به گزارش همشهری آنلاین، بعد از انجام عملیات ۷ اکتبر توسط مقاومت فلسطین، اسرائیل برای مشروع جلوهدادن دکترین «بمباران فرشی» در غزه و سپس در جنوب لبنان، به یک حقه تبلیغاتی زیرکانه دست زد که مهمترین عنصر آن، صورتبندی جنگ به مثابه «نزاع موجودیت» و در نتیجه ناگزیرجلوهدادن ددخویی بیلگام نتانیاهو بود.
پیش از ادامه بحث لازم است، قدری درباره عبارت «بمباران فرشی» بدانیم. بمباران فرشی یا «بمباران اشباعشده» نوعی بمباران است که روی یک منطقه وسیع به طور تدریجی انجام میشود و هدف آن، خسارت قابل توجه است. این عبارت خاصه در ایام جنگ جهانی دوم مصطلح شد.
نتانیاهو با این شیوه بمباران عملاً غزه را با خاک یکسان کرد و در ایام جنگ تحمیلی ۱۲ روزه نیز رسانههای مزدور فارسیزبان، مشتاقانه منتظر بمباران فرشی تهران و سایر شهرهای ایران بودند. اما بازگردیم به بحث اصلی، یعنی، صورتبندی جنایات جنگی اسرائیل در قالب منطق جعلی «جنگ موجودیت».
مطابق این منطق، از آنجا که طوفانالاقصی با ضربه به حیثیت اطلاعاتی اسرائیل، توانست این رژیم را به عقب براند، در مقابل، نتانیاهو حق داشت در شمایل یک قهرمان و برای دفاع از اجتماع شهرکنشینان، نسلکشی را نرمالیزه کند.
اما چنانچه «جنگ به مثابه نزاع موجودیت» را منطق عملیاتی نتانیاهو در برابر حماس و حزبالله در نظر بگیریم، نخواهیم توانست استمرار حملات نظامی اسرائیل علیه سوریه، ابتدا به بهانه نابودی زرادخانههای نظامی باقیمانده از دوره اسد و در ادامه به بهانه حمایت از دروزیها را درک کنیم.
سقوط اسد که زمینه را برای ظهور رژیم دستآموز اسرائیل-ترکیه در سوریه فراهم آورد، علیالقاعده میبایست ماجراجوییهای نتانیاهو را پایان میداد لیکن در عمل چنین نشد.
حملات سنگین امروز علیه دمشق در ادامه تشدید حملات طی ماههای اخیر، بار دیگر ثابت کرد نزاع اسرائیل با کشورهای منطقه نه بر سر «دفاع از خود» بلکه برآمده از «ذات توسعهگرای» این رژیم است.
در واقع رژیم اسرائیل که یک رژیم دستنشانده از سوی استعمار نوین با هدف ایجاد «فتنه مستمر» در میان جوامع اسلامی در غرب آسیا است، برای بقای خود راهی جز جنگافروزی و توسعهطلبی ندارد. باقی عبارتپردازیها مثل «جنگ موجودیت» یا «تهدید موجودیت» طرفاً تلاش برای مشروعیتبخشی به این رژیم جعلی است.