سایت فردا ، ارگان رسانه ای محمد باقر قالیباف نوشت : محمدجواد لاریجانی برای چندمین بار متوالی شب گذشته در گفتوگوی زنده تلویزیونی با مواضعی جنجالی و در تضاد با واقعیات میدانی، فضای کارشناسی سیاست خارجی کشور را به چالش کشید.
فارغ از بخش های مختلف سخنان او که مجددا ایجاد تنش خواهد کرد از جمله تهدید او برای حمله پهپادی به اروپا یک بخش هم وجود داشت. جایی که او در بخشی از سخنان خود، ضمن رد نگاه «مذاکره بر سر منافع اقتصادی»، تصریح کرد: «در بحث با آمریکا نباید به دنبال منافع اقتصادی بود، بلکه باید صرفاً درباره نداشتن سلاح هستهای گفتوگو کرد.»
این اظهارات در حالی مطرح شد که محمد باقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی در موضعی متفاوت تأکید کرده بود: «اگر قرار به مذاکره است، باید در حوزه رفع تحریم و بازگرداندن منافع اقتصادی ایران باشد، نه صرفاً گرفتن تأیید بر نداشتن سلاح هستهای.»
اما آیا واقعا محمد جواد لاریجانی یک تحلیلگر سیاست خارجی و مسایل
بین المللی است؟ بهتر است به عقب بازگردیم و نگاهی به کارنامه تحلیلگری او داشته باشیم. او چند ساعت قبل از حمله آمریکا به سایت های هسته ای ایران چنین گفته بود : حرفهایی که آمریکاییها درباره حمله به فردو میزنند خودش نشاندهنده این است که نمیخواهند به فردو حمله کنند.
یا در فقره ای دیگر در ماجرای رفتن اسد که سقوط او را غیرممکن دانسته بود و اسد به فاصله بسیار اندکی حکومت را واگذار کرد.
به نظر می رسد با توجه به تحلیلهای چندباره نادرست در مقاطع حساس (مانند شب حمله به اسد، یا همین هفته اخیر) او درک درستی از رفتار بازیگران بینالمللی ندارد.
اندکی دقت در اظهارات او نشان می دهد که او به دو دلیل در این گفت و گوی اخیر حضور پیدا کرده است . اول در حوزه سیاست خارجی تکرار حرف های غیر متعارف افراد همفکر خودش که محتوایی برای
روایت سازی غرب خواهد شد.
دوم در حوزه سیاست داخلی ، پیشبرد سیاست های افرادی که مخالف راهبردهای تدبیر شده سران قوا و بخش های تصمیم ساز حاکمیت هستند.
نکته اساسی این است که تکلیف لاریجانی با خودش و رفقای سناریو نویسش کاملا مشخص است اما سوال اینجاست که چرا رسانه ملی، فرصت گفتوگو و تحلیل را به افرادی میدهد که نه در میدان سیاست خارجی حضور دارند و نه اعتبار کارشناسی مستقل دارند؟