به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، در دنیایی که مرزهای نبرد دیگر روی نقشهها کشیده نمیشوند و میدانهای جنگ به زیرساختهای اطلاعاتی، الگوریتمها و دادههای کلان منتقل شدهاند، شبکههای اجتماعی دیگر صرفاً ابزار سرگرمی یا ارتباط نیستند؛ آنها به میدانهایی استراتژیک برای تسلط اطلاعاتی، اثرگذاری فرهنگی، عملیات روانی و تسلیحات سایبری تبدیل شدهاند. در این میان، ایران با تمام محدودیتهای فناورانه و انسدادهای اطلاعاتیاش همزمان نقش یک مصرفکننده آسیبپذیر و یک بازیگر محافظهکار را بازی میکند.
از منظر امنیت سایبری، شبکه اجتماعی امروز دیگر تنها یک اپلیکیشن نیست؛ بلکه مجموعهای از سرویسهای پیچیده بر بستر دادهکاوی، هوش مصنوعی، تحلیل رفتار کاربر، سیستمهای تصمیمیار و شبیهسازی روانشناختی جمعی است. هر کلیک، اسکرول، و پیام، دادهایست که در زنجیره بزرگ مدلهای یادگیری ماشین به کار میرود.
در این بستر، کشورهایی مانند چین و آمریکا در حال ساخت معماری سایبری مستقل و مبتنی بر تسلط کامل بر پلتفرمها، سرورها و دادهها هستند. ایران اما در موقعیتی شکننده قرار دارد، نه توان تولید پلتفرم رقابتی را دارد، نه زیرساخت لازم برای استقلال دیجیتال، و نه اعتماد عمومی برای جلب مشارکت در پلتفرمهای بومی.
سیاست فیلترینگ در ایران بیش از آنکه یک ابزار امنیت سایبری در معنای فناورانه باشد، به مانعی برای شکلگیری اکوسیستم پایدار اطلاعاتی تبدیل شده است. مسدودسازی گسترده باعث شده که میلیونها کاربر ایرانی بهطور مزمن به استفاده از فیلترشکنهای ناامن، پروکسیهای ناشناس، اپلیکیشنهای ثالث و حتی VPNهای جاسوسی تن دهند. این موضوع در عمل دسترسی ایران به دادههای تحلیلی ملی، ساختار تصمیمگیری دیجیتال، و حتی تولید دانش بومی را مختل کرده است.
یکی از جلوههای کمتر دیدهشده در بستر شبکههای اجتماعی، جنگ سایبری مبتنی بر نفوذ الگوریتمی و رفتارشناسی جمعیست. بازیگران قدرتمند در جهان امروز (از نهادهای دولتی گرفته تا شرکتهای خصوصی و گروههای غیررسمی) از طریق تکنیکهایی مانند:
استفاده از باتها و حسابهای جعلی
دستکاری ترندهای جهانی
تضعیف اعتماد به سیستمهای اطلاعاتی کشورها
مهندسی ذهنی و عملیات روانی
در تلاشاند که افکار عمومی را در بسترهای باز بازتعریف کنند. کشورهایی مانند آمریکا، چین، روسیه و حتی عربستان سعودی، دارای برنامههای مدون و ساختارمند در حوزه جنگ اطلاعاتی و سایبری هستند. ایران در مقایسه، فاقد زیرساخت علمی و دادهای برای حضور موثر در این رقابت الگوریتمیست و بیشتر در فاز دفاعی و تدافعی باقی مانده است.
ایران طی سالهای گذشته تلاشهایی برای توسعه پلتفرمهای بومی همچون «سروش»، «ایتا»، «روبیکا» و دیگر نسخههای داخلی داشته است. اما این پروژهها، نهتنها به استانداردهای فناورانه روز نزدیک نشدهاند، بلکه در میدان رقابت با غولهای جهانی (مانند متا، تیکتاک، توییتر و دیسکورد) تقریباً هیچ حرفی برای گفتن ندارند.
علت اصلی شکست این پلتفرمها نه فقط بیاعتمادی عمومی، بلکه ضعف شدید در پیادهسازی سیستمهای هوش مصنوعیست. بدون توانایی تحلیل داده، شخصیسازی محتوا، تشخیص رفتار کاربر، و الگوریتمهای تعاملزا، هیچ شبکه اجتماعی در عصر حاضر شانس بقا ندارد.
هوش مصنوعی در حال بازتعریف روابط انسانی در بسترهای اجتماعیست. در نسخههای جدید شبکههای اجتماعی، دیگر محتوای صرف یا تعامل ساده اهمیت ندارد؛ بلکه مسئله، پردازش آنی رفتار، پیشبینی نیاز، و تولید الگوریتمی محتواست. الگوریتمهایی که از طریق NLP، تشخیص تصویر، تحلیل صوت و تشخیص احساسات، تجربیات کاربر را به سطحی فراتر از گفتوگوی انسانی ارتقا میدهند.
در غیاب دسترسی آزاد به APIهای جهانی، دانش فنی بهروز و دادههای عظیم، پلتفرمهای ایرانی حتی در صورت بومیسازی صوری، قادر به رقابت در این زمین جدید نخواهند بود. در واقع، هرگونه شبکه اجتماعی بدون محور AI، تنها پوستهای خالی خواهد بود که نمیتواند پاسخگوی نیازهای کاربران در عصر پساشبکهای باشد.
نبود دسترسی آزاد به شبکههای جهانی، ایران را در وضعیت خطرناک «شکاف داده» قرار داده است؛ یعنی فاصلهای عظیم میان آنچه در جهان تولید میشود و آنچه در ایران قابل دسترسی و پردازش است. این شکاف، نه فقط در زمینه اطلاعات و خبر، بلکه در آموزش، نوآوری، تعامل علمی، اقتصاد دیجیتال و حتی زیرساختهای AI خود را نشان میدهد.
محرومسازی نسل جوان از پلتفرمهای تعامل آزاد، به معنای حذف آنها از زنجیره تولید دانش، یادگیری تجربه جهانی و مشارکت در اکوسیستمهای بینالمللیست. نتیجه این فرآیند، گسترش زیست دیجیتال غیررسمی، مهاجرت سایبری، ناامنی دیجیتال، و عدم مشارکت در پروژههای جهانی هوش مصنوعی خواهد بود.
اگر تا دهه قبل شبکه اجتماعی یک ابزار ارتباطی بود، امروز به بخش لاینفک از زیرساخت اطلاعاتی، الگوریتمی، فرهنگی و فناورانه کشورها تبدیل شده است. کشورهایی که نتوانند از این فناوری بهدرستی استفاده کنند، نهتنها در معرض تهدید امنیتی قرار میگیرند، بلکه از چرخه تحولات جهانی نیز حذف خواهند شد.
ایران برای حضور مؤثر در آینده دیجیتال، نیازمند نگاهی غیرسیاسی و مبتنی بر علم داده، هوش مصنوعی، مهندسی پلتفرم و اعتماد اجتماعی به حوزه شبکههای اجتماعیست. در غیر این صورت، هر فیلتر بیشتر، تنها یک پله دیگر در مسیر عقبماندگی فناورانه و سایبری خواهد بود.