به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، مازندران و گیلان، دو استان زیبا و سرسبز شمال کشور، این روزها در چنگال یک بحران حاد و همهجانبه گرفتار شدهاند. بحران پسماندی که سالهاست با بیتدبیری و کوتاهی مسئولان، به فاجعهای غیرقابل کنترل بدل شده است. اما این فاجعه همچنان بدون راهکار عملی و جدی از سوی نهادهای مسئول ادامه دارد و وعدههای توخالی، دردی از مردم و طبیعت این مناطق دوا نمیکند.
نمایندگان گیلان و مازندران در مجلس که باید اول خط مقابله با این بحران باشند، چه کردهاند؟ آیا صرف طرح چند سوال، صدور چند بیانیه و وعدههای کلی و کلیشهای، پاسخگوی مصائب و سلامت مردم است؟ چرا هیچ طرح مشخص و عملی برای الزام دولت به اجرای برنامههای مدیریت پسماند ارائه نشده؟ چرا پیگیریهای نمایندگان به جای راهکارهای عملی و ملموس، به گزارشهای کلی و حرفهای تکراری محدود شده است؟ مردم این استانها حق دارند بدانند چرا نمایندگانشان در مقابل این بحران بزرگ کمتحرک و منفعل عمل میکنند؟
وزیر بهداشت، مسئول مستقیم سلامت مردم، چگونه میتواند سکوت اختیار کند وقتی نشت شیرابههای سمی، آلودگی هوا و افزایش بیماریهای تنفسی، پوستی و گوارشی در شمال کشور به طور فاجعهباری با این ابر چالش افزایش می یابد؟ چرا وزارت بهداشت برنامههای پیشگیرانه و نظارتی خود را به شکل شفاف و جدی اعلام نمیکند؟ آیا وزارت بهداشت فقط تماشاچی بحران است یا واقعا وارد میدان شده؟ مردم شمال حق دارند بدانند چه اقداماتی برای کاهش تبعات این بحران انجام شده و چه برنامهای برای آینده وجود دارد.
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان بالاترین مقام زیستمحیطی کشور، باید پاسخگو باشد که چرا پروژههای حیاتی مانند نیروگاههای زبالهسوز، علیرغم سالها وعده، همچنان درگیر مشکلات مالی، فنی و مدیریتی هستند؟ چرا سازمان تحت نظر ایشان، در مقابله با نابودی جنگلهای هیرکانی و آلودگی سواحل خزر، نقشی فراتر از حرف و آمارهای غیرشفاف نداشته است؟ بحران پسماند شمال فقط معضل زباله نیست؛ این یک مسئله امنیت زیستی و ملی است که با عملکرد فعلی، سازمان حفاظت محیط زیست در حال شکست کامل است.
وزارت کشور مسئول سیاستگذاری و هماهنگی میان دستگاهها است، اما در برابر بحران پسماند شمال تنها به اعلام وجود مشکل بسنده کرده است. چه اقدامات عملی و میدانی برای هماهنگی سازمانها، شهرداریها و نهادهای محلی انجام شده؟ چرا هیچ برنامه اجرایی و بودجه مشخصی برای مقابله با این بحران ارائه نشده؟ آیا وزارت کشور به وظیفه نظارتی و مدیریتی خود در این بحران عمل کرده یا فقط در حد خبرنگاران بحران را گزارش داده است؟
این بحران محصول سالها انباشت بیتدبیری، نبود مدیریت کارآمد، رشد بدون برنامه جمعیت و گردشگری، و فقدان زیرساختهای فنی است. زیرساختهای ضعیف، عدم تفکیک زباله از مبدأ، نبود تکنولوژیهای بهروز در بازیافت و دفن اصولی، و دفع غیراصولی پسماندها به طبیعت، همه دست به دست هم دادهاند تا شمال کشور به کانون بحران زیستمحیطی کشور تبدیل شود. البته در این میان شرایط خاص جغرافیایی و هیدرولوژیکی این استانها، امکان دفن استاندارد زباله را تقریبا منتفی کرده و بیعملی مسئولان را تشدید کرده است.
شیرابههای سمی وارد آبهای زیرزمینی شدهاند، جنگلهای هیرکانی از بین میروند، آلودگی هوا و بوی نامطبوع هر روز زندگی مردم را نشانه گرفته استو بیماریها افزایش می یابد. این یعنی همه ابعاد زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی در حال آسیب شدید هستند.
دیگر نمیتوان این بحران را صرفا با جلسات و نشستهای بدون خروجی و وعدههای بدون عمل اداره کرد. مردم شمال کشور حق دارند مسئولان را به حساب بکشند و مطالبهگر باشند. مطالبهای فراتر از شعار و آمارهای نمایشی؛ مطالبه اقدام جدی، شفاف و مسئولانه برای مهار بحران پسماند و حفاظت از زیستبوم شمال کشور.
کلام آخر
اگر مسئولان واقعاً ارادهای برای حل این بحران ندارند، لااقل به مردم بگویند. اما اگر میخواهند این فاجعه را مهار کنند، باید همین امروز تصمیمات اجرایی و بودجه لازم را به کار ببندند. تا دیر نشده، اقدامات فوری، ملموس و تخصصی لازم است. به قول معروف، این بار وعدهها را زمین بگذارید و دست به کار شوید؛ وگرنه شمال کشور زیر کوهی از زبالهها دفن خواهد شد و هیچ توجیهی برای این نابودی قابل قبول نیست.