همشهری آنلاین- فرشاد شیرزادی: در نخستین قسمت از فصل سوم برنامه «کات» جواد موگویی میهمان این برنامه بود. این مستندساز به جنبههای مختلف تهیه مستند از جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران پرداخت. برنامه کات با اجرای مسعود فراستی در استودیو همشهری ضبط و به طور زنده از همشهری تیوی پخش میشود. در این گزارش مشروح سخنان این دو را درباره مستندسازی میخوانید:
روایت جنگ ۱۲ روزه در گوشیهای مردم
مسعود فراستی در ابتدای بحث از جواد موگویی پرسید که آیا در جنگ ۱۲ روزه توانست کار کند یا خیر و او پاسخ داد: «نه! چون هیچ مرجعی در تهران برای صدور مجوز وجود نداشت. شهرهای دیگر را نمیدانم اما در تهران که چنین وضعی حاکم بود. اساساً هم جنگ در تهران ادامه یافت و بیشتر شد. برخلاف جنگ تحمیلی، اینبار همه چیز ار پایتخت شروع شد و در پایتخت هم ختم شد. اما در این جنگ نه تنها من بلکه فکر کنم، هیچ یک از بچهها نتوانست دوربین به دست بگیرد. سپاه و قرارگاه ثارالله و بسیج اجازه نمیداد کسی فیلم و عکس بگیرد. به گمانم ما راش هم از لحظات جنگ نداریم و اگر هم باشد در گوشیهای همراه مردم یا دوربینهای مدار بسته است. چون ستاد تبلیغات جنگ تشکیل نشد. شما و مخاطبان ما جنگ را پیش از این دیده بودند. آن موقع سریع ستاد تبلیغات جنگ تشکیل دادند و معلوم بود که از کجا باید مجوز گرفت. شاید روز هفتم یا هشتم جنگ بود که به یک ایست بازرسی برخوردم. خواستم با یک گوشی عکس بگیریم که بگویم کار خوبی است و در اینستاگرام بگذارم. یک دفعه دیدم که چند موتوری از پشت آمدند و من اصلاً آنها را ندیدم. یکیشان مانند دیالوگ فیلمها دستم را گرفت و گفت فکر فرار به ذهنت نرسید! گفتم فکرش اشکالی ندارد! گوشی را گرفت و یک ساعت علاف بودم. خودم ترجیح دادم که کلیپ بسازم.»
۲ راش گرفتم!
مسعود فراستی گفت: «من سالها پیش، یک مستند آرشیوی راجع به غزه ساختم. آن جنگ معروف اولیه. ۲۰ روز در شبکه خبر نشستم و همه فیلمهای ایرانی و فرنگی را دیدم. همه جوانب را بررسی کردم و از میانشان مستند آرشیوی ساختم. تدوین کردم، موسیقی هم گذاشتم. به نظرم تنها راهش همین است.» و موگویی گفت: «شما گفتید که مستند آرشیوی درباره غزه ساختهاید. نه اینکه در تهران مستند آرشیوی درباره تهران بسازید! این دو با هم فرق دارند. جنگی که بالای سر خودت اتفاق افتاد چیزهای دیگری میخواهد.» فراستی هم یادآور شد: «البته انتقاد تو بدجور وارد است. اما الآن چه؟» و موگویی تصریح کرد: «بچههای اوج دنبال مجوز بودند. بچههای صدا و سیما هم به همچنین. اما تو به عنوان مستندساز نمیتوانستی هیچ کاری بکنی. فضای بدی هم حاکم بود. پیچ شمیران را زدند و به گمانم روز دهم بود که توانستم مجوز بگیرم. درست روزهای آخر... ما رفتیم عکس و ۴ تا عکس بگیریم که بچههای سپاه ریختند رو سر ما. مجوز را نشان دادم و گفتند قبول نیست. گفتم چرا قبول نیست؟ همان که به شما مجوز داده تا از اینجا مراقبت کنید به من هم این مجوز را داده که تصویر بگیرم. باز هم نگذاشتند. دست آخر یکی از آن عقب مرا شناخت و توانستم ۲ تا راش بگیرم.»
سند تصویری از جنگ دوازده ۱۲ روزه نداریم | روایت مظلومیت دیگر مناسب تبلیغات جنگ نیست
فراستی پرسید: «حال الآن چه کار میتوان کرد؟ الآن و در این شرایط ما هیچ سند تصویری از این جنگ نداریم؟» و موگویی افزود: «هیچی! حالا آنهایی که مجوز ندادند بعداً باید پاسخگو باشند. فرض کنید که مجوز هم داشتیم. به نظرم بچههای رسانهای و مستند و روزنامهنگار در راهبرد به خطا میروند. ما در جنگ روایت ایثار، از خودگذشتگی و زنانگی و کودککشی و دانشمندکشی کردیم. اما جای یک چیز خالی است: روایت حمله و قدرت! ما در جنگ ۱۲ روزه با دنیا جنگیدیم و این هم شعار نیست. علیه اسرائیل، امریکا و اروپا. شما وقتی میخواستی موشک را از اینجا شلیک کنی از اردن و خلیج فارسی همه جا جلو تو را میگرفتند و بعد به اسرائیل اصابت میکرد. در این جنگ که علیه ۲ کشور اتمی جنگیدیم و یک پیروزی نسبی به دست آوردیم باید مستند میداشتیم. معتقدم که در این جنگ یک یک شدیم. یک ما یک بود و یک آنها همه دنیا بودند! ما پیروزی نسبی هم به دست آوردیم و حالا روایت قدرت نمیکنیم و فقط روایت مظلومیت داریم. روایت شهادت و مظلومیت و این به هیچ وجه مناسب تبلیغات جنگ نیست.»
اسرائیل در کشورش تولید قدرت کرد؟
فراستی تأکید کرد: «البته روایت وحدت هم داشتیم.» و موگویی توضیح داد: «درست هم هست. اما همه چیز تابع قدرت است. شما وقتی میتوانید تابآوری اجتماعی را بالا ببرید و به مردم بگویید که بیایید به تهران و سر خانه و زندگیتان بازگردید و مغازهتان را باز کنید که آن فرد احساس کند تو قدرتمندی و میزنی. اگر احساس کند که میخوری نمیآید. تابآوری اجتماعی تابع قدرت است و ما این را رعایت نمیکنیم. درست عکس اسرائیل. اسرائیل در این جنگ نه توانست هستهای ما را بزند و نه کار مهم دیگری کند! قدرت عملیاتی و موشکی ما را هم نداشت. مردم هم که در خیابان نیامدند. تنها کاری که کرد همان شب نخست دانشمندان ما را زد و با همان برای خودش تولید قدرت کرد. هر روز هم عکسهای آنها را منتشر میکند چون دستاورد دیگری در این جنگ نداشت. ما به اینستاگرام اسرائیل ضریب میدهیم. شهر پر از عکس دانشمندان و فرماندهانمان است... این اشتباه است. دیروز زیر پیچ شمیران دیدم که تابلو زدهاند و عکس شهدا را یک به یک آوردهاند و دیگر جا برای دیگر تصاویر نبود! خب، تو برای که تولید قدرت میکنی؟ اسرائیل میگوید من شب اول ۳۵ نفر را زدم و تو هم همین را تأیید میکنی و آن را ضریب میدهی؟!
تبلیغات جنگ مانند دهه ۶۰ بود!
ما با روشهای دهه ۶۰ نمیتوانیم تولید قدرت کنیم. من میفهمم شهید و شهادت خودش تولید قدرت میکند. سیره شهید را گفتن تولید قدرت است. اما یادمان باشد که سال ۱۳۶۰ نیست. آن زمان وقتی در خیابانها حجله میگذاشتید تولید قدرت میکرد و بچه محلها خونشان به جوش میآمد و میرفتند به جبهه. الآن طرف در خانه اینترنشنال و رادیو اسرائیل را میبیند و میشنود و خالی میکند! میگوید راست میگویند... در نیم ساعت الی ۴۰ دقیقه ۳۵ نفر را زدند! نمیتوانیم با همان روشها تولید قدرت کنیم. ما اسرائیل را زیر موشک بردیم. ۱۴ موشک روز آخر نقطه زن هم زدیم. موشکهایمان به مرکز راداری او هم اصابت کرد. اما فقط و فقط روایت مظلومیت میکنیم.
سحر امامی تولید قدرت کرد
الآن صدا و سیما را نگاه نکنید. تور ساختمان شیشهای گذاشته! نماینده و رئیس جمهور میبرد آنجا. چرا آن صحنه تاریخی خانم امامی فضا را منفجر کرد؟ چون تولید فدرت کرد. اسرائیل داشت میزد و او ایستاد و برنامهاش را قطع نکرد. این کار تولید قدرت کرد. تلویزیون باید تولید قدرت کند. تلویزیون این را میگوید که جنایت جنگی شده. در همان ۳، ۴ روز که تلویزیون این را میگفت ما شدیداً داشتیم اسرائیل را میکوبیدیم. ما تولید قدرت نمیکنیم و در این چرخه عقب میمانیم. بچههای مستندساز نباید تولید سوگواری کنند. باید به قطر و کشورهای دیگر بروند. باید به موبایلها رفت و فیلم جمع کرد. اسرائیل یک سکانس نشان میدهد که ۲ زن سوار هواپیما میشوند و دوباره ۲ زن از هواپیما پایین میآیند. میگوید اینها تهران را بمباران کردند! سندی هم که منتشر نمیکنند بلکه فقط با ۳۰ ثانیه تولید قدرت میکنند. باید گفت که مدیران صدا و سیما، آقایان سپاه، بچهها راه دهید که آنها(مستندسازان) کنار لانچرها بروند و ۳۰ ثانیه حیاتی را نشان دهند که یک سپاهی ۳۰ ثانیه لانچر را میگذارد، میگوید میزنم و میزند...
از فردیس کرج تلآویو زدیم! | میراث حاجیزاده موشکهایی است که به اسرائیل زدیم
من بچه کرجم. چند شب پیش رفته بودم مسجد محلمان و یکی میگفت من باورم نمیشود که از فردیس کرج تلآویو بزنیم. کی فکر میکرد از خرمآباد و کرمانشاه تلآویو بزنیم. ما همه اینها را رها کردهایم و به روایت سوگواری چسبیدهایم. امیدوارم سوء تفاوهم نشود اما لباس حاجیزاده تولید قدرت نمیکند. این را نباید آویزان کرد. میراث او موشکهایی است که به اسرائیل زدیم. اگر بخواهیم اکنون از حاجیزاده تقدیر کنیم، همه جا را از خرابیهای اسرائیل پر میکردم و هشتگ «بیچارهتان میکنیم» راه میانداختم. کنار عکس هر شهید فرمانده باید عکس یک خرابی حیفا و تلآویو باشد. اما امروز شهرداری، سازمان تبلیغات و سپاه، تهران را بهشتالزهرا(س) نشان میدهند و این ضد تبلیغ است. آنها معتقدند که شهادت و شهید تولید قدرت میکند. بله اما برای بخشی از مردم نه همه. بخش دیگری از مردم تو دلشان خالی میشود و میترسند.»
سانسور اسرائیل و توئیت ترامپ ابزارتبلیغ میشود!
فراستی گفت: «در ۴۰ سال اخیر اسرائیل این قدر نخورده بود.» موگویی هم تأکید کرد: «سپاه تاکتیکی ایجاد کرد و به این نتیجه رسید و گفت مثل وعده صادق ۱ و ۲ زیاد نمیزنم. کم میزنم، ممتد و هدفمند میزنم. ۲۰ تا صبح، ۲۰ ظهر و ۲۰ شب. نمیگذاشت آژیر خطر اسرائیل خاموش شود و از پناهگاه خارج شوند. ما چنین بلایی سرشان آوردیم. به نظرم خود بچههای رسانهای و مستندساز باور ندارند که ما در این جنگ پیروز شدیم. اگر کسی باور داشته باشد میرود و تولید میکند. این حرف شاید به بچهها بربخورد اما آنها به توئیت ترامپ نگاه میکنند. اینکه میگویند ما ۲۰ موشک زدیم و ۱۲ تایش را گرفتیم و ۷ بمب را هم رهگیری کردیم و یکیاش هم خورد به بیابان، بچه حرباللهیها باور میکنند. یعنی حتماً باید عکس آن مرکز رادار بیاید تا تو باور کنی؟ متوجه نیستی که آنجا سانسور خبری است؟ متوجه نیستی که همین توئیت و سانسور عملیات روانی روی توست؟ که تو خالی کنی و روی فرماندهان سپاه تمرکز کنی. مثل وعده صادق ۱ و ۲ که تو را با سپاه و صدا و سیکا درگیر کنند؟ بعضیها میگویند این طور که میگویی نیست. اما باور کنید کشوری که لنگ سیم خاردارش بود، ظرف ۴۰ سال اسرائیل را به آتش کشید. میگویند پدافند ما ضعیف بود. ما که یک نفر بودیم پدافندمان ضعیف بود اما آنها که همه دنیا بود چرا پدافندشان سوراخ شد؟
حرفهایت به شعورم نشست
فراستی گفت: «اصلاً کجا پدافند ما ضعیف بود؟ فقط آن اواخر سر موضوع لانچرها کمی مشکل پیدا کردیم. واقعیت این است که خودشان هم قبول دارند. تولید قدرت تو را قبول دارم و روی همین خط باید جلو رفت. همین یک قصه به نظرم به شدت نیروساز است. حرفهای تو به دل و شعورم نشست.»