عصرایران؛ علی بهاری- بعد از حمله اسرائیل به ایران که به مدد انسجام هوشمندانه مردم و توانایی نیروهای مسلح ناکام ماند سخن از نفوذ و نفوذی بار دیگر به نقل محافل تبدیل شد. چه آن که در طول جنگ دوازده روزه، بسیاری از ضربات اسرائیل را نه نیروی هوایی اشغالگران که نفوذیهایش در شهر و روستا به پیکره میهن وارد کردند. از شلیک پهپاد و موشک دوشپرتاب تا هدایت ریزپرنده و بمبگذاری. صد البته لو دادن جلسه محرمانه شعام یا محل استقرار فرماندهان سپاه کار پیادهنظام پایینرتبه نیست و به نفوذ و رصد در سطح بالاتری نیاز دارد.
اما برای مقابله با نفوذ چه باید کرد؟ نکات زیر در این باره گفتنی است:
- تعهد و وطنپرستی افراد یکسان نیست. برخی سرشان هم برود به میهن خیانت نمیکنند و بعضی در مقابل پول وسوسه میشوند. از سال 1396 تاکنون قیمت دلار از 3 هزار تومان به حدود 90 هزار تومان رسیده. یعنی 30 برابر شده است. فرض کنید کسی در آن سال درآمد ماهی 10 میلیون تومانی داشته است. این ده میلیون تومان که در آن دوره حدود 3300 دلار ارزش داشت امروز 110 دلار ارزش دارد. این کاهش شدید ارزش پول ملی و به تبع آن قدرت خرید مردم پاس گل بینظیری به سرویسهای امنیتی بیگانه میدهد. پس یکی از مهمترین کارها برای بستن رخنه نفوذ بیگانه، اصلاح اقتصاد و احیای قدرت خرید جامعه است که آن هم به شهادت اقتصاددانان جز با تعامل سازنده با جهان و رفع تحریمها امکانپذیر نیست.
- وطنپرستی همهاش در اقتصاد خوب خلاصه نمیشود. حس تعلق به خانواده بزرگ ایران یکی دیگر از موانع افتادن در دام بیگانه است. این حس را باید روز به روز تقویت و صداهای تضعیفکنندهاش را - اگر چه پشت تریبونهای مذهبی باشد - قاطعانه خاموش کرد. بپذیریم که در طول سالهای اخیر برای «ایران» کم گذاشتهایم. یا آن را پای لوای امت بردهایم و یا زیر عبای اسلام پنهان کردهایم؛ حال آن که اسلام و ایران در نگاه قاطبه مردم تفکیکناپذیرند. حیف است از خدمات متقابل اسلام و ایران برسیم به جایی که کسی تحقیرگرانه بگوید حس تعلق به وطن، در میان حیوانات هم رایج است!
- مبارزه با جاسوس و جاسوسی فنی است که سالها ادبیات علمی برای آن تولید شده است. نه اولین کشوری هستیم که هدف تهاجم سرویس امنیتی بیگانه قرار گرفتهایم و نه آخرین آنها خواهیم بود. ببینیم دانشکدههای معتبر جهان در حوزه اطلاعات و امنیت چه میکنند، چه متونی میخوانند و از چه روشهایی برای پیشبرد عملیات ضد جاسوسی بهره میگیرند. همانها را فرابگیریم و در کشور خود به کار ببندیم. در سالهای اخیر با تاکید بر بومیسازی و دینیسازی همه چیز، تدریجا خود را از نشستن بر سفره دانش متعارف جهانی محروم کردهایم و این یکی از دلایل عقبماندگی ما در این حوزه است. اختراع دوباره چرخ هنر نیست. چرخ اختراع شده است. اگر میتوانیم افزونه کارآمدی بر آن سوار کنیم و اگر نه همان را به شکل کنونیاش استفاده کنیم و بودجه و دانش را صرف تولید چیزی که پشتوانه نظری ندارد نکنیم.
- دو گانه تعهد و تخصص، راه خوبی پیش پای نفوذیها گذاشته است. آنان فهمیدهاند ما تعهد ظاهری را بر صدر مینشانیم و تخصصی که با ظاهر مذهبی همراه نباشد چندان خوش نمیداریم. پس با عرضه ویترین مذهبی و دادن شعارهای انقلابی وارد میشوند، دل جماعت تندرو را میبرند و به پنهانترین سوراخهای کشور راه مییابند. تخصص را ارج بنهیم این حفره هم مسدود خواهد شد.