برترینها: تابستان از راه رسیده و به زعم بسیاری، حالا در بهترین سه ماه سال ایستادهایم. تابستان همان زمانی است که کودکان و نوجوانان از دغدغههای مدرسه و امتحان فارغ میشوند و فرصت پیدا میکنند که طعم واقعی آزادی را بچشند؛ فرصتی برای تجربه، برای بازی، برای ساختن خاطراتی که تا سالها بعد هم در ذهنشان زنده خواهد ماند. تابستان سرشار از لحظههایی است که در حافظه جمعی ما ایرانیها حک شده است. از بازیهای کوچه و حیاط و توپ پلاستیکی گرفته تا خوردن فالوده شیرازی و بستیهای سنتی؛ از سفرهای خانوادگی به شمال و جنوب گرفته تا عصرهایی که پای تلویزیون مینشستیم و کارتون محبوبمان را دنبال میکردیم.
به همین بهانه، اینبار تصمیم گرفتیم یادی کنیم از چهار برش بهیادماندنی تابستان؛ همان تصاویری که روحمان را جلا میداد و هنوز هم وقتی به یادشان میافتیم، گوشهای از لبخندمان را روشن میکنند. با ما همراه باشید تا دوباره به کوچههای پرهیاهوی کودکیمان سر بزنیم و کمی از شور زندگی تابستانه را با هم مرور کنیم.
با جان گرفتن برنامههای تلویزیونی در نیمه دوم دهه هفتاد، سیمای کودک نیز به روزهای اوج خود رسید. ساخت آیتمهایی درست و به اندازه در بستر جهان کودکان و نوجوان باعث شد تا بچههایی که از فصل نفسگیر امتحانات خرداد رها شده بودند حالا زیر باد کولر به انتظار سه ماه درخشان بنشینند. همین کلیپ کوتاه یادآور روزهاییست که میشد آفتاب داغ را با یخمکهای زرد و قرمز از سر گذراند و پای تلویزیون نشست تا فصل تازه و حض مطلق از راه برسد.
"زیر آسمان شهر " یادآور روزهاییست که سیل آثار نسبتا باکیفیت به تلویزیون روانه شده بود. کاراکتر خشایار مستوفی که سرایدار ساختمانی پرماجرا بود و البته داستان سریال هم روی انگشت او میچرخید. لولایی به حدی در این شخصیت فرورفته بود که خیلیها او را با لقب "آقا خشایار" صدا میزدند و البته این برش از سریال و آن کشیدن شیرینی هندوانه به نیش دندانها که چقدر بوی تابستان میدهد. اصلا مگر تابستان چیزی به جز لذت بردن از یک برش هندوانه در گرمای طاقتفرسای مرداد است؟
آقای اویسی یا همان آقای کاووسی هفته نامه شهر قشنگ که سطح تازهای از کمدی را به دریچه نگاه ما وارد کرد. شبهای تابستان ۸۱، شبکه سه ماجراهای دلفریبترین هفتهنامه دنیا را برایمان پخش کرد و حالا با تماشای بریدهای میز شام آقای کاووسی و ناهید خانم احتمالا پرتمان میکندد به همان روزها که شبهای تابستان هم سورپرایزهای خاص خودش را داشت. حیف که از پیش ما رفتید و آقای اویسی و صد حیف که تولید چنین آثاری در عصر امروز به بنبست خورده است.
اردیبهشت تا مرداد سال ۹۰ تلویزیون با ساخته درخشان سروش صحت در حوالی قله به سر میبرد. سریالی که در روزهای ممنوعالتصویری کمدینهای شاخصی نظیر مدیری و عطاران جان تازهای به تلویزیون بخشید و خانواده افشار توانستند فرم تازهای کمدی را برای ایرنیها خلق کنند. همین یک برش از سریال امضای دقیق کمدی سروش صحت است. همان جا که سکوت "نازنین" میشکند و هوشنگ حریرچیانی که در آستانه هشتادسالگی یاد بزرگان کمدی اصفهان یعنی وحدت و ارحام صدر را بار دیگر برای یک ایران زنده کرد.