فاطمه یگانه: فاطمه بهبودی، عکاس خبری و مستند اجتماعی و نخستین زن ایرانی برنده جایزه جهانی «ورلدپرس فوتو» در سال ۲۰۱۵، از جمله معدود زنانی بود که در جریان جنگ ۱۲ روزه در تهران به ثبت لحظات پرداخت. او که پیشتر بارها از وضعیت پساجنگی جنگ ایران و عراق و خانوادههای مفقودان عکس گرفته، اینبار نیز تلاش کرد روایتگر درد تازهای باشد.
بهبودی از روزهای ابتدایی جنگ برای عکاسی به منزل محمدمهدی طهرانچی رفت و سپس راهی پیچشمیران و گیشا شد او میخواست با عکسهایش بگوید که مردم کشته میشود و آنها غیرنظامیاند.
او که در مراسم خاکسپاری کشتهشدهها در بهشت زهرا نیز حضور داشت، فریمی ثبت کرد که در شبکههای اجتماعی دستبهدست شد؛ تصویری از سه دختر که بالای سر قبر خالهشان نشسته بودند و گریه میکردند. فریمی که نه فقط سوگ، بلکه عمق اندوه یک ملت را در خود جای داده بود.
عکاسی مستند، رسانهای برای روایت بیپرده و صادقانه از زندگی انسانها در بزنگاههای مهم تاریخی است. در همین رابطه، این عکاس مستندنگار، با اشاره به اهمیت ثبت تصویری بحرانها و جنگها، تاکید دارد: «عکاس مستند صادقانه چیزی را که در زندگی انسانها رخ میدهد، ثبت میکند. او تنها شاهد نیست، بلکه روایتگر تاریخ است. یکی از اصلیترین وظایف او، اطلاعرسانی است؛ عکسی که بتواند آگاهی عمومی ایجاد کند، میتواند حتی منجر به تغییرات اجتماعی شود.»
او تأکید میکند که عکاسی مستند، به دلیل روایت مستقیم و بدون واسطه، اثربخشی عمیقی در جامعه دارد و در مواقع بحرانی، نقش کلیدی ایفا میکند: «در بحرانهایی مثل سیل و زلزله، این عکسها بودند که مردم را آگاه کردند و باعث همدلی و کمکرسانی شدند. اما در زمان جنگ، ماجرا متفاوت است. ابتدا عکاسان خبری میآیند، ولی این عکاسان مستند هستند که عمق واقعه را روایت میکنند.»
بهبودی معتقد است نگاه عکاس مستند باید فراتر از سطح وقایع باشد: «عکاس مستند ثبت میکند که چه کسانی کشته شدند، چه زندگیهایی از بین رفت، چه تأثیری جنگ بر مردم گذاشت. این نگاه، عمقی است و نباید با ثبت یک خبر ساده اشتباه گرفته شود. عکس مستند تاریخ مصرف ندارد. چون نگاه آن، ماندگار است.»
چالشها و محدودیتها: روایتهای ناگفته
با وجود اهمیت این رشته، محدودیتها گاه اجازه نمیدهند روایت شکل بگیرد. بهبودی در این زمینه مثالی شخصی میزند: «در جریان جنگ ۱۲ روزه، برای عکاسی از تشییع شهدا به گلزار رفتم. ولی روز دوم بدون هیچ توضیحی ممنوعالکار شدم. درحالیکه قصدم فقط این بود که واقعیت را ثبت کنم. اما عکاسی مستند گاهی قربانی سلیقهها میشود.»
او اضافه میکند که نبود حمایت ساختاری از عکاسی مستند، مانع ادامه بسیاری از پروژههای بلندمدت شده است: «ما حتی در هفته اول جنگ اخیر نتوانستیم دست به دوربین ببریم. لحظاتی که هرگز تکرار نمیشوند، از دست رفت. چون هیچ حمایت مستقیمی وجود ندارد.»
حسرت یک رویا، امیدی برای صدا شدن مردم
بهبودی که مجموعههای متعددی مانند «مادران انتظار»، «سفر به خاک مقدس» و «این شهر قهرمان ندارد» را در کارنامه دارد، از یک حسرت درونی سخن میگوید: «وقتی درباره دفاع مقدس کار میکردم، همیشه آرزو داشتم روزی بتوانم خودم به آن روزها بروم و عکاسی کنم. در جنگ ۱۲ روزه، با اینکه خیلی نزدیکتر حس شهادت و غم مردم را لمس کردم، اما نتوانستم آنطور که باید کار کنم.»
با این حال، او همچنان امید دارد پروژههایی را درباره شهدای اخیر دنبال کند: «در حال کار روی مجموعهای از پرترههای زن و مرد هستم که در جنگ اخیر شهید شدهاند. میخواهم فراتر از جنسیت، صدای مردم باشم.»
عزاداری امام حسین؛ سند زندهای از فرهنگ شیعه
بهبودی که پروژهی «عزا برای حسین» را نیز به سرانجام رسانده، درباره اهمیت ثبت آئینهای دینی میگوید: «امام حسین(ع) مرز بین حق و باطل است. فرهنگ عزاداری ما متنوع و غنی است و باید همانطور که هست به دنیا نشان داده شود، نه تصویری که رسانههای خارجی میسازند.»
او معتقد است عکاسی مستند از این آئینها، ثبت تاریخ زنده است: «هر سال در عاشورا چند عکسِ روز گرفتن کافی نیست. کسی که چندین سال برای یک مجموعه وقت میگذارد، کاری ماندگار میسازد. آنچه پشت آن اندیشه و مطالعه باشد، میماند.»
در پایان، فاطمه بهبودی با نگرانی از آینده این حرفه، به نبود حمایت کافی اشاره میکند: «عکاسی مستند در ایران هنوز جوان است و نیاز به حمایت، آموزش و نگاه عمیق دارد. اگر این شرایط فراهم نشود، بسیاری از دوربینها خاموش خواهند ماند و تاریخ، بدون سند تصویری روایت خواهد شد.»
5959