همشهری آنلاین - سیدسروش طباطبایی پور: و با دیدنش، به یاد گذشتههایشان میافتند و لبخند روی لبهایشان مینشیند. کاست نوارهایی که تنها راه ممکن برای ثبت و ضبط صدا بود و گاهی از جواهر هم با ارزشتر بود و البته گاهی هم توی دستگاه پخش صوت، گیر میکرد و پاره میشد.
بیشتر بخوانید:
هوای پاکبانهای شهرمان را داشته باشیم
تلفن عمومی، همان کابین زردرنگی که امین رازهای مگو بود و برای شنیدن صدای دوست و آشنا، باید در آنجا قرار میگرفتی! و گاهی صدای سکههایی که به شیشه میخورد که: «یه کم سریعتر! تلفن ضروری دارم آقا!»
البته که شاید زندگی در آن روزگار سختتر بود و حالا بهخاطر کمک دنیای علم و فناوری، دیگر نیازی به کابین زرد ندارینم تا صدایمان به جهان مخابره شود، اما خاطرههای آن روزگار، همچنان شیرین است و گل لبخند روی لبهای ما میکارد.