با افزایش مشکلات از مسائل اقتصادی و معیشتی گرفته تا سایه جنگ و ناامنی یا مسائل اجتماعی و سیاسی، شاهد افزایش هشدارها از سوی چهرهای حامی دولت به پزشکیان هستیم. حامیان دولت با در نظر گرفتن شرایط و نگاهی واقعبینانه سعی دارند که به دولت نسبت به کم بودن فرصت هشدار داده و رئیس جمهور و همکارانش را از تبعات تداوم رویه موجود مطلع کنند. در این بین راهکارهایی نیز ارائه داده و پیشنهادات خود را مطرح میکنند؛ برداشت اصولگرایان از این رویکرد، اما این است که جریان حامی دولت یعنی اصلاحطلبان از پرشکیان عبور کردهاند.
مثلا روزنامه جوان در شماره امروز خود اظهارات اخیر محسن هاشمی و عباس عبدی را مصداق عبور از پزشکیان دانسته و نوشته: «برخی فعالان سیاسی یا سران احزاب در روز چهلم جنگی که به یک انسجام ملی بینظیر بدل شد، ساز عبور از پزشکیان کوک کردهاند!»
این روزنامه اصولگرا با اشاره به سخن محسن هاشمی که گفته بود «در شرایطی چنین حساس وجود یک "شخصیت واسط" که هم مورد وثوق رهبران کشور باشد و هم نزد نخبگان و جامعه بینالمللی اعتبار داشته باشد، میتواند نقش کلیدی در عبور از بحران ایفا کند» و عباس عبدی که گفته بود «تا پایان همین امسال وقت دارند که اصلاحات را انجام دهند. قبلاً در زمان رئیسی دوبار گفته بودم که تا پایان ۱۴۰۳ ولی آمدن آقای پزشکیان فقط توانسته یک سال دیگر به تابآوری سیاستهای رسمی کمک کند. دور سه سال را خط بکشید یا امسال یا هیچوقت» نوشت: «گمان نکنید که مثلاً منظور هاشمی و سازندگی کسی مثل علی لاریجانی است. منظور هاشمی از شخصیت واسط، خودش است. گمان میکند پزشکیان اینکاره نیست و او همچون پدرش میتواند مورد وثوق امریکا و اروپا و اعراب و دیگران باشد (هرچند در این ادعا که هاشمی چنین بود، مناقشه فراوان است).»
نویسنده «جوان» افزوده است: «آقای عبدی البته سی سال و بیشتر است که برای نظام فقط چند ماه فرصت قائل است. از زمان روزنامه سلام چنین بود تا اینکه در دوره رئیسی کلاً جمهوری اسلامی را شورهزاری بیحاصل دانست».
این روزنامه اصولگرا در ادامه آورده است: «در سپهر سیاسی ایران این مدل حرفزدن و فعالیت سیاسی دوستداران فراوان دارد. کسانی مثل معاوناول و مشاوران دولت یازدهم و دوازدهم و فراوان نویسندگان وابسته به آن دولت، فرصت کوتاهی به نظام میدادند و رئیسجمهور مطلوب خود را آخرین شانس نظام میدانستند. قبل از آنها همین حالت برای رئیسجمهور دولتهای نهم و دهم و اطرافیان او بود. دولت اصلاحات نیز خودش را آخرین فرصت نظام میدانست و رئیسجمهور آن دولت هنوز هم در بیانیههای سیاسی خود با «فرصت» جمله میسازد. حتی این ادبیات به اصولگرایان هم سرایت کرد و چندی پیش محمدرضا باهنر نیز «نه پزشکیان بلکه هرکس که به جای او رأی میآورد» را هم آخرین شانس نظام دانست.»
روزنامه جوان هشدارهای اخیر اصلاحطلبان به پزشکیان را «کاسبی» خوانده و نوشته: «الان وقت کاسبی از جنگ اخیر یا فروختن سهم خود در انسجام ملی نیست. این کاسبی سابقهدار است. اصلاحطلبان که مدعیاند همیشه به دنبال اصلاحات اساسی بودهاند، در دوران قدرت خود (مثلاً دوران خاتمی یا حضور پررنگ در مجلس ششم یا دولت روحانی) با ساختارهای غیردولتی نظام برای حفظ و استحکام جایگاه خود، تمرین کارورزی کردند تا آنجا که بدنه ستادهای دولتی و وزارتخانهها نیروهای سیاسی آنان هستند. به همین دلیل این شائبه برای شعارهای آنان و مخاطبانشان ایجاد شده است که آنان بیش از آنکه به اصلاحات بنیادین ادعایی و حفظ پایگاه مردمی خود پایبند باشند، نگران از دست دادن پایگاههای شخصی و دولتی و کارگزارانی خود هستند.»
این روزنامه اصولگرا افزوده است: «نظام به اصلاحات و تغییرات نیاز دارد، اما مدلهای اصلاحطلبی نیز در این سه دهه اخیر کم به کار گرفته نشده و کسی حاضر به دفاع از نتایج آن نیست. شما نیز انسانهایی هستید به مانند دیگر کارگزاران نظام مستعد خطا، و اگر معتقدید راهبردهای نظام نتوانسته مشکلات ما (معیشتی، اقتصاد، رفع خطرهای امنیتی و جنگ) را حل کند، صرف این ادعا منطقاً به معنای آن نیست که راهبردهای شما از عهده این مهم برمیآید. اگر تغییرات فوری و گسترده شما لحاظ شد تا بهزعم شما نظام را از آخرین شانسش بهرهمند کند و از لبه پرتگاه نجات دهد، ولی چنین نشد و اوضاع را بدتر کرد، چنانکه در دهه نود کرد، شما هرگز چیزی را گردن نخواهید گرفت، چنانکه دهه نود را گردن نمیگیرید.
جامعه و سیاست، ماشین حساب نیست که بتوان با چهار ادعا و فشاردادن چند دکمه آن را پیشبینیپذیر کرد. در هشدارهای «یا چنین کن یا کارت و کار نظام تمام است» نوعی آمادگی برای ویرانی مستتر است که این راهبرد را خلاف عقلانیت و اخلاق میکند. بهتر است روند تدریجی کمک به بهترشدن اوضاع را در پیش بگیرید و دست از این هشدارهای ویرانگر و قدیمی «آخرین فرصت» بردارید.»