کردیم. همراه شهید مظفری و شهید حق پناه بودیم در حال حرکت به سمت شهر بودیم که خارج از روستا اینها مسیری را انتخاب کرده بودند که یک طرف ان رودخانه بود، وسط جاده ماشینی را به حالت تصادف کرده بود گذاشته بودند و ماشینهای عبوری از جاده را متوقف میکردند.
وی گفت: مسافران را پیاده کردند و از کوچه فرعی همان حوالی میگذراندند، ما را پیاده کردند سه نفری که در میان درختان کنار جاده مخفی شده بودند، ما هم داخل مردم قرار گرفتیم. ما سه نفر را از بقیه مردم جدا کردند اول مظفری و بعد حق پناه و بعد من را جدا کردند و فکر میکردند مسلح هستیم که ما را بازرسی بدنی کردند.
دل پیشه ادامه داد: زمانی که میخواستند به من حمله کنند من اسلحه را گرفتم. تیراندازی که شد مردم متفرق شدند و من سمت مردم فرار کردم. در حقیقت میخواستند تمام مردم روستا را ترور کنند، اما نتوانستند. شهید مظفری هم همان جا به شهادت رسید.
قاضی گفت: این افراد با چه پوششی بودند؟
دل پیشه گفت: با لباس چریک آمده بودند.
قاضی گفت: شما آن زمان چه شغلی داشتید و آیا فعالیت انقلابی داشتید؟
دل پیشه پاسخ داد: در آن زمان من و شهید مظفری تازه وارد آموزش و پرورش شده بودیم و معلم بودیم و گاهی فعالیتهای انقلابی مانند گشتزنی داشتیم.
دل پیشه ادامه داد: شهید اسحاقنیا گفت میروم یکسری به خانه میزنم و بر میگردم. از پادگان به سر ایستگاه که رسیدیم، یکی از منافقین سر ایستگاه کشیک وایستاده بود که ببیند همکاران کی سرکار میآیند. آنروز هم ماشین روستا آمد و سوار شدیم و پشت سر ما شهید اسحاقنیا میرود خانه و بعد به ایستگاه میآید که کسی هم نبوده، منافقین همان زمان به ایستگاه میرسند که در همین لحظه او را ترور میکنند و ۶ ماه بعد هم آن اتفاق میافتد.
قاضی گفت: حادثه چه ساعتی بود؟
دل پیشه پاسخ داد: ۶ و ۷ صبح بود. هفت نفر را دیدیم. هوا روشن بود. چهرههای آنها را ندیدیم، صورتشان را پیچیده بودند. فقط هرمز زمانیکه من را دنبال میکرد یک لحظه نقابش افتاد صورتش را دیدم، بچه آمل بود این راهم بعدا شنیدم، این افراد را نمیشناختیم اینها بعدها دستگیر و اعدام شدند.
قاضی گفت: از ۱۰۰ نفری که پیاده کردند اسلحه پیدا کرده بودند؟
وی پاسخ داد: خیر، مردم روستایی و کشاورز بودند و برخی محصل و کارمند بودند. هرکسی چهره مذهبی داشت را میخواستند اعدام انقلابی کنند و جنایت وسیعی را آغاز کرده بودند. سه نفر را که کشتند. صدای تیراندازی به پایگاه محل رسید وقتی نیروها آمدند منافقین فرار کردند.
قاضی گفت: هرمز صفایی چطور فرار کرد؟
وی گفت: شنیدم از زندان فرار کرده است.
دل پیشه شاهد عینی اظهار کرد: شنیدم که در زندان قائمشهر در زمان هواخوری در حیاط پنهان شده و در فرصت مناسب از دیوار بالا رفته و فرار کرده است.
قاضی پرسید: این حرفها را از چه کسی شنیدید؟
این شاهد عینی پاسخ داد: از دوستانم شنیدم.
قاضی سوال کرد: آیا از این افراد شکایتی دارید؟
دل پیشه گفت: بله این افراد جنایات فراوانی را مرتکب شدند و باید پاسخگو باشند.
مداح وکیل شکات گفت: عبارتی را از محمد طاهر تیموری از اعضای جدا شده میخوانم که اقرار میکند به ما گفته بودند که اگر از هر ۵۰ نفر که در جریان چنین ترورهایی به شهادت میرسند ۳۰ تن هم بیگناه باشند مسالهای نیست یعنی اگر ۳۰ تن هم از این افراد حزباللهی نباشند باز هم مسألهای نیست. در این جا مهم ترور یعنی عملیات بود و نشان دادن اینکه هنوز این گروهک زنده است.
وی ادامه داد: خانواده شهید عباسعلی کمالی پوربندری در جلسه حاضر هستند، شهیدی که کلاس اول دبیرستان بود که درس را رها کرد و در بسیج ثبت نام کرد و در جبهههای حق علیه باطل شرکت داشت. برای مرخصی به تهران آمده بود و زمانی که به کیوسک تلفن جهت تماس با آبادان میرود در خیابان میرعماد تهران مورد جنایت تروریستی گروهک منافقین واقع میشود و به شهادت میرسد.
برادر شهید عباسعلی کمالی و جناب آقای محمدعلی کمالی در جلسه حاضر هستند که اگر اجازه بفرمایید در جایگاه قرار بگیرند.
حسنعلی کمالی، برادر شهید عباس کمالی با حضور در جایگاه گفت: ایشان در زمان شهادت ۱۷ سال داشتند. بنده آبادان بودم در ستاد عملیات جنوب، جایی که تمام نیروهای رزمنده در آبادان مستقر میشدند. همان طور که آقای وکیل فرمودند، شهید به باجه تلفن رفت. وی مسئول قسمتی از ستاد عملیات در آبادان بود و برای مرخصی به تهران و نزد خانواده جنگ زدهمان میآیند. هشید با قطار به سمت تهران میآیند و صبح به تهران میرسند به پیش مادرم و خواهرم میرود. ما یک تلفنهایی به نام تلفنهای افایکس داشتیم که با این تلفنها شما میتوانستید از تهران با یک سکه دوزاری با آبادان تماس بگیرید. عباسعلی به کیوسک تلفن رفت که به من زنگ بزند و خبر بدهند به تهران رسیده که این اتفاق برای او میافتد. طبق صحبتهایی که عنوان شد.
برادر شهید ادامه داد: حدود ساعت ۱۱:۳۰ سیام آبان سال ۱۳۶۰؛ وی جلوی باجه تلفن در خیابان میرعماد بود که زنگ بزند، جلوی وی یک خانم بودند و چند نفر هم پشت سر وی بودند که یک موتور که دو راکب داشته در آنجا پارک میکند. اخوی من یک جوان ۱۷ ساله با یک لباس عادی بود. کسی که عقب موتور نشسته بود با برادرم صحبت میکند و به او میگوید که شما منافق هستید. برادرم میگوید من منافق نیستم و من یک آدم عادی هستم که آن فرد دوباره حرف خود را تکرار میکند و میگوید شما منافق هستید و به برادرم میگوید کارت شناسایی دارید که برادرم کارت شناسایی خود را نشان میدهد، کارت شناسایی برادرم آرم سپاه داشت که این فرد کارت برادرم را به موتوری که آنجا ایستاده بود میدهد و با او صحبت میکند و بعد اسلحهاش را درمی آورد که تا این لحظه کسانی که در آن مکان قرار داشتند فکر میکردند که برادر من منافق است بعد بر میگردد یقه برادر من را میگیرد و به دیوار میچسباند و کلت خود را در میآورد و شلیک میکند.
برادر شهید گفت: ما در آبادان بودیم و بعد به برادرم که تهران بود اطلاع دادند سپس به بیمارستان توس تهران آمدیم و جنازه را تحویل گرفتیم. من آن زمان ۲۰ سال داشتم و برادرم ۱۷ ساله بود.
وی افزود: شهید منصور دوست محمدی یکی از شاهدان این حادثه بود که شهید شده است او نیز در آن صف قرار داشت و وقتی میبیند که برادر من را ترور میکنند از این قضیه ناراحت میشود که چرا برادر من را به جرم قیافه و لباسی که به تن داشت ترور کردند پس از این اتفاق این شهید نیز دیگر مدرسه نمیرود و در بسیج ثبت نام میکند که در عملیات بیتالمقدس به شهادت میرسد.
برادر شهید کمالی بیان کرد: هزار کیلومتر از آبادان به اینجا آمدیم و بسیار خرسندم برای اینکه پس از ۴۰ سال این موضوع در حال پیگیری است تا سران منافقین که در حال حاضر در کشورهای دیگر هستند مجازات شوند. تقاضا دارم این دادگاه رسیدگی شود تا منافقین به کشور بازگردند تا به سزای اعمال خود برسند.
قاضی گفت: به واسطه این شهادت به مادر شما صدماتی وارد شده است؟
وی پاسخ داد: بله در حال حاضر مادرم ناراحتی قلبی و مشکل اعصاب و روان دارد و مادرم هنوز منتظر بازگشت برادرم است و به لحاظ روحی شرایط خوبی ندارد حتی موقعی که بر سر مزار برادرم میرویم به گونهای است که انگار برادرم به تازگی شهید شده است. به وکالت از مادرم تقاضای قصاص و مطالبه دیه داریم.
حجتالاسلام والمسلمین مسعود مداح وکیل شکات پرونده، بیان کرد: یکی از شهدای دیگری که توسط اعضای تروریست و جنایتکار منافقین به شهادت رسید شهید یونس طاهری از اعضای اطلاعات سپاه بود که پس از شناسایی، ربایش و شکنجههای فراوان بدن مطهر این شهید بزرگوار تکه تکه شده و تا به امروز هم مفقودالجسد است. فرزندان و همسر این شهید بزرگوار در جلسه دادگاه حضور دارند که برای بیان شکایت خود در جایگاه حضور مییابند.
سپس فاطمه زهرا طاهری فرزند شهید یونس طاهری در جایگاه قرار گرفت و اظهار کرد: پدرم در زمان شهادت ۳۰ سال سن داشتند. پدرم را با لباس شخصی از مقابل خانه ربودند و میخواستند او را تخلیه اطلاعاتی کنند. پس از دو سال پیگیری مکرر از سوی دوستان، خانواده و سپاه، عاملان شهادت پدرم دستگیر و به سزای عمل خود میرسند، اما هیچوقت اثری از پیکر پدرم پیدا نشد.
همسر شهید طاهری اظهار کرد: همسرم با لباس شخصی در منزل بود و کسانی که به سراغش آمدند از طرف منافقین ماموریت داشتند تا کسانی که در خدمت دولت و انقلاب هستند را از بین ببرند. پس از شناسایی این منافقین بعد از جنایتی که انجام دادند مادربزرگم خطاب به آنها گفت شما مگر ندیدید که شهید طاهری ۷ بچه خردسال داشت و همسرش نیز باردار بود بر چه اساسی او را به شهادت رساندید. سپاه از نحوه شهادت همسرم اطلاعاتی به ما ندادند و فقط گفتند که به بدترین نوع همسرم را به شهادت رساندند.
وی افزود: با این اتفاق جدای از فقدان حضور همسرم در زندگی، من و فرزندانم خسارت معنوی و مادی بسیاری را متحمل شدیم. خواهان احقاق حق و اجرای عدالت و جبران بخشی از این خسارات وارده هستیم.
دختر شهید طاهری گفت: منافقین با لباس شخصی پدرم را بردند. زمانی که از طریق سپاه پیگیری کردیم بعد از ۲ سال توانستند عوامل را شناسایی کنند، اما پدرم همچنان گمنام است.
در ادامه محمود مرادی فرزند شهید درویش مرادی از خوزستان در جایگاه قرار گرفت و گفت: بعد از عملیات حصر آبان مجروح شدم برای همین من را برای درمان به مشهد فرستادند. پدرم کشاورز بود برای ملاقات من به مشهد آمد. ما اهل رامهرمز خوزستان هستیم و پدرم به رسم مردم روستا چفیه انداخته بود و منافقین به تصور اینکه پدرم فردی مذهبی است به سمتش شلیک کردند که پدرم به شهادت رسید.
قاضی گفت: پدرتان اسلحه داشت؟
فرزند شهید مرادی گفت: پدرم کشاورز بود و اسلحه نداشت و فقط به خاطر اینکه چفیه داشت به شهادت رسید. تمام کارهای کشاورزی با مادرم بود. زندگی خیلی سخت بود.
همسر شهید مرادی در جایگاه قرار گرفت و گفت: زمان شهادت همسرم ۸ تا بچه داشتم. با کشاورزی بچهها را بزرگ کردم.
در ادامه مداح وکیل شکات گفت: حسین شیخ الحکما از اعضای جدا شده سازمان گفته است شخص مسعود رجوی به ما دستور داد تمامی مکانها و مغازها و دستفروشیها که عکسهای امام، شهید بهشتی، شهید آیت، و مقامات جمهوری اسلامی را داشتند باید ترور و منهدم شوند. یکی از ترورها، ترور یک میوه فروش است.
در ادامه دختر شهید خوشرو در جایگاه قرار گرفت و گفت: پدرم در سال ۶۱ در مغازه میوه فروشی به شهادت رسید.
فرزند شهید خوشرو گفت: در زمان شهادت پدرم کلاس سوم راهنمایی بودم. زندگی آرامی داشتیم تا زمانی که پدرم به شهادت رسید. روز حادثه یک موتورسوار جلوی مغازه آمد. شوهر خواهرم نیز همان زمان از جبهه به مرخصی آمده بود؛ که پدرم را ترور کردند. ۵ تیر به قلب پدرم زده بودند.
وکیل شکات پرونده ادامه داد: فرمان ترورها توسط مسعود رجوی به همه ابلاغ شد. بنا به شهادت شهود (ابرهیم خدابنده) مسعود رجوی به تمام واحدهای عملیاتی اعلام کرده بود که هواپیماربایی انجام دهید و اگر دستگیر شدید اعلام کنید که این کار را به صورت خودجوش انجام دادید. این را محمد سیدالمحدثین مسئول روابط خارجی سازمان اعلام میکند که از ما خواستند در حین هواپیماربایی بگوییم این اقدام خودجوش بوده، اما بعدها به ما گفتند هدف از این اقدام تبلیغاتی بوده تا سازمان موجودیت خود را حفظ کند.
وی ادامه داد: دو هواپیماربایی دیگر که توسط اعضای سازمان منافقین صورت میگیرد ربایش یک فروند هواپیمای مسافربری ایرباس و یک فروند هواپیمای بویینگ ۷۰۷ که توسط اعضای نفوذی سازمان به مقصد آمستردام بود.
قاضی دادگاه منافقین بیان کرد: با توجه با ادامه روند دادگاه بسیاری از خانوادههای شهدا از سراسر کشور نسبت به اعلام شکایت اقدام کردند. از همینجا به ملت ایران اعلام میکنم هرکس که نسبت به اقدامات متهمان ردیف اول تا ۱۰۴ این پرونده نسبت به خسارتی که دیده شکایت دارد میتواند به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران مراجعه و شکایت خود را طرح کند.
سپس نماینده حقوقی ایران ایر در جایگاه حاضر شد و گفت: در ۱۷ مرداد ۱۳۶۳ سومین هواپیماربایی اعضای سازمان منافقین از شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران رخ میدهد. در این تاریخ یک فروند هواپیمای بویینگ ۷۲۷ متعلق به شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی توسط یکی از اعضای نفوذی سازمان منافقین با نام حسین گودرز افتخاری ربایش میشود.
وی افزود: این پرواز از مبدا تهران به مقصد ریاض درحال جابجایی حجاج بود که پس از ۴۵ دقیقه طی مسیر، حسین گودرز افتخاری با گروگان گرفتن یکی از خدمه پرواز وارد کابین خلبانی شده و هدایت هواپیما را در دست میگیرد. این متهم یک همدست به نام محسن رهگذر داشت که کنترل قسمت مسافرین را در دست میگیرد. هواپیما ربا ابتدا به فرودگاه قطر درخواست فرود میدهد که اجازه فرود به او داده نمیشود و سپس به فرودگاه بحرین درخواست میدهد که در نهایت در فرودگاه بحرین بر زمین مینشیند.
نماینده حقوقی ایران ایر گفت: اتفاق خیلی خاصی که در این هواپیما میافتد و در اسناد هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران ثبت و ضبط است گزارشی است که سرمهماندار این هواپیما به نام سید محسن رستاک آن را ارائه داده است. گزارش به این صورت است که ایشان اعلام میکند زمانی که حسین گودرز افتخاری یکی از خدمه خانم را به گروگان گرفت و بهسمت کابین رفت ما متوجه هواپیماربایی شدیم. ناآرامی در هواپیما به وجود آمد و حجاج نگران شدند و ما متوجه شدیم که هواپیما را در دست خود گرفتند و همهمه خیلی زیادی در هواپیما به وجود آمد.
وی ادامه داد: ما مسافرین را آرام کردیم و این جا بود که متوجه شدیم وی همدست دیگری هم در هواپیما دارد. آنها توانسته بودند دو قبضه اسلحه را وارد هواپیما کنند؛ آقای رهگذر یکی از اسلحهها را در دست خود و دیگری را در پای خود به صورت گچ گرفتی جاسازی کرده بود که اسلحهها را خارج کرد و وی (سرمهماندار) میگفت من از همکارانم شنیده بودم که اینها از اسلحه استفاده نمیکنند و خطر استفاده از اسلحه در هواپیما را متوجه هستند.
نماینده حقوقی ایران ایر گفت: فرزند یکی از حجاج خیلی ناآرام بود و مدام گریه میکرد و حاجی هرکاری انجام میداد نمیتوانست فرزند خود را آرام کند. این سرمهماندار عنوان میکند، محسن رهگذر به سمت فرزند رفت تا او را بگیرد من ممانعت کردم و با یکدیگر درگیر شدیم که این کودک را گرفت و او را سه چهار صندلی آن طرفتر پرت کرد، این کودک که به زمین خورد من خیلی ناراحت شدم و یقه او را گرفتم که متاسفانه او با اسلحه شلیک کرد و گلوله به پای من اصابت کرد. (بنابراین این حادثه یک مجروح هم داشته است)
وی افزود: بعد از این درگیری و همهمهها که در هواپیما اتفاق میافتد، هواپیما در فرودگاه بحرین سوختگیری میکند و به مقصد رم ادامه مسیر میدهد و سپس که هواپیما در فرودگاه مینشیند دو نفر خودشان را به پلیس رم تسلیم میکنند و ماجرای هواپیماربایی خاتمه پیدا میکند. با طرح این صحبتها خواستم بگویم که قصاوت این افراد به چه صورت است و به یک کودک دو سه ساله حاجی هم رحم نکردند و با نادانی تمام در بدترین شرایط از اسلحه در هواپیما استفاده کردند.
وی ادامه داد: هواپیمای دومی که متعلق به سازمان هواپیمایی کشوری بوده و ربایش صورت میگیرد به مقصد آمستردام بوده است. مستقیم از تهران پرواز میکند این هواپیما مسافری نداشته و در آمستردام هواپیما را مینشانند و در آن جا هم خلبان خود را تسلیم میکند و هواپیماربایی تمام میشود. اگر اجازه دهید مستندات هواپیماربایی دوم را در جلسه بعد تقدیم خواهم کرد و لایحهای هم است که تقدیم دادگاه میکنم.
سپس فرید عطالو نماینده حقوقی سازمان هواپیمایی کشور در جایگاه حاضر شد و با اشاره به ربایش هواپیما توسط منافقین گفت: سازمان هواپیمایی کشوری به عنوان نماینده دولت در اعمال حاکمیت در صنعت هوانوردی وظیفه نظارت بر فعالیت هواپیمایی کشوری، جلوگیری از وقوع مخاطرات، حفظ مصالح عمومی را بر عهده دارد.
وی افزود: با اعمال نظر بر وقوع چندین فقره جرم هواپیماربایی که ۲ مورد آن امروز مطرح شد برابر مستندات مندرج در نشریه اتحادیه انجمنهای دانشجویان مسلمان خارج از کشور شماره ۶۰ صفحات ۱، ۲۹ و ۳۱ مصاحبههای مطبوعاتی خلبان فریدون آرین پیرامون خروج از کشور و پیوستن به سازمان و در نشریه اتحادیه انجمنهای دانشجویان مسلمان خارج از کشور شماره ۶۰ صفحات ۱ و ۲۹ و همچنین ضرورت رسیدگی به موضوع، برابر مفاد ماده ۲۳ قانون هواپیمایی کشوری مصوب سال ۱۳۲۸ شمسی و اصلاحات بعدی و همچنین مقررات مندرج در اسناد بینالمللی از جمله کنوانسیون توکیو راجع به جراید و برخی اعمال ارتکابی دیگر در هواپیماها توکیو ۱۹۶۳، کنوانسیون جلوگیری از تصرف غیرقانونی هواپیما لاهه ۱۹۷۰ میلادی، کنوانسیون جلوگیری از اعمال غیرقانونی علیه امنیت هواپیمایی کشوری مونترال ۱۹۷۱، کنوانسیون بینالمللی مقابله با گروگانگیری ۱۹۷۹، ضمیمه ۱۷ کنوانسیون شیکاگو ۱۹۴۴، قانون مبارزه با تروریسم و نهایتاً قانون مجازات اسلامی ضمن اعلام شکایت سازمان هواپیمایی کشوری از محضر دستگاه قضایی، رسیدگی، تعقیب و اشد مجازات مرتکبین از جمله شخصیت حقوقی سازمان منافقین، کادر خلق، کادر مرکزی و اعضای آن را استدعا دارد.
وی افزود: همچنین با عنایت به اینکه وقوع جرایم مورد نظر موجبات ارعاب وحشت میان مردم آن دوران و عدم اعتماد به خطوط هوایی را فراهم کرده درخواست جبران خسارت را نیز دارم.
حجتالاسلام مداح بیان کرد: یکی دیگر از اقدامات گروهک تروریستی منافقین ربایش یک فروند هواپیمای جنگی فانتوم اف ۱۴ بوده که توسط عوامل سازمان صورت میگیرد.
سپس نماینده حقوقی ارتش جمهوری اسلامی ایران در جایگاه حاضر شد گفت: در جلسه گذشته سه مورد از هواپیمارباییهای نظامی صورت گرفته توسط عوامل منافقین را تشریح کردیم در این جلسه نیز به تشریح یک مورد از این هواپیمارباییها و خلبانانی که با همدستی سازمان منافقین هواپیماربایی کردند و اطلاعات نظامی را انتقال دادند میپردازیم و لایحه آن را به دادگاه تقدیم میکنیم.
وی افزود: نیروی هوایی ارتش در کنار سایر نیروهای مسلح به واسطه عملکرد درخشان خود در جنگ تحمیلی و با پشتیبانی هوایی از عملیات زمینی، دریایی و پدافندی نیروهای مسلح و نیز انجام عملیاتهای مستقل و تقدیم شهدای گرانقدر تیز پرواز مانع پیشروی ارتش تا دندان مسلح رژیم بعث عراق و دستیابی صدام به نیات شوم خود مبنی بر تصرف خاک ایران شد.
نماینده حقوقی ارتش جمهوری اسلامی ایران بیان کرد: به عنوان مثال در روز اول مهر ۱۳۵۹ عملیات غرورآفرین کمان ۹۹ یا سایه البرز با شرکت ۱۴۰ فروند هواپیمای نیروی هوایی انجام شد که طی این عملیات اهداف نظامی از جمله فرودگاهها، آشیانههای هواپیماها، مخازن سوخت، پلهای راهبردی، نیروگاههای برق و پالایشگاهها در مناطق کرکوک، بغداد، موصل، حقانیه، ناصریه، شعیبیه، کوت و دیگر مناطق هدف قرار گرفت که بر اساس تخمینهای موجود نیروی هوایی عراق بعد از این عملیات ۵۵ تا ۶۰ درصد از توان رزمی خود را از دست داد و مهمترین پایگاه هوایی این کشور یعنی پایگاه الرشید تا ۶۹ روز پس از این عملیات غیر عملیاتی بود.
وی ادامه داد: لذا بسیار طبیعی بود که رژیم بعث عراق از تمامی ابزارها و ظرفیتهای موجود خود جهت تخریب و تضعیف این نیروی الهی و قدرتمند و تسهیل پیشروی نیروهای خود استفاده کند یکی از مهمترین این ابزارها بهره گیری از سازمان منافقین جهت تضعیف، ورود ضربه و خسارت مادی و معنوی و خارج کردن نیروی انسانی و تجهیزات نظامی نیروی هوایی از دایره خدمت رسانی به کشور در جنگ تحمیلی بود.
نماینده حقوقی ارتش جمهوری اسلامی ایران گفت: ربایش یک فروند هواپیمای نظامی تامکت اف ۱۴ با موشک فونیکس در بحبوحه جنگ تحمیلی انجام موفقیتآمیز عملیاتهای متعدد و پشتیبانی هوایی از رزمندگان توسط نیروی هوایی الهی خشم و عصبانیت سازمان منافقین و صدام را برانگیخته بود لذا در ادامه همکاریهای مشترک و با طراحی و برنامهریزی، اقدام به شناسایی و نفوذ در یکی از خلبانان به نام احمد مرادی طالمی کردند. سرگرد خلبان احمد مرادی طالمی یکی از خلبانان اف ۱۴ و جمعی پایگاه هشتم شکاری اصفهان بود و همسر وی از پرسنل فنی نیروی هوایی بود که پس از انقلاب شکوهمند اسلامی از بخش فنی به قسمت اداری منتقل شد. در سال ۱۳۶۴ و در بحبوحه جنگ به علت بیماری همسر با درخواست مرخصی خارج از کشور نامبرده موافقت و به مدت ۳۰ روز به اتفاق همسر و فرزند خود جهت درمان به آلمان عزیمت کرد در طی مدت اقامت خود در آلمان ضمن تماس با ارتباط با عوامل سازمان منافقین و رابط رژیم بعث عراق به استخبارات عراق وصل میشود و پس از انجام هماهنگیهای لازم و چند روز قبل از پایان مرخصی به تنهایی و بدون همسر و فرزند به کشور باز میگردد دلیل اینکه بعد از برگشت این شخص، مجددا امکان پرواز برای او فراهم شد شرایط خاص آن زمان و این موضوع بود که گفته بود مداوای فرزند و همسرش باید استمرار داشته باشد.
وی تصریح کرد: در این ارتباط با وعده پناهندگی از آقای مرادی خواسته میشود که یک فروند هواپیمای اف ۱۴ مسلح به موشک آمریکایی فونیکس را به عراق منتقل کند. در شرایط جنگ ایران و رژیم بعث عراق بین شوروی و آمریکا یک جنگ تسلیحاتی سرد بود. قبل از انقلاب ۷۹ فروند هواپیمای پیشرفته اف ۱۴ در اختیار ایران گذاشته شده بود.
وی افزود: رژیم عراق طرحی را دنبال کرد که میخواستند با ربایش یک فروند هواپیمای اف ۱۴ از ایران، اولا روحیه رزمندگان ایرانی را تضعیف کند و ثانیا از این مسئله به عنوان اهرمی برای معامله با آمریکا و شوروی استفاده کند. عراق به شوروی وعده داد که یک موشک فونیکس را به شما تحویل میدهیم تا با استفاده از روش مهندسی معکوس دانش آن را در اختیار بگیرید. شوروی هم باید هوپیماهای میگ و حمایتهای تسلیحاتی و اطلاعاتی را در اختیار عراق قرار میداد. از آمریکا هم امتیازات مالی، تسلیحاتی و اطلاعاتی میخواست که مانع از واگذاری این هواپیما به شوروی شود.
بعد از اینکه این خلبان مراجعه و درخواست پرواز میکند با توجه به شرایط جنگی و کمبود نیروی خلبان با پرواز وی موافقت میشود. بر اساس آموزشهایی که آقای مرادی دیده بود و باید هواپیمای اف ۱۴ تحویل میداد، وقتی به وی هواپیماهای دیگر را پیشنهاد میدادند، هر یک را به بهانهای رد میکند.
نماینده حقوقی شرکت ایران ایر ادامه داد: در نهایت خلبان در این جلسه اعضا را متقاعد میکند که یک هواپیمای اف ۱۴ با موشک فونیکس دریافت کند. هواپیمای اف ۱۴ دارای دو خدمه در کابین جلو و عقب است که در کابین عقب این پرواز خلبان حسن باقری بوده است و در جریان هواپیماربایی نبوده و حسب وظیفه سوار این هواپیما میشود.
وی بیان کرد: این هواپیما یکی از پیچیدهترین، پیشرفتهترین و گرانترین هواپیماهای تاریخ هوانوردی بوده و در آن زمان فقط در اختیار نیروی هواپیمایی ایران و آمریکا بوده است. در جنگ تحمیلی ایران و عراق خلبانان غیور ما توانسته بودند با استفاده از موشک فونیکس ۸۰ فروندهواپیمای عراقی را منهدم کنند که برگ زرینی بر افتخارات خلبانان تیزپراز نیروی هوایی بود.
عطالو با اشاره به اینکه به این هواپیما ماموریت داده شده بود از انبارهای نفت بوشهر حراست و نگهبانی کند، تصریح کرد: وقتی که سوختگیری انجام شد و هواپیما پرواز کرد با تغییر فرکانس کابین جلو به فرکانس ناشناس به حرکت خود ادامه میدهد. وقتی که فرودگاه اصفهان متوجه این تغییر مسیر میشود از خلبان میخواهد به مسیر خود برگردد و به سمت مرزهای بینالمللی نرود، اما خلبان به این دستور توجه نمیکند و به مسیر خود به سمت مرزهای بینالمللی ادامه میدهد.
وی اضافه کرد: در این میان دو فروند هواپیمای سوخوی متعلق به عراق به این هواپیما نزدیک میشوند و چون هواپیماربایی برای ایستگاههای راداری ما مسجل نشده بود فرضیه درگیری درباره این هواپیماها شکل میگیرد. با این فرضیه رهگیری برای برگشتن اف ۱۴ یا اقدامی برای جلوگیری از فرار هواپیما انجام نشده بود، چون خلبان هم اعلام کرده بود که در کنترل هواپیما دچار مشکل شده است.
عطالو اظهار داشت: هواپیماهای سوخو عراق به هواپیمای ایرانی نزدیک میشوند و درگیری هر لحظه محتمل بود، ولی نقشهای که کشمیری قبلا طراحی کرده بود عملی نشد و دو هواپیما سوخو پشت هواپیمای ایرانی به عنوان اسکورت قرار گرفتند و هواپیما هم در همین حالت از مرز ایران خارج شد و طبق شنودهایی که از سامانه راداری عراق داشتیم. در خارج از مرز از طریق یک صحنهسازی، عنوان شد که به سمت هواپیما تیراندازی کنند و سپس سقوط کرد که در واقعیت اینگونه نبود و هواپیما را به صورت سالم در یکی از اردوگاههای عراق به زمین نشاندند.
وی افزود: چند ساعت بعد پس از اینکه به زمین نشست، خلبان اول بنام مرادی که قبلا با سازمان منافقین هماهنگ کرده بود در جلوی تلویزیون قرار گرفت و اعلام پناهدگی کرد و حمایت رسمی خود را از سازمان مجاهدین خلق اعلام کرد و با استناد به دلایلی که از نظر خودش درست بود عنوان کرد که شرایط را برای دفاع از کشور مساعد نمیدیدم و این هواپیما را به اینجا آوردم. خلبان دیگر بنام نجفی درخواست قرار گرفتن در مقابل دوربین و انجام مصاحبه را نپذیرفت و ننگ خیانت و پناهندگی را رد کرد و تا شهریور ۱۳۶۹ در اسارت عراق باقی ماند و اطلاعات را لو نداد.
وی با اشاره به اینکه مجموعه عوامل موثر در انجام این عملیات همگی موید برنامهریزی و سازماندهی صورت گرفته توسط خلبان مذکور، سازمان منافقین و رژیم بعث عراق بود، گفت: این موضوع خیلی از لحاظ رسانهای مورد توجه قرار گرفت، چرا که در آن زمان هواپیمای اف ۱۴ از جمله به روزترین، گرانترین و پیشرفتهترین هواپیمای نظامی در سطح دنیا بود و آَمریکا خیلی روی این هواپیما مانور میداد و حتی شوروری به دنبال این بود که از این هواپیما اطلاعاتی کسب کند و مهندسی معکوس کند و به همین خاطر به صدام امتیازاتی داد که صدام استفاده خود را از این موضوع کرد و در نهایت طبق بررسی بنده، عراق این هواپیما را به شوروی نداد و خود آمریکاییها بعدها آمدند و قطعات اصلی را برداشتند و یکسری قطعات غیر اصل را جایگزین کرد.
وی ادامه داد: سازمان منافقین در سال ۱۴۰۳ یک کمپینی را با عنوان دادخواهی خلبان احمد مرادی از طریق جعل روایت راهاندازی کرد. البته این خلبان هم مانند سایر خلبانانی که خیانت کردند پس از شش ماه که به عراق رفته بود به سوییس پناهنده شد و در آنجا به هلاکت رسید که سازمان منافقین در خصوص هلاکت این خلبان روایت جعلی درست کرد.
وی در پایان اظهار کرد: با عنایت به اسناد ذکر شده در پرونده، اقدام صورت گرفته جهت ربایش هواپیمای نظامی از سوی افراد وابسته به سازمان مجاهدین خلق، طرحریزی و اجرا توسط این سازمان صورت گرفته است و با مدنظر قرار دادن شرایط حقوق بزه که در شرایط تهاجم همه جانبه رژیم بعث عراق علیه ایران و با حمایت استکبار جهانی و در شرایط کمبود تجهیزات جنگی بوده و ربایش هواپیمای علاوه بر آثار زیانبار مادی و لو رفتن اطلاعات حساس نظامی موجب خسارت معنوی بسیار بر علیه امنیت ملی کشور شده و باعث تنشهای سیاسی و ضربه موثر به ماموریت نیروهای مسلح گردیده، از محضر دادگاه محترم درخواست رسیدگی، تحقیق و اشد مجازات را برای مرتکبین از جمله شخص مباشر و سازمان منافقین دارم.
عطالو گفت: درخواست جبران خسارات مادی و معنوی را دارم.
وی گفت: با توجه به خروج اطلاعات از کشور توسط خلبانهای که اقدام به هواپیماربایی کردند شکایت جدیدی داریم، در مورد سروان خلبان حمید زیرکباش با ۹ سال خدمت به عنوان افسر رابط نیروی هوایی در مراکز مختلف فرماندهی نیروی زمینی ازجمله قرارگاههای فتح نصر و قدس به عنوان فرماندهی عملیات سابقه فعالیت داشته است؛ لذا پس از اعلام پناهندگی و سرسپردگی به منافقین در حوزه دسترسیهای اطلاعاتی و عملیاتی خود که شامل طرح و نقشههای عملیاتی و تعداد نفرات و تجهیزات و یا به اصطلاح عِده و عُده و نوع عملیاتها و چگونگی انجام آنها و سایر اطلاعات طبقهبندی شده، بوده است بخشهایی را حسب وظیفه و جایگاه شغلی و وظیفهای که داشته در اختیار داشته است.
قاضی گفت: دسترسی وی در چه حدی بوده است؟
عطالو پاسخ داد: دسترسی وی را از مبادی امنیتی باید استعلام کنیم.
قاضی بیان کرد: گزارش فنی شما درخصوص شکایت جدید را استماع کردیم و ایرادات وکیل متهم در این خصوص را برای جلسه بعد کامل میشنویم. ایراد لایحه در خصوص عدم درج در کیفرخواست را میشنویم. اما درخصوص اتهام انتقال اطلاعات، نوع طبقهبندی اطلاعات و مطالب انتقال داده شده را مستندا به دادگاه اعلام کنید.
عطالو گفت: در جلسه بعد مستندات مربوط را ارائه میکنیم ولی نوعا و عرفا با توجه به شرایط و سابقه وی، دسترسی او از محرمانه خیلی بالاتر بوده است.
وی پاسخ داد: خلبان محمد حسن منصوری که یکی دیگر از خلبانان بود که فریب سازمان مجاهدین را خورد نیز با توجه به اطلاعاتی که به دست آمده است، از جمله اقاریر متهم در نشریه مجاهد شماره ۱۳۸، باتوجه به اینکه سازمان بیشتر از اینکه تاثیر کار برایش مهم باشد جنبه عملیاتی آن برایش مهم بود. وقتی همه این خلبانها به مقصد میرسیدند در کنفرانس مطبوعاتی با متنهای از پیش آماده شده حاضر میشدند. اینها چند نکته کلیدی میگفتند مانند اینکه در کشور خودمان نمیتوانستیم خدمت کنیم. مسعود رجوی و سازمان نجات دهنده ماست و ما اعلام وفاداری و بیعت با این سازمان میکنیم.
وی گفت: خلبان منصوری ۱۱ سال سابقه خدمت داشته است. عمده خلبانان در آن زمان اموزش خود را در خارج از کشور دیده بودند، اما بعد از انقلاب آموزشها بومی شد.
در پایان قاضی گفت: جلسه بعد دادگاه ۳ تیر ماه برگزار میشود.