شهید تهرانی مقدم در هشت سال جنگ ایران و عراق حضور داشت و ۲۵ سال از زندگی اش را به ایجاد و توسعه بخش توپخانه و موشک و توان دفاعی کشور اختصاص داد و اصلا به عنوان پدر موشکی ایران شناخته میشود. حسین دارابی که سابقه همکاری با سازمان اوج را دارد در این فیلم هم با این سازمان کار کرده و در آن ماجرایی را در بحبوحه جنگ تصویر کرده است. دشمنان ایران برای متوقف کردن توان موشکی کشور، نقشهای پیچیده طراحی میکنند. لیبیاییها در همکاری با دشمن، قطعات کلیدی از موشکهای ایرانی را به سرقت میبرند تا مانع از استفاده آنها در میدان نبرد شوند. اما در این میان، تیمیاز متخصصان و نیروهای ایرانی به رهبری ابراهیم شریفی مأموریت مییابند تا این مشکل را برطرف کنند و سامانههای موشکی را به کار بیندازند. این فیلم با توجه به شرایط فعلی و پیش از اکران در سینما روز ۳۰ خرداد از تلویزیون پخش شد. حسین دارابی در این گفت وگو از علت این تصمیم گفته است:
خدای جنگ تا چه حد در بستر واقعیت حرکت کرده و توانسته آنچه در حوزه موشکی و نظامیداریم برای مخاطب عرضه کند؟
خدای جنگ قصه چگونگی شکلگیری توان موشکی ایران را تصویر کرده و در میانه جنگ ایران و عراق میگذرد؛ جایی که بمباران شهرها توسط عراق آغاز میشود و ایران به شدت تحت فشار است و بعد یک اتفاق عجیب میافتد و حاج حسن تهرانی و همرزمانشان کار بزرگی میکنند. هرچند تمام قصه بر اساس واقعیت است، اما برای سینمایی تر شدن در شخصیتها دخل و تصرفهایی کردیم. مثلا اسم حاج حسن برده نمیشود. ولی اتفاقات موشکی بسیار شبیه واقعیت است و سعی کردیم آن را بسط دهیم روابط خانوادگی را هم داخل کنیم.
شما سعی کردید به شکل غیرمستقیم به زندگی شهید تهرانی مقدم بپردازید؟
بله. تیمیبودند که شهید تهرانی مقدم در آن حضور داشت و داستان موشکی ما را شروع کردند و قصه بسیار دیدنی و شنیدنی دارد که مهیج است و مناسب این روزهاست و اصلا پخش آن در تلویزیون به این دلیل بود که احساس کردیم دیدنش در این روزها حال و هوای دیگری دارد.
شما که تجربه ساخته این فیلم را دارید، نکته ای دارید که برای اهالی سینما در این روزها که شرایط غیرعادی را سپری میکنیم، شنیدنی باشد و به آنها انگیزه بدهد؟
من فقط میتوانم حسم را در باره این روزها بگویم. همه چیز فیلم ما برای مدیوم سینما طراحی شده بود. خیلی هم زمان برده بود. ولی وقتی دیدیم فضای عجیبی ایجاد شده و هرکس هر کاری از دستش برمیآید، انجام میدهد، ما هم دیدیم کم ترین کاری که میتوانیم بکنیم این است که از اکران عمومیفیلم و این که منتظر بمانیم تا سینماها فعالیتشان را شروع کنند، بگذریم و فیلم را به دست مردم برسانیم. روزهای تلخی را از سر می گذرانیم. وقتی بعضی از عکسها را میبینم واقعا قلبم میشکند. ولی در عین این تلخی متوجه هستم که همدلی و همبستگی بین مردم با تمام اختلاف نظرهایشان وجود دارد و این برای من خیلی جذاب است. من زمان جنگ ایران و عراق نبودم، بنابراین تا به حال چنین چیزی را حس نکرده بودم. امیدوارم همه ما بتوانیم این روحیه را حفظ کنیم و هر کس در هر جایی که هست هرکاری که از دستش برمیآید انجام دهد. باید بدانیم اصل این است که این همدلی حفظ شود. قدرت اصلی ما همین کنار هم بودنمان است. همه ما سر یک چیز واحد به نام ایران ایستاده ایم و کوتاه نمیآییم. خدای جنگ هم به نظرم خیلی میتواند به این فضا کمک کند. خواستیم فیلمی بسازیم که همه مردم با دیدنش احساس غرور کنند. این بازخورد را هم در اکران جشواره زیاد داشتیم. فیلم البته بازپخشهای دیگری هم دارد که امیدوارم کسانی که ندیده اند، بتوانند آن را تماشا کنند.