به گزارش اقتصادنیوز به نقل از روزنامه فرهیختگان، ساکنان استانهای تهران و البرز در روزهای اخیر با قطعیهای گسترده، کاهش محسوس فشار و اختلال در دسترسی به آب مواجه شدهاند. این اتفاق، برخلاف آنچه ممکن است تصور شود، حادثهای گذرا یا موقتی نیست. پشت این اختلالات، شبکهای از بحرانهای بههمپیوسته قرار دارد که حاصل دههها سوءمدیریت، برداشت بیرویه، توسعه بدون ملاحظه و چشمپوشی از محدودیتهای زیستمحیطی است.
بر اساس اعلام نهادهای رسمی، کاهش بارشهای تهران در سال آبی جاری، بیسابقهترین وضعیت در ۶۰ سال اخیر را رقم زده است. سدهای تأمینکننده آب تهران که زمانی پشتوانه آرامش روانی شهروندان بودند، اکنون در پایینترین تراز ذخیره خود در یک قرن اخیر قرار دارند. اما آیا ما صرفاً با یک تابستان خشک دیگر طرف هستیم؟ پاسخ بسیاری از کارشناسان منفی است.
تهران، با جمعیتی بیش از ۱۰ میلیون نفر، اکنون در لبه پرتگاه آبی قرار دارد؛ آنهم در شرایطی که درصد قابلتوجهی از آب مصرفی شهر از منابع زیرزمینی برداشت میشود. سفرههایی که طی سالها، بیوقفه و فراتر از ظرفیت تجدیدشان تخلیه شدهاند. زمینِ زیر پای تهران، بهویژه در جنوبغربی، از این فشار در حال فروریختن است؛ نرخ فرونشستی که به بیش از ۳۵ سانتیمتر در برخی نقاط رسیده، سندی زنده از مرگی تدریجی در اعماق خاک است.
در سطح رسمی، توصیه به کاهش مصرف و صرفهجویی ۲۰ درصدی مطرح شده است. اما پرسش اساسی این است: آیا صرفِ توصیه، بدون راهبردهای الزامآور، اطلاعرسانی گسترده، فرهنگسازی و بازتعریف اولویتها، میتواند دردی را درمان کند؟ تجربه کشورهایی که به آستانه روز صفر نزدیک شدهاند، نشان میدهد که تنها واکنشهای فوری، سختگیرانه و هماهنگ میان دولت و مردم، میتواند از فروپاشی کامل منابع جلوگیری کند.
واقعیت این است که آبرسانی در تهران، علاوه بر بحران تأمین، دچار بحران اتلاف نیز است. بنا بر آمارهای موجود، حدود ۲۲ درصد از آب توزیعی در تهران از طریق نشتی، ترکیدگی و فرسودگی شبکهها از بین میرود. در چنین شرایطی، این حجم اتلافشده دقیقاً همان مقداری است که مسئولان از مردم انتظار صرفهجویی دارند. با این تفاوت که مردم با کمپینهای تلویزیونی مخاطب قرار میگیرند، اما لولههای پوسیده همچنان بیصدا نشت میکنند.
همزمان، مسئله برداشتهای غیرمجاز از چاههای زیرزمینی و فقدان نظارت مؤثر بر حفر و بهرهبرداری از منابع آبی پنهان، وضعیت را پیچیدهتر کرده است. البته آمار دقیقی از چاههای غیرقانونی در تهران در دسترس نیست و مسئولان ذیربط نیز تا به حال بهصورت شفاف به این مسئله نپرداختهاند، اما به گفته کارشناسان، هزاران چاه غیرقانونی که خارج از شبکه مدیریت رسمی کار میکنند، تنها آب را نمیبلعند؛ بلکه نظم و کنترل سیستم را نیز مختل میکنند. تا زمانی که این چاهها فعالاند، هر راهکاری برای مدیریت بحران، مثل دوختن لباس نو بر تن کهنه خواهد بود.
از سوی دیگر، ضعف در اولویتبندی تخصیص منابع نیز به بحران دامن زده است. وقتی فضای سبز با آب شرب آبیاری میشود، یا صنایع کمبازده منابع حیاتی را بلع میکنند، باید پرسید: آیا سیاستگذاری فعلی واقعاً به نجات پایتخت از روز صفر فکر کرده است؟ چرا هنوز خبری از سهمیهبندی منطقی، برنامه نوبتبندی هدفمند یا اطلاعرسانی منسجم در سطح شهر نیست؟ چرا المانهای بصری بحران، همانطور که برای مناسبتهای مذهبی یا فرهنگی در سطح شهر تهران نصب میشوند، برای «نجات آب» به کار گرفته نمیشوند؟
تهران، پایتخت ایران، این روزها با دو چهره زیست میکند: چهرهای آرام و معمولی در سطح، و چهرهای پرمخاطره در لایههای زیرین. آنچه امروز فقط «افت فشار آب» مینامیم، فردا میتواند «قطع کامل»، «سهمیهبندی اضطراری» و در نهایت، نخستین تجربه عملی ایران از «روز صفر آب» باشد.
در همین راستا و در جستوجوی پاسخ به پرسش محوری «آیا میتوان از این نقطه بازگشت؟ و اگر بله، چگونه و با چه اقداماتی؟» محمدابراهیم رئیسی، کارشناس حوزه آب و پژوهشگر اقتصاد آب، مهدی اسماعیلی، کارشناس آب و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و علی مریدی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، در گفتوگو با «فرهیختگان» به تشریح این پاسخ و موضوع پرداختند.
محمدابراهیم رئیسی، کارشناس حوزه آب و پژوهشگر اقتصاد آب با اشاره به اینکه مخالف این دیدگاه است که به وضعیت «روز صفر آبی» رسیدهایم، اظهار داشت: «ما لااقل امسال به روز صفر نمیرسیم؛ چراکه منابع متعددی برای تأمین آب داریم. درست است که سهم منابع سطحی کاهش یافته و اکنون حدود ۳۰ درصد شده، اما جای آن را برداشت از منابع زیرزمینی گرفته است. البته باید در نظر داشت که این وضعیت شاید در کوتاهمدت پاسخگو باشد، اما در بلندمدت، چارهساز نخواهد بود.»
او افزود: «تمرکز صرف بر مدیریت عرضه، بدون در نظر گرفتن توان واقعی تولید آب، موجب شده تا شهر تهران در یک چرخه ناپایدار قرار گیرد. هیچگاه برنامهریزیها مبتنی بر توان تولید آب نبوده است؛ بلکه صرفاً سعی شده با رشد جمعیت، عرضه نیز افزایش یابد.»
در حال حاضر، مجموع منابع آبی تهران حدود یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون مترمکعب برآورد میشود؛ در حالی که مصرف فعلی شهر حدود یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون مترمکعب است. اگر شرایط طبیعی باشد، این مقدار قابل تأمین است. اما با پیشبینی جمعیت ۱۹ میلیونی تهران در سال ۱۴۲۵، قطعاً با کمبود مواجه خواهیم شد.»
رئیسی با بیان اینکه راهحل صرفاً در افزایش تأمین آب خلاصه نمیشود، گفت: «باید به مدیریت تقاضا هم توجه کنیم. متوسط مصرف روزانه هر شهروند تهرانی حدود ۲۳۰ لیتر است؛ رقمی بالاتر از نرم جهانی.»
او ادامه داد: «در عین حال، بخشی از بحران آب تهران ناشی از زیرساختهای فرسوده و مدیریت ناکارآمد است. حدود ۲۲ درصد آب تهران از طریق نشتی هدر میرود؛ اگر فقط ۱۱ درصد آن مربوط به فرسودگی باشد، یعنی سالانه ۱۲۰ میلیون مترمکعب آب (معادل حجم سد کرج) از بین میرود. این همان ۲۰ درصدی است که از مردم انتظار صرفهجویی داریم؛ در حالی که با اصلاح زیرساختها میتوان همان میزان را نجات داد.»
وی با تأکید بر اینکه مشارکت مستقیم مردم اجتنابناپذیر است، گفت: «آنچه دولت باید در کوتاهمدت انجام دهد، آگاهیرسانی مؤثر است. اکنون در تهران، برخلاف آنچه در خصوص طرح روز صفر گفته میشود، المانهای شهری مرتبط با هشدارهای بحران آب به چشم نمیخورد.»
او افزود: «همانطور که برای مناسبتهای فرهنگی، نمادهای متعددی در شهر دیده میشود، بحران آب نیز باید با المانهای بصری و اطلاعرسانی جدی در فضای عمومی همراه شود. باید این را در نظر گرفت که شاید مردم تلویزیون نبینند یا در فضای مجازی فعال نباشند، اما وقتی در شهر تردد میکنند، باید بفهمند که وضعیت آب بحرانی است.»
این کارشناس حوزه آب با تأکید بر اینکه تنها راهحل ما در کوتاهمدت، مدیریت مصرف است، گفت: «این امر باید با تکنولوژیهای کاهش مصرف، فرهنگسازی عمومی و تغییر رفتار مصرفی مردم همراه باشد. دولت هم باید به جای تأکید صرف بر عرضه، مدیریت منابع موجود را در اولویت قرار دهد.»
وی درباره طرح انتقال آب از سد لار تصریح کرد: «تهران رودخانه ندارد و هماکنون از طریق سدهای طالقان و منابع شمالی و غربی تأمین میشود. تونل انتقال از سد لار قابل اجراست، اما با مشکل تأمین اعتبار و زمانبر بودن مواجه است. تا دو یا سه هفته آینده هم به نتیجه نمیرسد. اما با فرهنگسازی، ارتقای سواد آبی مردم و مسئولیتپذیری جدی مسئولان، میتوان این بحران را کنترل کرد.»
رئیسی در پاسخ به سؤالی درباره چاههای تهران تصریح کرد: «در حال حاضر، ۷۰ درصد آب مصرفی تهران از منابع آب زیرزمینی تأمین میشود؛ منابعی که از آبخوان فرسوده و ضعیف تهران برداشت میشوند. این روند ناپایدار بهطور مستقیم به فرونشست زمین منجر شده است. در جنوبغربی تهران، حدود ۳۶ سانتیمتر نشست زمین ثبت شده که ناشی از همین برداشتهای بیرویه است. با تداوم این روند، پیشبینی میشود میزان فرونشست افزایش یابد.»
وی با اشاره به اینکه در فضای عمومی دیدگاهی رایج وجود دارد مبنی بر اینکه مصرف خانگی سهم اندکی در بحران آب دارد و مسئولیت اصلی بر عهده بخش کشاورزی است، گفت: «این نگاه در سطح ملی تا حدودی صحیح است، چرا که آمارها سهم بالای مصرف کشاورزی را تأیید میکنند. با این حال، شرایط تهران متفاوت است و نباید با همان معیار ملی به آن نگاه کرد.»
او ادامه داد: «در تهران، حدود ۵۰ درصد از آب مصرفی از منابع آب شرب تأمین میشود. این تصور که چون این مقدار آب مصرف خانگی است، نباید نسبت به مصرف آن حساس بود، اشتباه است. اتفاقاً باید با دقت بیشتری به مصرف این نوع منابع نگاه کرد؛ چرا که هزینه تأمین و تصفیه آن بالاست و پایداری آن نیز پایینتر از منابع معمولی است.»
این متخصص حوزه آب بر لزوم نگاه منطقهای و بومی به مسئله تأکید کرد: «اگر در سطح کلان نیز در نظر بگیریم، ایران کشوری با تنوع اقلیمی بالاست. در گیلان، منابع آبی فراوان است، اما در بلوچستان با کمآبی شدید مواجهیم. برخلاف برق، آب را نمیتوان بهراحتی از نقطهای به نقطه دیگر منتقل کرد. بنابراین، هر منطقه باید بر اساس شرایط خاص خود مدیریت شود.»
او افزود: «رویکردهای کلی و یکسان به مسئله آب، نهتنها مفید نیستند، بلکه میتوانند گمراهکننده نیز باشند. آنچه نیاز داریم، سیاستگذاری مبتنی بر دادههای بومی و شرایط محلی است؛ نه نسخهپیچی واحد برای سراسر کشور.»