پرستاران و متخصصان زیادی در سالهای اخیر یا بار چمدان مهاجرت بستند و رفتند یا شغل دیگری را برای امرار معاش انتخاب کردند که دستمزدشان تکافوی نیازهای زندگی را بدهد. حالا بیمارستانهایی افتتاح میشوند که برخی بخشها مانند اورژانس، آیسییو، آیسییو کودکان و بستری جراحی در آنها راهاندازی میشوند اما افتتاح نه؛ چون کادر درمان کافی برای کار کردن در این بخشها وجود ندارد.
به گزارش تابناک به نقل از هممیهن، کارشناسان حوزه سلامت بر این باورند که سیاستگذاریهای غلط، نظام سلامت را به اینجا رسانده و دود این سیاستگذاریها اول از همه به چشم مردم میرود. علیرضا سلیمی، رئیس انجمن بیهوشی و مراقبتهای ویژه ایران درباره بیعدالتی میانرشتهای میگوید که در ایران بعضی از رشتههای جراحی، درآمدی بیش از 100برابر دیگر رشتهها دارند و طبیعی است زمانی که عدالت بینرشتهای نباشد، با سیاستگذاری نادرست و نبود نظارت و کنترل، همه جذب تخصصهای پردرآمدتر میشوند. همین بیعدالتی سبب شده تا تعداد پرستاران در ایران پایینتر از حداقل استانداردهایی باشد که سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده است. حداقل تعداد پرستار بهازای هر هزار بیمار در جهان، سه نفر است و این در حالی است که این عدد در ایران بین 1/7 تا 1/9 نفر است.
پرستاران در سالهای گذشته، صدای اعتراضشان به وضعیت شغلی و درآمدی خود را بلند کردند اما آنچه دریافت کردند، سرکوبی فراگیر بود. محمد شریفیمقدم، دبیرکل خانه پرستار از یک گروه سلطه در وزارت بهداشت میگوید که دریافتیهای چندصد میلیونی دارند و اجازه اجرا شدن قوانینی را که دولت بهنفع پرستاران تصویب کرده است، نمیدهند: «آنها پرستاری با حقوق ۲۰ میلیون تومانی را درک نمیکنند درنتیجه اعتراض پرستاران به جایی نمیرسد و نهادهای پرستاری هم در اختیار همین گروه سلطه در وزارت بهداشت است.» احمد نجاتیان، رئیس سازمان نظام پرستاری هم میگوید که پرستاری هنوز بهعنوان اولویت برای نظام سلامت و سیاستگذاری کشور ما تعریف نشده و تا زمانی که این دیدگاه اصلاح نشود، تغییری رخ نخواهد داد.
در همه بیمارستانها، چه بیمارستانهای کوچک لب مرز و چه بیمارستانهای مجهز در شهرهای بزرگ، نیاز به متخصص بیهوشی، یک نیاز اساسی است. با این حال، بررسیها نشان میدهد بیهوشی جزء اولین تخصصهایی است که دچار کمبود متخصص شده و امروز به مرز بحران رسیده است. علیرضا سلیمی، رئیس انجمن بیهوشی و مراقبتهای ویژه ایران میگوید: «بیش از کمبود پرستار و سایر رشتهها در این زمینه دچار کمبود هستیم.» برنامهریزی برای حوزه سلامت، ظرفیتها و آموزشهای آن بحثی تخصصی است که سالهاست مورد بیتوجهی و سوءمدیریت قرار گرفته است: «زمانی که در بحث آموزش و ظرفیتها دچار خطای محاسباتی میشوید، عوارض آن سالها بعد بروز میکند و علاج آن هم سختتر است.
جبران این اشتباه نیاز به سالها زمان دارد.» او در ادامه به نبود عدالت میانرشتهای در رشتههای پزشکی اشاره میکند و میگوید: «کشورهایی که موفق هستند، آنهاییاند که درآمد رشتههای مختلف در حوزه سلامت تفاوت خیلی عجیبی با هم ندارند. درآمد یک پرستار، متخصص داخلی، بیهوشی و جراح در یک بازه معقولی با هم متفاوت است و به همین دلیل افراد میتوانند براساس علاقه و دیگر فاکتورها انتخاب رشته کنند. اما در ایران برخی از رشتههای جراحی، درآمدی بیش از 100برابر دیگر رشتهها دارند. طبیعی است زمانی که عدالت بینرشتهای نباشد و با سیاستگذاری نادرست و نبود نظارت و کنترل، همه جذب تخصصهای پردرآمدتر میشوند.»
در سالهای اخیر، بسیاری از متخصصان در رشتههای مختلف به سمت ارائه خدمات زیبایی رفتند. بخشی که نسبت به بخش درمانی پزشکی پولسازتر است: «ما باید متخصصانی در حوزه زیبایی داشته باشیم اما اینگونه نیست که تمام نیاز کشور زیبایی باشد. در هر تخصصی شما میتوانید ببینید که متخصصان به بخش زیبایی کشیده شدند. این هم نتیجه سیاستگذاری اشتباه است و هیچ تقصیری متوجه همکار جوان ما نیست. زمانی که درآمد یک بخش بهشکل ناهنجاری بیش از دیگر بخشهاست، روند جذب نیروی انسانی به آن سمت کشیده میشود.»
او درباره همین بیعدالتی در مقایسه دستمزدها با دیگر کشورها میگوید: «زمانی که یک متخصص جوان میبیند درآمدش در کشور همسایه چند ۱۰ برابر است طبیعی است که برای مهاجرت و رفتن و کار کردن در دیگر کشورها جذب میشود. این هم نتیجه سیاستگذاری غلط است.» کمبود نیروی انسانی در گام اول سبب میشود که پرسنل موجود با دلسوزی، فداکاری و اضافهکاری سعی در جبران کمبودها داشته باشند: «آنها خیلی زود دچار فرسودگی شغلی میشوند و درنتیجه با افت کیفیت خدماتی که به بیماران داده میشود مواجه میشویم. از سویدیگر، کمبود همهجانبه است. هم کیفیت و هم کمیت کاهش پیدا میکند و درنتیجه به دهها سال قبل برمیگردیم.» به گفته او یکی از افتخارات ۴۰ سال اخیر کشور، دستاوردهای پزشکی بوده که به خودکفایی رسیده و در بسیاری موارد با کمبود متخصص روبهرو نبوده است: «اما این روند ما را به ۴۰ سال قبل بازمیگرداند.»
سلیمی بر این باور است که اولین قدم، خواست ایجاد تغییر است: «سالهاست ما از این موضوع حرف میزنیم و همه در کلام میپذیرند اما این عزم باید ایجاد شود. این موضوع هیچگاه اولویت فکری مسئولان حوزه سلامت نبوده و آنچنان در این حوزه مسئله ایجاد شده که الان مجبور شدند بپذیرند و به عنوان اولویتی با ضریب بالا در لیست کاری قرار دهند.» به نظر میرسد مسئولان برای حل این موضوع، باید تغییر روش دهند: «اگر قرار بود این مسئله با کارهای پیشپاافتاده درست شود تا الان درست شده بود. مادامی که نگرش مسئولان این است که برخی رشتهها اهمیت بیشتر و برخی اهمیت کمتر دارند این مشکل پابرجا خواهد بود.» به گفته رئیس انجمن بیهوشی و مراقبتهای ویژه ایران، تا زمانی که عدالت بینرشتهای وجود نداشته باشد این مشکل باقی خواهد بود.
برقراری عدالت راهحلی است که سلیمی برای حل مشکل کمبود کادر پزشکی مطرح میکند: «زمانی که یک پرستار اختلاف درآمدی چندصدبرابری با یک جراح پلاستیک دارد چرا باید افراد به سمت انتخاب پرستاری بروند. زمانی که اختلاف امکانات زندگی با سایر کشورها زیاد است میل به مهاجرت زیادتر میشود. این موضوع نیازمند یک کار زیربنایی است.
کمبودها تبدیل به معضل شده و با یک جلسه دوساعته نمیتوان آن را حل کرد.» او به دولت و مسئولان وزارت بهداشت توصیه میکند که از نیروی انجمنهای علمی و افراد صاحبنظر برای حل این مشکل استفاده کنند: «حلقه بستهای در وزارت بهداشت، سالهاست در دولتهای مختلف کار میکنند و ظرفیت کارشناسی ما تغییری پیدا نکرده است. همان آدمهای قدیمی میخواهند مسئله را حل کنند اما راهحل آنها همان راهحل قدیمی است که به نتیجه نرسیده است.»
مهاجرت پزشکان و پرستاران در بخشهای مختلف، نظام سلامت را تحتتاثیر قرار داده. ایرج خسرونیا، رئیس جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران، هم از مهاجرت جراحان قلب کودکان خبر میدهد: «در حال حاضر تعداد زیادی از جراحان قلب کودکان مهاجرت کردند و تعداد آنها در ایران کاهشی محسوس یافته است. در حوزه پرستاری هم به همین شکل است. در تهران ممکن است این کمبود خودش را کمتر نشان داده باشد اما در دیگر شهرها، این کمبود در بیمارستانهای دولتی قابل مشاهده است.