به گزارش مشرق، کانال تلگرامی چارسو فرهنگ نوشت:
در پی سفر اخیر دکتر مسعود پزشکیان به پاکستان و خواندن شعری از اقبال لاهوری، توجهها بار دیگر به پیام بیدارگرانۀ این متفکر بزرگ جلب شد.
شعر اقبال لاهوری، با روحِ آتشین خود، بیانیهای برای قیام علیه هر نوع بندگیست؛ چه اسارت در برابر «تقدیرِ جبری» و چه سلطۀ «استعمار خارجی». او در قلب اندیشۀ ضدِ استعماریِ خود، به نقد عرفان خمود و انفعالی میپردازد که با تقدیس سکون، انسان را بَردۀ شرایط میسازد. از نگاهِ اقبال، استعمار پیش از آنکه بر سرزمینها حاکم شود، بر ذهنهای تسلیمشده و خودباخته مسلط میگردد.
راه رهایی، در فلسفۀ «خودیِ» او نهفته است: پرورشِ انسانِ آرمانی و «مردِ مؤمن» که فعالانه معمارِ سرنوشتِ خویش است. این «خودیِ» بیدارشده، تقدیر را نه امری از پیشنوشته، بلکه میدانی برای مبارزه و تغییر میبیند که شرطِ جلبِ نُصرتِ الهی است. بهتعبیر او، خداوند سَروَری را به ملّتی میبخشد که سرنوشتِ خود را با دستِ خویش بنویسد، نه جماعتی که نَقلِ صِرفِ کلامِ مردانِ عمل را بهانۀ بیعملی سازد.
بدینسان، مبارزه با استعمار در مکتب اقبال، از یک انقلاب درونی آغاز میشود؛ قیامی علیه روایتی که پیامِ طوفانیِ ساختن جهانی دیگر را به تسکینی برای تحمل این جهان بدل کرده است.
در عمل پوشیده مضمون حیات
لذت تخلیق، قانون حیات
خیز و خلّاقِ جهانِ تازه شو
شعله در بر کن، خلیل آوازه شو
در پی سفر اخیر دکتر مسعود پزشکیان به پاکستان و خواندن شعری از اقبال لاهوری، توجهها بار دیگر به پیام بیدارگرانۀ این متفکر بزرگ جلب شد.
شعر اقبال لاهوری، با روحِ آتشین خود، بیانیهای برای قیام علیه هر نوع بندگیست؛ چه اسارت در برابر «تقدیرِ جبری» و چه سلطۀ «استعمار خارجی». او در قلب اندیشۀ ضدِ استعماریِ خود، به نقد عرفان خمود و انفعالی میپردازد که با تقدیس سکون، انسان را بَردۀ شرایط میسازد. از نگاهِ اقبال، استعمار پیش از آنکه بر سرزمینها حاکم شود، بر ذهنهای تسلیمشده و خودباخته مسلط میگردد.
راه رهایی، در فلسفۀ «خودیِ» او نهفته است: پرورشِ انسانِ آرمانی و «مردِ مؤمن» که فعالانه معمارِ سرنوشتِ خویش است. این «خودیِ» بیدارشده، تقدیر را نه امری از پیشنوشته، بلکه میدانی برای مبارزه و تغییر میبیند که شرطِ جلبِ نُصرتِ الهی است. بهتعبیر او، خداوند سَروَری را به ملّتی میبخشد که سرنوشتِ خود را با دستِ خویش بنویسد، نه جماعتی که نَقلِ صِرفِ کلامِ مردانِ عمل را بهانۀ بیعملی سازد.
بدینسان، مبارزه با استعمار در مکتب اقبال، از یک انقلاب درونی آغاز میشود؛ قیامی علیه روایتی که پیامِ طوفانیِ ساختن جهانی دیگر را به تسکینی برای تحمل این جهان بدل کرده است.
در عمل پوشیده مضمون حیات
لذت تخلیق، قانون حیات
خیز و خلّاقِ جهانِ تازه شو
شعله در بر کن، خلیل آوازه شو
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.