گروه دیپلماتیک – همشهری آنلاین: راهبرد شوک و ترور رژیم صهیونیستی در ایران کارساز نبود و تهران با قدرت، کنترل اوضاع را پس گرفت. اکنون آمریکا در دو راهی میان حمایت از متحدش یعنی رژیم صهیونیستی و جلوگیری از جنگی پرهزینه گرفتار شده است.
تارنمای کرادل با اشاره به تحولات این روزهای خارومیانه نوشته: رژیم صهیونیستی در سحرگاه ۱۳ ژوئن بزرگ‌ترین حمله مستقیم به خاک ایران در چند دهه اخیر را ترتیب داد؛ حمله‌ای با هدف تکرار سناریوهای پیشین در لبنان. اما آنچه در تهران رخ داد، نه یک پیروزی برق‌آسا، بلکه یک شکست استراتژیک برای تل‌آویو بود. ایران با سرعت و قدرت، پاسخ داد و بازی را از کنترل تل‌آویو خارج کرد؛ تا جایی که آمریکا حالا در آستانه کشیده شدن به بحرانی منطقه‌ای قرار گرفته که نه توان مالی و سیاسی تحمل آن را دارد، و نه ابزار کنترل کامل آن را.
نتایج اولیه حملات رژیم صهیونیستی
- شهادت ۶۰ غیرنظامی در یک برج مسکونی
- ترور چند دانشمند هسته‌ای و فرمانده نظامی
- آسیب به زیرساخت‌های پدافند هوایی و تأسیسات هسته‌ای
این عملیات تقلیدی بود از کمپین ترور در لبنان (سپتامبر ۲۰۲۴) که به شهادت رهبران یگان رضوان حزب‌الله و دبیرکل آن، حسن نصرالله، انجامید. اما در ایران، این استراتژی شکست خورد.
پاسخ سریع تهران: ضربه متقابل در ۷۲ ساعت
- بازسازی پدافند هوایی
- فعال‌سازی مجدد یگان‌های پهپادی
- جایگزینی سریع فرماندهان
- انتشار تصاویر حملات موفق به اهداف اسرائیلی
واکنش سریع ایران باعث شد دونالد ترامپ، که در ابتدا از حمله اسرائیل خوشحال بود، به سرعت موضعی خنثی اتخاذ کند و به دنبال پایان بحران برآید.
اشتباه محاسباتی تل‌آویو در درک توانایی ایران
- توان فرماندهی و جایگزینی سریع: ایران یک ارتش گسترده با توان جایگزینی سریع دارد. چند ترور، سیستم فرماندهی ایران را مختل نمی‌کند.
- عمق جغرافیایی و پراکندگی تأسیسات: برخلاف لبنان، ایران وسعت زیادی دارد. زیرساخت‌ها در اعماق کشور پراکنده‌اند و حمله به چند نقطه در غرب کشور، کافی نیست.
- مقاومت اجتماعی در برابر تهدید خارجی: خلاف تصور تل‌آویو، حمله خارجی نه‌تنها مردم را علیه نظام تحریک نکرد، بلکه انسجام ملی را افزایش داد.
کرادل در پایان نوشته: قدرت بازدارندگی ایران، تنها نظامی نیست، بلکه اجتماعی و روانی نیز هست. اگر آمریکا پا به میدان بگذارد، ممکن است منطقه به سمت یک جنگ تمام‌عیار پیش برود.
