همشهری آنلاین، شقایق عرفی نژاد: آداب شکار روباه با متنی از ابراهیم عادل نیا و با کارگردانی محمد شاکری در باره شبی است که آغامحمدخان قاجار به قتل رسید. نمایش آماده بود تا از ۲۷ خرداد روی صحنه برود اما جنگی که ۱۲ روز طول کشید، اجازه نداد. با بازگشایی تئاترشهر از هشتم تیر اما این نمایش هم امکان پیدا کرد تا مثل بقیه دو باره اجرا داشته باشد. محمد شاکری میگوید گروهش حاضر بوده حتی در همان شرایط جنگی هم اجرا داشته باشد، اما حالا انتظار دارد پس از ۵ روز تعطیلی دو باره سالنها به دلیل عاشورا و تاسوعا، و ادامه اجراها از هجدهم تیر، تعداد اجراهای بیشتری داشته باشند تا کاری که نزدیک به یک سال برای آن تمرین شده، دیده شود.
اجرای شما مثل بقیه اجراها دو هفته منتفی شد. از شرایطی که برایتان اتفاق افتاد بگویید.
شرایطی که به وجود آمد، ناگزیر بود و انتظار چنین اتفاق تلخی را نداشتیم. علاوه بر این تعطیلی و اتفاقاتی که افتاد، اجراهای تئاتر شهر در واقع از ۱۸ تیر و بعد از روزهای عزاداری شروع میشود. بنابراین اجراهای ما از ۸ تیر و بعد توقف دو باره بعد از اجرا و سپس اجرا رفتن از ۱۸ تیر، منطقی به نظر نمیرسید. ما همیشه خودمان به دیگران خرده میگرفتیم که چرا تا زمانی که شرایط خوب است، اجرا میکنید و اوضاع که به هم میریزد، روی صحنه نمیروید. چرا در این شرایط در خدمت مردم نیستید؟ با این دغدغه ای که داشتیم، در این وضعیت هم حاضر بودیم روی صحنه برویم. حتی با بچهها صحبت کردیم و همه حاضر بودیم در آن شرایط اجرا کنیم. همه ما سعی کردیم بعد از این اتفاقات تلخ و غیرمنتظره به قرار معمولش استوار کنیم و به روال عادی زندگی برگردیم. چیزی که به برگشت و نزدیک شدن به زندگی معمولی، کمک میکند، انجام دادن کاری است که آن را بلدیم. کاری هم که ما سالهاست بلدیم و ماهها هم برای همین نمایش تمرین کرده بودیم، نمایش است. به همین دلیل و برای این که خودمان به زندگی عادی برگردیم و به مردم هم کمک کنیم تا به مدار زندگی شان برگردند، اجراها را شروع کردیم. با این که منطق میگفت شرایط به سامانی وجود ندارد، اما گروه ما احساس وظیفه کرد تا به سهم خودش به برگشت به زندگی کمک کند. تا این تعطیلات عاشورا و تاسوعا اجرا کردیم و بعد از تعطیلات هم از ۱۸ تیر آن را ادامه میدهیم.
این جنگ و وقفه ای که به وجود آمد، روی کار شما چه تأثیری داشت؟
مثل روز روشن است. هنوز تهران به روال گذشته برنگشته و طبیعی است که تئاتر که نیاز به مشارکت گروه و تماشاگر دارد، در این وضعیت چقدر آسیب میبیند. اضطراب اجتماعی کمی طول میکشد تا از بین برود و شرایط مثل قبل شود، اما ما نمیتوانیم بایستیم تا شرایط عادی شود تا بعد کارمان را انجام دهیم. با توجه به همه اینها یک انتظار داریم. حالا که سالن پر نمیشود و به تماشاگر هم حق میدهیم الان به دیدن نمایش نیاید، بعد از هجدهم هم به ما امکان اجرا بدهند. ما با این که اجراهای کمی رفتیم و تماشاگر کمی هم داشتیم، اما نظرات در باره کار خیلی مثبت بود. دلیل من برای امکان اجرای بیشتر اصلا فروش بیشتر نیست، مسئله دیده شدن کاری است که برای آن زحمت کشیده شده است. امیدوارم این امکان به ما داده شود تا در کنار مخاطبینی که سعی میکنند به زندگی برگردند، کارمان را ادامه بدهیم.
چقدر توانستید در باره روی صحنه رفتن دو باره کارتان اطلاعرسانی کنید؟
به محض این که قرار بر اجرا شد در فضای مجازی و از طریق صفحههای تخصصی اطلاعرسانی کردیم.
سالن در این زمینه کمکی به شما نکرد؟
نه به صورت مستقل این کار را نکرد. خودمان با ارتباط با صفحههای مجازی توانستیم اطلاع رسانی کنیم.
شما متنی را از سال گذشته شروع به تمرین کردهاید. بعد از این جنگ، شده لحظه ای بوده که فکر کنید چرا این متن را در این روزها باید کار کنید؟
این متن مکاشفه یک واقعه تاریخی است و نکته ای که آن را برای من جذاب میکرد این بود که متن در همان شب قتل آغامحمد خان و در همان واقعه تاریخی نمیماند. در تاریخ جلو میآید و پیشروی میکند و فکر میکنم دغذغههایی را مطرح میکند که برای تماشاگری که امروز در جهان معاصر زندگی میکند، آشناست. فکر میکنم حتی با همین شرایط جنگی که اتفاق افتاد بی ربط نیست.