به گزارش همشهری آنلاین، نفیسه سادات موسوی- شاعر و نویسنده : برخلاف تبلیغات رسانهای غرب که از اسرائیل بهعنوان «تنها دموکراسی خاورمیانه» یاد میکنند، کارنامه واقعی این رژیم پر است از تجاوز نظامی، ترور، اشغال، تحریک جنگهای نیابتی و مداخله در امور داخلی کشورها. نگاهی اجمالی به تحولات غرب آسیا نشان میدهد که کمتر بحرانی در این منطقه بدون ردپای مستقیم یا غیرمستقیم اسرائیل رخ داده است. از حملات مکرر به غزه و لبنان، بمباران مواضع سوریه و مشارکت در ناامنی عراق، تا نقشآفرینی پنهان در افغانستان و قفقاز جنوبی، همه و همه گویای آن است که اسرائیل نقشی فعال در تولید بحرانهای زنجیرهای داشته است. حتی گزارشهایی از دخالت این رژیم در ناآرامیهای داخلی برخی کشورهای منطقه منتشر شده که نشان میدهد پروژه صهیونیسم بهدنبال مدیریت ناآرامیها و استفاده ابزاری از آنها در راستای اهداف ژئوپلیتیکی خود است.
این رژیم، با همراهی قدرتهای غربی بهویژه آمریکا و انگلیس، از طریق ایجاد و تداوم درگیریها، روند توسعه کشورهای منطقه را بهطور جدی مختل کرده است. سوریه، عراق، لبنان و یمن، که همگی از نظر منابع طبیعی و موقعیت ژئواستراتژیک اهمیت دارند، بهطور مداوم هدف حمله، تحریم، بیثباتسازی و تخریب زیرساخت قرار گرفتهاند. منابع حیاتی مانند نفت، گاز، آب و فسفات، نه برای توسعه ملتها، بلکه برای تغذیه اقتصادهای جنگطلب در دست شرکتهای وابسته به صهیونیسم بینالملل قرار گرفتهاند.
اسرائیل همچنین در خط مقدم مقابله با هر جنبش یا دولتی قرار دارد که بخواهد مستقل از نظم آمریکامحور عمل کند. نقش آن در مهار انقلاب اسلامی ایران، تضعیف دولتهای مستقل منطقهای و تحریک ائتلافهای عربی علیه محور مقاومت، بر کسی پوشیده نیست. اطلاعات افشاشده نشان میدهد اسرائیل حتی در شکلگیری پروژههایی مانند ناتوی عربی، آموزش نیروهای کودتاچی در آفریقا، و اجرای عملیات روانی علیه دولتهای مستقل، مشارکت مستقیم داشته است.
نفوذ لابیهای صهیونیستی در سیاستگذاری آمریکا و اتحادیه اروپا، موجب صدور تحریمهای یکجانبه علیه ملتهایی مانند ایران، روسیه، کوبا، ونزوئلا و سوریه شده است. اسرائیل با امنیتیسازی این کشورها و برچسبزدن به هر جنبش استقلالطلب، تلاش کرده تا هر صدای مخالف با هژمونی غربی-صهیونیستی را خاموش کند. از سوی دیگر، با صادرات تسلیحات و فناوریهای جاسوسی به رژیمهای سرکوبگر در آسیا و آفریقا، عملاً به تداوم دیکتاتوری و خفه کردن جنبشهای دموکراتیک یاری رسانده است.
در این چارچوب، نابودی رژیم صهیونیستی تنها خواسته فلسطینیان نیست. این رخداد، گشایش راهی برای بسیاری از ملتها بهسوی آزادی، امنیت و توسعه خواهد بود. بدون اسرائیل، کشورهای منطقه خواهند توانست مسیرهای تجاری امن ایجاد کنند و با دسترسی به آبهای آزاد، اقتصاد خود را شکوفا سازند. منابع طبیعی دیگر تحت کنترل شرکتهای وابسته به اشغالگری نخواهند بود و پروژههای بزرگی در زمینه انرژی، حملونقل و کشاورزی میتوانند بدون تهدید و فشارهای امنیتی پیش بروند. روابط منطقهای، از حالت رقابت و تخاصم، به همافزایی و همکاری تبدیل خواهد شد.
در چنین شرایطی، فشارهای سیاسی، تحریمها، و عملیاتهای خرابکارانه به میزان قابلتوجهی کاهش مییابد و فضای سیاسی برای شکلگیری دولتهای پاسخگو، مستقل و مردمی مساعدتر خواهد شد. صلح نیز، بهجای آنکه در اتاقهای بسته دیپلماتیک و در سایه تهدید شکل گیرد، بر اساس احترام متقابل و منافع جمعی ملتها بنا خواهد شد.
اسرائیل دیگر یک رژیم صرف نیست، بلکه سمبلی است از بحرانآفرینی مستمر، جنگهای نیابتی، توسعهستیزی، استعمار نوین و انسداد آینده ملتها. پایان این رژیم، نه آغاز خشونت، که پایان زنجیرهای از خشونتهای سازمانیافته خواهد بود؛ گامی بهسوی جهانی که در آن، حق تعیین سرنوشت، عدالت، صلح پایدار و پیشرفت، نه رؤیا بلکه واقعیتی دستیافتنی باشد. جهانی بدون اسرائیل، جهانی برای همه خواهد بود؛ جهانی بدون تحقیر، بدون اشغال و بدون بحرانهای ساختگی.