شعر نقش پنهان (فروغ فرخزاد)

بیتوته چهارشنبه 18 تیر 1404 - 08:46

شعر نقش پنهان (فروغ فرخزاد)



آه اي مردي كه لبهاي مرا

از شرار بوسه ها سوزانده اي

هيچ در عمق دو چشم خامشم

راز اين ديوانگي را خوانده اي

هيچ مي داني كه من در قلب خويش

نقشي از عشق تو پنهان داشتم

هيچ مي داني كز اي عشق نهان

آتشي سوزنده بر جان داشتم

گفته اند آن زن زني ديوانه است

كز لبانش بوسه آسان مي دهد

آري اما بوسه از لبهاي تو

بر لبان مرده ام جان ميدهد

هرگزم در سر نباشد فكر نام

اين منم كاينسان ترا جويم بكام

خلوتي مي خواهم و آغوش تو

خلوتي مي خواهم و لبهاي جام

فرصتي تا بر تو دور از چشم غير

ساغري از باده ي هستي دهم

بستري مي خواهم از گلهاي سرخ

تا در آن يك شب ترا مستي دهم

آه اي مردي كه لبهاي مرا

از شراربوسه ها سوزانده اي

اين كتابي بي سرانجامست و تو

صفحه كوتاهي از آن خوانده اي

منبع:dashmili-5.blogfa.com

منبع خبر "بیتوته" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.