برترینها: پنجاه سال از زمانی که "شعله" نخستین بار روی پرده سینماهای هند درخشید میگذرد، اما آتش این فیلم هنوز در قلب مخاطبان میسوزد. در دوران معاصر که بسیاری از فیلمها حتی یک هفته هم روی پرده دوام نمیآورند، "شعله" پنج سال پیاپی در سینما مینروا مومبای با ظرفیت ۱۵۰۰ نفر به نمایش درآمد و حالا در ۲۰۲۵ با نسخهی بازسازیشدهاش در جشنوارهی سینما ریترواتو بولونیا ایتالیا، بار دیگر به صحنهی جهانی برگشت. اما چه چیزی این فیلم را تا این حد ماندگار کرده است؟
شعله فراتر از یک درام یا اکشن صرف، حماسهای کلاسیک از نبرد خیر و شر است. فیلم داستان تاکور، افسر سابق پلیس، را روایت میکند که برای گرفتن انتقام از جبار سینگ، راهزن بیرحم، دو خلافکار خردهپا را به خدمت میگیرد. درونمایهی اصلی، یعنی عدالت و پیروزی نیکی بر بدی، به زبانی ساده و با جذابیت بصری بالا به تصویر کشیده شده؛ آن هم با الهام از وسترنهای آمریکایی و سینمای سامورایی ژاپن. ترکیبی که با ادویهی فرهنگ هندی، تبدیل به نخستین «وسترن با سس کاری» سینمای جهان شد.
آهنگ محبوب «یه دوستی» را که یادتان هست؟ تنها سکانس فیلمبرداری این آهنگ در فیلم ۲۱ روز طول کشید. سکانسی که در آن شخصیت «رادا» یک چراغنفتی روشن میکند هم ۲۰ روز به طول انجامید و معلوم نیست کارگردان دقیقا چه کاری انجام میداده!
یکی دیگر از رازهای ماندگاری شعله، خلق شخصیتهایی است که بهراحتی از یاد نمیروند. از ویرو و جی با بازی جاودانهی درمندرا و آمیتاب باچان، تا جبار سینگ یکی از ترسناکترین و در عین حال محبوبترین ضدقهرمانهای تاریخ سینمای هند. صدها هزار نسخه از کاستهای موسیقی راهول دِو برمن و دیالوگهای بهیادماندنی و شاخص فیلم به فروش رفته است. این فیلم در هند پدیدهای فرهنگی بود. دیالوگهای آن در مراسم عروسی و سخنرانیهای سیاسی استفاده میشد. از این دیالوگها به شوخی در بسیاری از آگهیهای تبلیغاتی هم استفاده شده است. درمندرا که در فیلم نقش خلافکار خردهپای شهر را در برابر آمیتاب بازی میکند به تازگی گفته است: «فیلم شعله عجایب هشتم جهان است». همان زمان آمیتاب باچان هم گفته است: «بازی در این فیلم تجربهای فراموشنشدنی برای من بود، هر چند در آن زمان نمیدانستم که این فیلم قرار است نقش تاریخی در سینمای هند داشته باشد».
اکنون با گذشت پنجاه سال، نسخهی بازسازیشدهی فیلم با همهی صحنههای حذفشده، از جمله پایان اصلی (مرگ خشونتآمیز جبار سینگ به دست تاکور) در اروپا به نمایش درآمد. این بازسازی نتیجهی همکاری بیوقفه بنیاد میراث سینما، لابراتوار ایمجین ریترواتو و مؤسسه فیلم بریتانیا بود. فرایندی که نگاتیوهای فرسودهی فیلم را از انبارهای مومبای تا آرشیوهای بریتانیا به حرکت واداشت و به تکهای از تاریخ جان دوباره بخشید.
شعله در زمان خود در بطن وضعیت اضطراری هند ساخته و عرضه شد—دورانی که سانسور به شدت اعمال میشد. پایان اصلی فیلم از سوی سانسور رد شد، چرا که اجازه نمیداد یک افسر سابق پلیس عدالت را بهدست خود اجرا کند. همین سانسور باعث بازنویسی و فیلمبرداری مجدد پایانبندی شد؛ تغییری که هرچند فیلم را نجات داد، اما بخش مهمی از پیام آن را تعدیل کرد.
جالب است که "شعله " در زمان اکران اولیهاش با استقبال سردی مواجه شد. منتقدان آن را تقلیدی ناقص از وسترنها دانستند. اما همهچیز با گذشت چند هفته تغییر کرد. مخاطبان شروع به تکرار دیالوگها کردند، برای بار دوم و سوم به تماشای فیلم رفتند، و شخصیتها به اسطورههایی ملی تبدیل شدند. از آن نقطه به بعد، شعله دیگر فقط یک فیلم نبود—یک پدیده فرهنگی بود.
تا سال ۲۰۱۵ یعنی چهل سال بعد از اکران اولیه "شعله" توانست در پاکستان رکورد فروش را بزند، حتی بالاتر از فیلمهای مدرن با بازی شاهرخ خان. این فیلم به معنای واقعی کلمه مرزها را شکست و به زبان مشترک یک ملت بدل شد.پاسخ این سؤال را خود آمیتاب باچان بهترین شکل داده است: «شعله آرزوی ما برای پیروزی نیکی بر بدی را در سه ساعت محقق میکند چیزی که شاید در زندگی واقعی هرگز نبینیم». و همین شاید راز ماندگاری آن باشد: قصهای که در دلش عدالت، رفاقت، مقاومت و امید میتپد و این قصه، نیم قرن بعد، هنوز شنیدنی است.