در ماجرای آتشبس ایران و اسرائیل، سه روایت متفاوت شکل گرفت که نه تنها بازتابدهنده منافع سیاسی، بلکه نماینده فرهنگهای نشانهای هر طرف بود. پلتفرمهایی چون X، دیگر صرفاً سکوی نشر نیستند، بلکه میدان نبردیاند که روایتها را به سرعت میسازند، منتشر میکنند و در صورت لزوم، بازنویسی.
عصرایران؛ سعید کیائی - اعلام غیرمنتظره آتشبس میان ایران و اسرائیل در شب ۲۳ ژوئن ۲۰۲۵، نه از سوی دولتهای درگیر، بلکه از تریبون دونالد ترامپ مطرح شد؛ آن هم در فضایی فراتر از اتاقهای مذاکرات دیپلماتیک و در بستر پلتفرمهای شبکههای اجتماعی. این رویداد بار دیگر مرزهای کلاسیک دیپلماسی را جابهجا کرد و اهمیت فزاینده روایتسازی در فضای دیجیتال را به نمایش گذاشت. در حالی که جنگ ۱۲روزه همچنان سایه سنگینی بر منطقه داشت، کاربران X، Truth Social و رسانههای رسمی شاهد نبردی تازه بودند؛ نه در میدان فیزیکی، که در عرصه نشانهها، چارچوبها و روایتها.
دونالد ترامپ با بازنشر پیامهای خود از Truth Social به X، کوشید روایتی از خود به عنوان «معمار صلح» ارائه دهد. لحن قطعی او در اعلام زمان دقیق آتشبس و استفاده از عباراتی چون «توافق تاریخی» و «جهان از من تشکر خواهد کرد»، شمایلی از یک منجی بینالمللی را القا میکرد. از منظر نظریه «چارچوبسازی»، این تلاش حاکی از شکلدهی به روایتی مسلط بود که صلح را نه نتیجه دیپلماسی جمعی، بلکه دستاوردی شخصی جلوه میداد. اما ورود سریع او به فاز اتهامزنی به ایران و اسرائیل به دلیل نقض آتشبس، از همان منبع، نشانهای از تزلزل در پایداری این روایت بود؛ تغییری ناگهانی که میتوان آن را تلاشی برای بازیابی کنترل روایت در مواجهه با واقعیت میدان دانست.
در سوی دیگر، عباس عراقچی در نخستین ساعات بامداد ۲۴ ژوئن با انتشار پیامی رسمی در X، صریحاً وجود هرگونه توافق رسمی را رد کرد و موضع ایران را بر «مشروعیت دفاعی» استوار ساخت. ساختار بیانی او، که بر مفاهیمی چون «تهاجم غیرقانونی» و «دفاع تا لحظه آخر» تأکید داشت، چارچوبی متفاوت را شکل داد؛ چارچوبی که نه پایان جنگ، بلکه تداوم مقاومت را برجسته میکرد. این لحن رسمی، همراه با حذف کامل ارجاع به میانجیگری قطر یا مشارکت آمریکا، معطوف به تثبیت استقلال دیپلماتیک ایران و طرد روایت تحمیلی از سوی بازیگران خارجی بود. او با بهرهگیری از مدل «دروازهبانی معکوس»، توانست صدای رسمی جمهوری اسلامی را بدون عبور از فیلترهای رسانههای غربی مستقیماً به مخاطب جهانی منتقل کند.
روایت اسرائیل نیز در بیانیههایی همچون اظهارات بنیامین نتانیاهو، بر «دستیابی به اهداف عملیات طلوع شیران» تمرکز داشت. ادبیاتی که در آن، به جای همراهی با روایت صلح، نشانههایی از «پایان موفقیتآمیز مأموریت» به چشم میخورد. استفاده از کلیدواژههایی مانند «واکنش متقابل به نقض آتشبس»، نقش ایران را به عنوان تهدیدگر بازتعریف کرده و مشروعیت ادامه عملیات نظامی را بازسازی میکرد. در این چارچوب، آتشبس نه نتیجه مذاکرات یا وساطت، بلکه فرصتی موقتی برای بازچینش تاکتیکی تلقی میشد.
بُعد نشانهشناختی این رقابت روایی، عمق بیشتری به آن میبخشد. ترامپ با تکرار زمان دقیق «۴ صبح» و استفاده از واژههایی رسمی و پرطمطراق، سعی در القای انسجام، نظم و اعتبار داشت؛ در حالی که روایت عراقچی با زبان حقوقی و ادبیاتی مأخوذ از اسناد بینالمللی، مفهوم مشروعیت را رمزگذاری میکرد. دولت اسرائیل نیز از نشانههای تصویری و واژگانی بهره میبرد که بیش از آنکه صلح را تداعی کنند، پیروزی نظامی را به ذهن متبادر میساختند. این ترکیب از نشانههای زبانی و بصری، به خلق سه واقعیت موازی انجامید که هرکدام در فضای دیجیتال، مخاطب خاص خود را یافتند.
کاربران X، نه صرفاً به عنوان مخاطب، بلکه به عنوان بازیگر روایی ظاهر شدند. بازنشر گسترده پست عراقچی توسط کاربران ایرانی، همراه با هشتگهایی چون #IranStandsStrong، به تعمیق روایت مقاومت یاری رساند. در مقابل، کاربران اسرائیلی با محوریت #IsraelDefendsItself، روایتی از مظلومیت یا پاسخگویی نظامی را تقویت کردند. این قطببندیهای دیجیتال، نمونهای از «اکوسیستمهای روایی» هستند که نظریهپردازان رسانهای از آن برای تبیین انتشار ویروسی محتواهای هویتمحور و احساسی استفاده میکنند. در این میدان، هر پست، هر تصویر و حتی هر زمانبندی انتشار، بخشی از یک نبرد برای معناسازی است.
تناقضگویی ترامپ میان «آتشبس کامل» و «نقض توسط طرفین»، مشروعیت روایی او را در میان برخی تحلیلگران تضعیف کرد؛ در حالی که روایت عراقچی، به واسطه هماهنگی با رسانههای داخلی، انسجام بیشتری یافت. اسرائیل نیز، گرچه روایت رسمی خود را از طریق نهادهای دولتی پیش برد، اما نبود همراهی نخبگان و افکار عمومی در سطح روایتهای مردمی، باعث شد بازتاب آن محدودتر باشد. در چنین فضایی، مشروعیت هر روایت نه بر اساس واقعیت میدانی، بلکه با توجه به میزان بازنشر، وسعت انتشار و عمق نفوذ در لایههای شبکه تعریف میشود.
روایتسازی در عصر دیجیتال، تابع خطمشیهای سنتی روابط بینالملل نیست، بلکه برآیند تعاملات سریع، احساسی و گاه متناقض میان بازیگران رسمی و کاربران شبکه است. در ماجرای آتشبس ایران و اسرائیل، سه روایت متفاوت شکل گرفت که نه تنها بازتابدهنده منافع سیاسی، بلکه نماینده فرهنگهای نشانهای هر طرف بود. پلتفرمهایی چون X، دیگر صرفاً سکوی نشر نیستند، بلکه میدان نبردیاند که روایتها را به سرعت میسازند، منتشر میکنند و در صورت لزوم، بازنویسی. در این میان، هر بازیگری که بتواند ترکیبی مؤثرتر از نشانه، زمانبندی و لحن ارائه کند، دست بالا را در جنگ روایتها خواهد داشت؛ حتی اگر در میدان واقعی، پیروزی روشنی در کار نباشد.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
منبع خبر "
عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.
(ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.