بیل گیتس میگوید: «آن زمان ثروت داشتم و میدانستم که میخواهم آن را ببخشم اما ماموریتی مشخص نداشتم. مقاله نیک به من این ماموریت را داد. آن را برای پدرم فکس کردم و نوشتم: شاید بتوانیم کاری در این باره بکنیم. این همان چیزی بود که جهتگیری بنیاد گیتس را شکل داد.» سال گذشته، نیکلاس کریستف خاطرات خود را با عنوان «تعقیب امید: زندگی یک خبرنگار» منتشر کرد؛ کتابی که روایتگر دههها فعالیت خبری اوست. بیل گیتس در یادداشتی در وبلاگش این کتاب را از جمله آثاری میداند که در زمان نگارش کتاب خودش به نام کد منبع، درباره سالهای اولیه زندگیاش و تاسیس مایکروسافت، به او کمک کرده است.
این کتاب فقط الهامبخش نویسندگان خاطرات نیست. گیتس آن را به هر کسی که به دنبال دلیلی برای امید داشتن در برابر رنج و دشواریهای عظیم زندگی است توصیه میکند.
گیتس مینویسد: «او از بیش از ۱۵۰ کشور گزارش داده، از جنگ، فقر، سلامت و حقوق بشر. در تعقیب امید، تجربههایش را از گزارش درباره نابینایی رودخانهای در اتیوپی، مرگومیر مادران در کامرون، و مالاریا در کامبوج بازگو میکند.» کتابی پر از کودکان بیمار و بیعدالتیهای تکاندهنده شاید در نگاه اول منبعی برای امید نباشد. اما گیتس دیدگاه دیگری دارد.
او میگوید نگاه کردن مستقیم به چالشهای جهان و درک اینکه چگونه میتوانیم بر آنها فائق آییم، همان دارویی است که او و بسیاری دیگر اکنون به آن نیاز دارند. گیتس میگوید: «کریستف خوشبین است چیزی که شاید با توجه به موضوعاتی که دربارهشان مینویسد عجیب به نظر برسد. اما کار او بر این باور استوار است که من هم با آن موافقم: داده درست یا داستان درست میتواند مردم را به عمل وادارد. انسانها، وقتی فرصت پیدا کنند، میخواهند اوضاع را بهتر کنند. پیشرفت هرگز تضمینشده نیست، اما ممکن است.»
گیتس نتیجهگیری میکند: «کار نیکلاس کریستف به ما یادآوری میکند که وقتی به کسانی فراتر از مرزهای خودمان اهمیت میدهیم، چه چیزهایی ممکن میشود و وقتی این کار را نکنیم، چه میشود.»