سهیلا طائی
همزمانی مشکوک بحرانهای زیرساختی با موج حملات رسانهای و شایعات امنیتی، نشانهای است از ورود کشور به فاز تازهای از جنگ ترکیبی. در این فاز، به جای راکت و پهپاد، هدف دشمن آب، برق، روان عمومی و اعتماد اجتماعی است. آیا این نوع حملات فاز جدید جنگ رژیم متخاصم صهیونیستی با ایران است و عملا جنگ به خانه های مردم کشیده شده است؟
با گذشت چند هفتهای از تجاوز رژیم اشغالگر و کودککش اسرائیل به ایران و شهادت مردم بیگناه کشورمان، بهنظر میرسد آنچه در ظاهر پایان یافته، در واقع تنها تغییر شکل داده است. اکنون، جبهه نبرد نه در حوزه نظامی، بلکه در عمق زندگی روزمره ایرانیان ادامه دارد؛ از قطعی برق گرفته تا بحرانهای زنجیرهای در توزیع آب و خدمات شهری.
در روزها و هفتههای اخیر، گزارشهای فراوانی از قطعیهای گسترده و بعضاً همزمان آب و برق در استانهای تهران، البرز، اصفهان، خوزستان، کرمانشاه، یزد و فارس منتشر شده است. نکته قابل تأمل آنجاست که این بحرانها در شرایطی رخ میدهند که مسئولان وزارت نیرو بارها از وضعیت "مطلوب ذخایر آبی" در سدهای کشور خبر دادهاند. بهعنوان نمونه، در تیرماه ۱۴۰۴، مدیرعامل شرکت مدیریت منابع آب ایران اعلام کرد که «ذخیره سدهای تهران نسبت به مدت مشابه سال قبل ۱۵ درصد افزایش یافته و از مرز ۷۵۰ میلیون مترمکعب عبور کرده است.»
با وجود این آمار امیدوارکننده، اختلال در توزیع آب و برق با حجمی کمسابقه کشور را درگیر کرده است. این همزمانی، به گمان بسیاری از ناظران، نمیتواند صرفاً نتیجه سوءمدیریت یا پیک مصرف باشد، بلکه نشانهای از نوعی اقدام هماهنگشده است؛ احتمالی که با بررسی دیگر شواهد تقویت میشود.
رسانههایی نظیر "هاآرتص" و "تایمز اسرائیل" طی هفتههای اخیر گزارشهایی منتشر کردهاند که در آن از فعالیت گروههای هکری وابسته به رژیم صهیونیستی علیه زیرساختهای ایران سخن گفته شده است. نامهایی مانند "بلکشدو" و "یونیتیفور" بار دیگر در فضای رسانهای ظاهر شدهاند؛ گروههایی که سابقه نفوذ به سیستمهای سوخت، حملونقل و خدمات شهری در ایران را در کارنامه دارند.
بر همین اساس میتوان گفت ما اکنون در میانه یک جنگ ترکیبی (Hybrid War) قرار داریم. جنگی که در آن، حمله نظامی مستقیم تنها یکی از مؤلفه است و دیگر اجزای آن شامل جنگ سایبری، عملیات روانی، اخلال در خدمات شهری، تهییج افکار عمومی و فروپاشی تدریجی سرمایه اجتماعی است.
در این میدان تازه، سلاح اصلی دشمن حمله به «اعتماد» است. حملهای که بهجای بمباران تأسیسات هستهای، شبکه برق را هدف میگیرد، و بهجای پهپادهای مرگبار، اخبار جعلی و ناامیدکننده را در شبکههای اجتماعی پمپاژ میکند.
در چنین شرایطی، نقش رسانهها، خصوصاً رسانههای رسمی و با سابقه، حیاتی است. انتظار میرود صدا و سیما، خبرگزاریها و تحلیلگران شاخص با رویکردی شفاف، صادقانه و هوشمندانه، افکار عمومی را نسبت به واقعیت این جنگ پیچیده آگاه کنند. مخفیکاری، بیخبری یا سادهسازی مسائل، دقیقاً همان چیزی است که در خدمت پروژه دشمن قرار میگیرد.
مردم ایران در تمام بحرانهای گذشته نشان دادهاند که در صورت آگاهی، تحلیل درست و همراهی رسانهها، آمادگی ایستادگی دارند. اما این ایستادگی نیازمند دانستن حقیقت است.
جنگ ایران و اسرائیل، شاید در ظاهر پایان یافته باشد، اما دشمنی رژیم صهیونیستی تمامی ندارد؛ آنچه اکنون ما تجربه میکنیم، صرفاً انتقال نبرد از زمین به ذهن است. این جنگ هنوز ادامه دارد، بیآنکه تیراندازی شود و سلاح مقابله با آن آگاهی رسانی، اتحاد و همدلی و خویشتنداری است.