شهید آوینی «فتح» را چگونه روایت کرد

خبرگزاری مهر دوشنبه 23 تیر 1404 - 09:05
شهرکرد - در این روزها که فرصت تأمل برایمان فراهم هست، باید دوباره به تماشای «روایتِ فتح» بنشینیم و ببینیم که آوینی چگونه فتح را توضیح داده است.

خبرگزاری مهر- گروه استان‌ها؛ عابدین کاظمی‌نیا*، با «روایت فتح» بود که ما فهمیدیم «انسانِ انقلابِ اسلامی» بر ماشین جنگ غلبه می‌کند. تا پیش از آوینی، بچه‌بسیجی‌ها این اراده را در خاکریزها به نمایش گذاشته بودند. دلاوری‌هایِ آنان اما در پسِ گزارش‌های خبریِ رسمی و آمار و ارقام غنیمت‌ها و کشته‌ها و اسرایِ دشمن، گم می‌شد. با آوینی بود که ما به روایتِ خاص این جبهه و آدم‌های خاص‌تر آن رسیدیم. سیدمرتضی آوینی در شصت‌واندی قسمت «روایتِ فتح»، قصه این آدم‌ها را برایمان تعریف کرد. مجاهدانی که نه فقط از ماشینِ جنگ نمی‌ترسیدند، که مچ آن را هم می‌خواباندند و اراده آهنین‌شان قوی‌تر از موتورِ پرسروصدایِ جنگنده‌ها و توپ و تانک دشمن بود.

همان اراده متصل به خداوند، امروز ما را به قدرتِ موشکیِ منطقه تبدیل کرد و این بلاها را بر سر صهیونیست‌ها آورد؛ اما این بار خبری از «روایت فتح» نیست. به‌جای آن، سروکله همان گزارش‌های رسمی پیدا شد که عمده تمرکزشان بر ابزارها و امکانات مادی است و از تلفات دشمن می‌گویند. البته که این هم بخشی از فتح ماست.

همین گزارش‌هاست که با نمایش فروریختن خانه پوشالی صهیونیست‌ها، دلِ مستضعفینِ عالم را خنک کرد؛ اما باید حواسمان باشد که در دل این روایت‌ها، وابسته موشک‌ها و تجهیزات جنگی نشویم. مهم‌تر از این موشک‌ها، اراده آهنین آدم‌های پشت موشک است. اصل، امتداد همان انسانِ انقلابی دهه شصت است که از جنگیدن با دست‌های خالی، به کوبیدن قلبِ تل‌آویو رسیده است.

باید دوباره به‌سراغ این انسان رفت و ملاقاتش کرد. این اصلی‌ترین کاری است که روایت جنگ می‌تواند انجام دهد. «اما کدام زبان و بیانی و چگونه از عهده روایت آن‌چه گذشت، برمی‌آید؟». این پرسش را سید مرتضی آوینی در یکی از نخستین قسمت‌های «روایت فتح» از خود می‌پرسد.

پرسش او، پرسش امروز ما است و در این روزها که فرصت تأمل برایمان فراهم هست، باید دوباره به تماشای «روایتِ فتح» بنشینیم و ببینیم که آوینی چگونه فتح را توضیح داده است. روایتِ ماندگار آوینی از جنگ، معیاری به دست ما می‌دهد که چطور به آدم‌هایِ جنگ نزدیک شویم و آن‌ها را بشناسیم.

«کلام»، اصلی‌ترین نقش را در روایت آوینی ایفا می‌کند. تصادفی نیست که نریشن (گفتارمتن) «روایت فتح» این‌چنین به‌یادماندنی است و با صدایِ آسمانی آوینی، جاودان شده است. آوینی درباره دفاع مقدس، حرف‌هایِ تازه‌ای دارد و برای بیان این حرف‌ها، چاره‌ای جز روی آوردن به کلام و کلمه ندارد. اساساً تصور «روایت فتح» بدونِ گفتارمتن، غیرممکن است؛ گویی تصویر به‌تنهایی از عهده بیانِ حقیقت جنگ برنمی‌آید.

این انتخاب، به‌خودی‌خود، نمایان‌گر شیوه نگاه آوینی به جنگ است؛ آوینی به‌عنوان یک هنرمندِ مسلمان، حکیمانه به‌جهان می‌نگریست. نگاهش را به ورایِ ظواهر می‌بُرد و حقیقت چیزها را جستجو می‌کرد. خاک‌ریزها و تانک‌ها و اسلحه‌ها و حتی آدم‌های جنگ، برای آوینی مظهرِ ظهور حقیقتِ خلیفة‌اللّه بودند. آوینی جنگ را نه در سطحِ ظاهری و مواجههٔ دو جبهه با یک‌دیگر، بلکه در درون آدم‌ها و جهان انفسی‌شان می‌گشت.

درعین‌حال، «روایت فتح» یک مجموعه مستند تلویزیونی است. آوینی یک مستندساز است و سروکار مستندساز هم بیش از آنکه با کلمات باشد، با تصاویر است. باید به‌گونه‌ای، تصویر و کلام با هم آشتی کنند. اینجاست که وجه دیگری از شخصیت هنری آوینی برجسته می‌شود؛ آوینیِ تدوین‌گر. «آینه جادو» را که تورق می‌کنی، جابه‌جا درباره تدوین صحبت کرده و حتی مقاله‌ای مستقل درباره آن نوشته است: «مونتاژ به‌مثابه معماری سینما».

گویی تدوین، گونه‌ای دیگر از نوشتن است؛ نوشتن با تصاویر و کلام. به‌واسطه تدوین است که تصاویر با هم پیوند می‌خورند و در کنار گفتارمتن قرار می‌گیرند؛ نوشتارِ تصویری و نوشتار ادبی در کنار هم، یک اثر جدید را می‌سازند که دیگر نه تصویرِ صرف است و نه یک متن ادبی؛ یک اثر سینمایی است. و آوینی در «روایت فتح»، یک سینماتوگراف است؛ مؤلفی است که به‌واسطۀ تصاویر و صداها می‌نویسد.

با همین تصاویر و گفتار متن است که سیدمرتضی، ماجرایِ بسیجی را تعریف می‌کند. بسیجی، شخصیتِ اصلی «روایتِ فتح» است؛ انسانی است که با امام خمینی (ره)، پیوندِ قلبی بسته و عهده‌دار یک مسئولیت تاریخی شده است. اوست که عَلَم مبارزه با طاغوت را از دست انبیا و اولیای الهی می‌گیرد و قصد می‌کند تا آن را به امام زمان (عج) برساند. آوینی برای نزدیک شدن به این انسان، نه در جایگاه او غلو می‌کند و نه دور از او می‌ایستد و نه ساحتی غیرقابل‌دسترس به او می‌دهد. بلکه فروتنانه به‌سراغش می‌رود و پایِ حرف دلش می‌نشیند.

چنین مواجهه‌هایی با بسیجی، یکی از شگفتی‌های «روایتِ فتح» است؛ بسیجی‌هایِ ساده‌پوش و ساده‌دل، غالباً با لهجه‌هایِ شیرین محلی‌شان، از حس و حال و انگیزه‌شان برای حضور در جبهه می‌گویند. جملاتی ساده و خودمانی و درحال‌وهوای فرهنگ مرسوم جبهه‌. در همین حال، آوینی، همین بچه‌بسیجی‌های صمیمی را به تاریخِ نبرد حق و باطل متصل می‌کند و ناگهان، همهٔ این چهره‌های عادی، برای تو معنای تازه‌ای می‌یابند و آرام‌آرام، به حقیقت وجودی‌شان نزدیک می‌شوی.

ما باید قصه همین «انسان بسیجی» را پیگیری کنیم. باید از نگاه آوینی، نگاه کردن را یاد بگیریم. بدون چنین نگاهی، فهم ما از جنگ، متعارف خواهد بود و ظاهربین. در بند اعداد و ارقام می‌مانیم و شیفته یا مرعوب ابزارآلات جنگی، آنان را هم‌چون رب‌النوع‌های جنگ می‌پرستیم؛ اما اگر همچون آوینی معتقد باشیم که: «دشمن با خیل عظیمی از آهن به مصاف ایمان آمده است»، آن‌وقت روایت‌مان را نه متوجه ماشین‌ها که معطوف به ایمانِ آدم‌ها می‌کنیم.

ایمان در دل معرکه نبرد محک می‌خورد، چرا که «جنگ دشوارترین عرصه ابتلای آدمی است و خلیفة‌الله را باید که به یک چنین ابتلایی کربلایی بیازمایند». با این نگاه است که ما به سراغ انسان می‌رویم و احوالات او را در این آزمون الهی پیگیری می‌کنیم. و البته که در این مواجهه، مجاز به نمایش هر چیزی نیستیم: «این یکی از اصولی است که ما در تدوین فیلم‌ها رعایت می‌کنیم؛ خیر و زیبایی‌ها را باقی می‌گذاریم و شرور را حذف می‌کنیم.» با همین معرفت‌هاست که روایت ما از جنگ، عرصه ظهور انسان انقلاب اسلامی می‌شود و «روایتِ فتحِ» تازه‌ای شکل می‌گیرد.

* مسئول جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی چهارمحال و بختیاری

منبع خبر "خبرگزاری مهر" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.